تحلیلی از
میم حا نجار
·
بر خلاف تصور هرمان هسه، آنچه زندگی
آدمیان را به زندگی به معنی حقیقی کلمه مبدل می سازد، کار مادی و فکری مثبت و مفید
است.
·
امتحان عملی و شخصی اش دشوار نیست:
2
·
هر کار مادی و فکری مثبت و مفیدی، آدمی
را پس از انجام و اتمام کار از رضایت و لذت و از معنی و شادی سرشار می سازد.
·
این رهاورد ـ چه بسا ـ ریاضت آمیز و
عرقریز کار، آدمی را حتی از خیلی از حوایج غریزی از قبیل سکس و غیره بی نیاز ی
سازد.
·
اما چرا و به چه دلیل؟
·
به چندین دلیل زیر:
3
·
اولا در روند کار دیالک تیک اوبژکت
ـ سوبژکت در فرم دیالک تیک کارگر و موضوع کار، مثلا در فرم دیالک تیک دهقان و تنه
درخت به کار می افتد.
·
به قول حکیم پرولتاریا، روانشناس و
استاد دانشگاه آزاد برلین ـ کلاوس هولتس کمپ ـ :
4
·
در اثر فرود آوردن هر تبری توسط
دهقان بر تنه درخت، سیلی از سیگنال های معرفتی
ـ حسی به سوی مغز رهسپار می شوند:
الف
·
سیگنال های معرفتی ـ حسی راجع به
پوکی و سفتی و سختی و خشکی و تری تنه درخت.
ب
·
سیگنال های معرفتی ـ حسی راجع به تیزی
و کندی تیغه تبر
ت
·
سیگنال های معرفتی ـ حسی راجع به سیگنال
های معرفتی ـ حسی راجع به کوتاهی، درازی، تناسب و کم و کیف دسته تبر
پ
·
سیگنال های معرفتی ـ حسی راجع به نحوه
درست و نادرست ضربت (فرود آوردن) تبر.
ث
·
سیگنال های معرفتی ـ حسی راجع به سیگنال
های معرفتی ـ حسی راجع به دقت و صحت و سقم تصورات پیش از شروع به کار خود دهقان، راجع
به تنه و تبر و نحوه کار با تبر.
ج
·
در نتیجه ی همین کار، دهقان به خود
شناسی دست می یابد:
·
به لیاقت معرفتی خود پی می برد.
·
به لیاقت تولیدی خود.
·
به خلاقیت خود.
·
به سوبژکتیویته (فاعلیت، کسی بودن)
خود.
·
دهقان در سایه کار به خود آگاهی آهنین
دست می یابد.
·
دل سوبژکت کار (دهقان) در اثر اینهمه تأثیر، از لذت و رضایت و معنی و
شادی سرشار می گردد و دهقان از خیلی چیزها بی نیاز می شود.
ح
·
وقتی گفته می شود که کار سبب گذار آدمی
از حیوانیت (بهیمیت) به ادمیت شده، به همین دلایل است.
·
مغز سوبژکت کار (دهقان) در روند
کار و حتی قبل از شروع به کار و پس از اتمام کار، بی وقفه می اندیشد و هر آجر اولیه
اندیشه، جامه مفهوم و بلافاصله جامه واژه به خود می پوشد و هر اندیشه (حکم) البسه جمله به خود می پوشد.
·
این بدان معنی است که تفکر و تکلم
با کار آغاز می شود و با کار توسعه و تکامل و تعمیق می یابد.
خ
·
آغازگاه روح در فرم های مختلف از هنر
تا اخلاق، از آهنگ تا آواز، از تخیل تا تصور، از عواطف تا احساسات نیز ـ در تحلیل
نهائی ـ کار است.
·
کار، خالق انسان است.
·
کار سرچشمه معنی و شادی است.
·
بی دلیل نیست که حکیمشاعر زحمتکشان
ـ سیاوش کسرائی ـ ستایشگر کار و توده زحمت و کار بوده است:
من از درون قصّه ها و غصّه ها برآمدم:
حکایت هزار شاه با گدا
حدیث عشق ناتمام آن شبان
به دختر سیاه چشم کد خدا·
ز پشت دود کشت های سوخته
درون کومه ی سیاه
ز پیش شعله های کوره ها وکارگاه·
تنم ز رنج، عطر و بو گرفته است
رخم به سیلی زمانه، خو گرفته است·
اگر چه در نگاه اعتنای کس نبوده ام
یکی ز چهره های بی شمار توده ام·
حکایت هزار شاه با گدا
حدیث عشق ناتمام آن شبان
به دختر سیاه چشم کد خدا·
ز پشت دود کشت های سوخته
درون کومه ی سیاه
ز پیش شعله های کوره ها وکارگاه·
تنم ز رنج، عطر و بو گرفته است
رخم به سیلی زمانه، خو گرفته است·
اگر چه در نگاه اعتنای کس نبوده ام
یکی ز چهره های بی شمار توده ام·
·
چگونه می توان عظمت لایزال کار را
نادیده گرفت و ادعا کرد:
5
·
هرمان هسه اکسیر سعادت را در «عشق»
و در واقع در عیش و یا در سکس کشف کرده است.
·
عشق کذائی چیزی جز سر و کار داشتن
با غریزه جنسی نیست.
·
سؤال ولی این است که چرا غریزه بالاعم
و غریره جنسی بالاخص به دین و مذهب اعضای طبقات اجتماعی واپسین بدل شده است؟
ادامه دارد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر