۱۳۹۴ مهر ۳, جمعه

پای منبر هرمان هسه (3)


تحلیلی از
میم حا نجار

شادماني هاي كوچك / هرمان هسه

من دريافته ام
كه دوست داشته شدن هيچ
و اما دوست داشتن همه چيز است
و بيش از آن بر اين باورم
كه آنچه هستي ما را پر معني و شادمانه مي سازد،
چيزي جز احساسات و عاطفه ما نيست.
پس آنكس نيك بخت است كه بتواند عشق بورزد.

1

و بيش از آن بر اين باورم
كه آنچه هستي ما را پر معني و شادمانه مي سازد،
چيزي جز احساسات و عاطفه ما نيست.

·        بر خلاف تصور هرمان هسه، آنچه زندگی آدمیان را به زندگی به معنی حقیقی کلمه مبدل می سازد، کار مادی و فکری مثبت و مفید است.

·        امتحان عملی و شخصی اش دشوار نیست:

2

·        هر کار مادی و فکری مثبت و مفیدی، آدمی را پس از انجام و اتمام کار از رضایت و لذت و از معنی و شادی سرشار می سازد.
·        این رهاورد ـ چه بسا ـ ریاضت آمیز و عرقریز کار، آدمی را حتی از خیلی از حوایج غریزی از قبیل سکس و غیره بی نیاز ی سازد.

·        اما چرا و به چه دلیل؟
   
·        به چندین دلیل زیر:

3

·        اولا در روند کار دیالک تیک اوبژکت ـ سوبژکت در فرم دیالک تیک کارگر و موضوع کار، مثلا در فرم دیالک تیک دهقان و تنه درخت به کار می افتد.

·        به قول حکیم پرولتاریا، روانشناس و استاد دانشگاه آزاد برلین ـ کلاوس هولتس کمپ ـ :

4
·        در اثر فرود آوردن هر تبری توسط دهقان بر تنه درخت،  سیلی از سیگنال های معرفتی ـ حسی به سوی مغز رهسپار می شوند:

الف
·        سیگنال های معرفتی ـ حسی راجع به پوکی و سفتی و سختی و خشکی و تری تنه درخت.

ب
·        سیگنال های معرفتی ـ حسی راجع به تیزی و کندی تیغه تبر  

ت
·        سیگنال های معرفتی ـ حسی راجع به سیگنال های معرفتی ـ حسی راجع به کوتاهی، درازی، تناسب و کم و کیف دسته تبر  

پ
·        سیگنال های معرفتی ـ حسی راجع به نحوه درست و نادرست ضربت (فرود آوردن) تبر.    

ث
·        سیگنال های معرفتی ـ حسی راجع به سیگنال های معرفتی ـ حسی راجع به دقت و صحت و سقم تصورات پیش از شروع به کار خود دهقان، راجع به تنه و تبر و نحوه کار با تبر.   

ج
·        در نتیجه ی همین کار، دهقان به خود شناسی دست می یابد:
·        به لیاقت معرفتی خود پی می برد.
·        به لیاقت تولیدی خود.
·        به خلاقیت خود.
·        به سوبژکتیویته (فاعلیت، کسی بودن) خود.

·        دهقان در سایه کار به خود آگاهی آهنین دست می یابد.
·        دل سوبژکت کار (دهقان)  در اثر اینهمه تأثیر، از لذت و رضایت و معنی و شادی سرشار می گردد و دهقان از خیلی چیزها بی نیاز می شود.

ح
·        وقتی گفته می شود که کار سبب گذار آدمی از حیوانیت (بهیمیت) به ادمیت شده، به همین دلایل است.

·        مغز سوبژکت کار (دهقان) در روند کار و حتی قبل از شروع به کار و پس از اتمام کار، بی وقفه می اندیشد و هر آجر اولیه اندیشه، جامه مفهوم و بلافاصله جامه واژه به خود می پوشد و هر اندیشه (حکم)  البسه جمله به خود می پوشد.

·        این بدان معنی است که تفکر و تکلم با کار آغاز می شود و با کار توسعه و تکامل و تعمیق می یابد.

خ
·        آغازگاه روح در فرم های مختلف از هنر تا اخلاق، از آهنگ تا آواز، از تخیل تا تصور، از عواطف تا احساسات نیز ـ در تحلیل نهائی ـ کار است.

·        کار، خالق انسان است.
·        کار سرچشمه معنی و شادی است.


·        بی دلیل نیست که حکیمشاعر زحمتکشان ـ سیاوش کسرائی ـ ستایشگر کار و توده زحمت و کار بوده است:   

  من از درون قصّه‌ ها و غصّه ‌ها برآمدم:
  حکایت هزار شاه با گدا
 حدیث عشق ناتمام آن شبان
  به دختر سیاه‌ چشم کد خدا·

  ز پشت دود کشت ‌های سوخته
 درون کومه ی سیاه
  ز پیش شعله ‌های کور‌ه‌ ها وکارگاه·

 تنم ز رنج، عطر و بو گرفته است
 رخم به سیلی زمانه، خو گرفته است·

 اگر چه در نگاه اعتنای کس نبوده ‌ام
 یکی ز چهره‌ های بی‌ شمار توده ام·

·        چگونه می توان عظمت لایزال کار را نادیده گرفت و ادعا کرد:  

و بيش از آن بر اين باورم
كه آنچه هستي ما را پر معني و شادمانه مي سازد،
چيزي جز احساسات و عاطفه ما نيست.

5
 
پس آنكس نيك بخت است كه بتواند عشق بورزد.

·        هرمان هسه اکسیر سعادت را در «عشق» و در واقع در عیش و یا در سکس کشف کرده است.
·        عشق کذائی چیزی جز سر و کار داشتن با غریزه جنسی نیست.
·        سؤال ولی این است که چرا غریزه بالاعم و غریره جنسی بالاخص به دین و مذهب اعضای طبقات اجتماعی واپسین بدل شده است؟  

ادامه دارد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر