محمد
زهری
با سپاس از
مسعود
·
نهال خانه
·
تناور شد.
·
شکفته برگ و گل آویز و سایه پرور شد.
·
درخت خشک کهنسال باغ، هم روزی
·
شکفته برگ و
·
گل آویز و
·
سایه پرور بود.
*****
·
زمان
·
زمین تفته را
·
- به
روزگار -
·
سرد کرد.
·
ولی بر این زمین سرد،
·
زمان
·
حریف سینه های سوخته نیست.
*****
·
همسایه
·
چراغ دیگری افروخت.
·
من که همسایهٔ دیوار به دیوارم،
·
سایه بر سایه بر آویزم.
*****
·
روز
·
- بی
آفتاب -
·
بیمار است.
·
شب بی کهکشان،
·
-
ستاره و ماه -
·
جنگل بی پرنده و برگ است.
·
من چه بی برگ مانده ام، بی تو.
*****
·
گریهٔ باران
·
آبیاری می کند گل های باغ مرده را.
·
و گل های قالی
·
- ز
خونی -
·
رنگ می گیرد.
·
روز
·
- از
خاک شب تاریک -
·
می روید.
ادامه دارد.
ویرایش از تارنمای دایرة المعارف روشنگری
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر