هرمان هسه (1877 ـ 1962)
شاعر، نویسنده، نقاش آلمانی ـ سوئیسی
برنده جایزه نوبل ادبیات
برنده جایزه نوبل ادبیات
تحلیلی از
میم حا نجار
·
ما برای تأمل روی این سخن هرمان
هسه نخست آن را تجزیه و بعد تحلیل می کنیم:
1
·
هرمان هسه ـ ظاهرا ـ بنا بر تجارب
شخصی و یا بر پایه تأملات شخصی، به این نتیجه رسیده که دوست داشته شدن هیچ است،
ولی دوست داشتن همه چیز است.
·
این اندیشه او به چه معنی است؟
2
·
این ـ قبل از همه ـ بدان معنی است
که هرمان هسه دیالک تیک دوست داشتن و دوست داشته شدن را، به عبارت دیگر، دیالک تیک
عشق را، به عبارت دقیقتر، دیالک تیک عاشق و معشوق را به شکل دوئالیسم همه چیز و هیچ
بسط و تعمیم می دهد و تحریف و تخریب می کند.
·
عاشق مطلق می شود و معشوق تحقیر و
نفی و انکار.
·
عاشق همه چیز می شود و معشوق هیچ و
پوچ.
3
·
این همان طرز تفکر متافیزیکی دیر
آشنا ست.
·
این همان اسلوبی است که دیالک تیک
را تخریب می کند.
·
یکی از دو قطب آن را تأیید و تجلیل
می کند و به عرش اعلی می برد تا قطب دیگر را تکذیب و تخریب کند و به اسفل السافلین
پرتاب کند.
·
دوست داشتن (سوبژکت عشق بودن، عشق
پیشگی) تأیید و تجلیل می شود و همه چیز قلمداد می شود.
·
در آن واحد، دوست داشته شدن (اوبژکت
عشق بودن، معشوقیت) هیچ تلقی می شود و حذف و نفی می شود.
·
حیرت انگیز است، ولی چه می شود کرد،
که واقعیت دارد.
·
این متد متافیزیکی همان متد فکری
عرفای قرون وسطی خودمان است:
·
کسب کار عرفا هم همین تخریب دیالک
تیک عینی بوده است:
الف
·
گاهی عاشق مطلق و همه چیز شده است
و معشوق هیچ و پوچ.
ب
·
گاهی معشوق مطلق و همه چیز شده و
عاشق، هیچ و پوچ.
·
مراجعه کنید به عرفان ـ فرمی از ایراسیونالیسم
(خردستیزی) و تحلیل آثار عرفا در تارنمای دایرة المعارف روشنگری
5
احمد غزالی
سوانح العشاق اثر احمد غزالی
از رسالات ادبیات عرفانی کلاسیک ایران
احمد غزالی از عرفای و فقهای سدهٔ پنجم هجری در مذهب شافعی
اهل طوس و برادر کوچکتر امام محمد غزالی
از رسالات ادبیات عرفانی کلاسیک ایران
احمد غزالی از عرفای و فقهای سدهٔ پنجم هجری در مذهب شافعی
اهل طوس و برادر کوچکتر امام محمد غزالی
عاشق با عشق آشنا ست، با مـعشوق هـیچ آشنایی ندارد.
·
احمد غزالی هم ـ در تحلیل نهائی ـ
همان متد فکری متافیزیکی هرمان هسه را نمایندگی می کند:
·
در قاموس او هم دوست داشتن همه چیز
است و دوست داشته شدن، هیچ و پوچ.
·
اگرچه احمد غزالی بظاهر و در حرف،
عشق را به جای عاشق مطلق و معشوق را نفی می کند، اما با نفی معشوق عملا عاشق را
مطلق می کند.
·
چون ضد معشوق، عاشق است و نه عشق.
·
عشق فقط پل پیوند میان عاشق و
معشوق است.
·
عشق فقط واسطه است.
6
·
بدین طریق روانکاو امپریالیستی
بلحاظ متد فکری همسنگر عرفای هپیلی هپو و خردستیز قرون وسطی می شود.
·
در حالیکه خودش می داند که چنین
ادعائی به دلایل اوبژکتیو (عینی) و
سوبژکتیو مختلف یاوه و بی پایه است:
الف
·
اگر حسن نسترن را «دوست داشته
باشد»، دوست داشتن حسن بزعم هرمان هسه، همه چیز است.
·
این اما در عین حال همان دوست
داشته شدن نسترن است که بنا بر «منطق» هرمان هسه، هیچ و پوچ است.
·
چون دوست داشته شدن نمی تواند از
موضع حسن هیچ و پوچ باشد و از موضع نسترن
همه چیز.
ب
·
بنا بر «منطق» تق و لق هرمان هسه،
اصلا رابطه عاشق و معشوق معنی پیدا نمی کند.
·
چون مطلق همیشه و همه جا عاشق (سوبژکت
عشق، عشق ورزنده) تلقی می شود.
·
دوست داشتن او ست که اصالت و معنی
دارد و نه دوست داشته شدن طرف مقابل.
ت
·
هرمان هسه ـ آگاهانه و یا نا
آگاهانه ـ از اگوئیسم بورژوائی دفاع می کند.
·
عشق وقتی معنی کسب می کند که سوبژکت
عشق (عاشق) آن را بورزد.
·
عشق طرف مقابل بدین طریق تحقیر می
شود و تا حد هیچ و پوچ تنزل داده می شود.
·
در این صورت هر کس و همه کس به
عادولف احمد بدل می شود.
·
خودش می ماند به مثابه شرف کیهان
کذائی.
·
خودش می ماند به مثابه بامداد اول
و آخر.
·
خودش می برد و خودش می دوزد و هرکس
و همه کس را اوبژکت برش و دوخت و دوز خود می پندارد.
پ
·
آنچه که هرمان هسه ـ به عنوان
روانشناس ـ باید بداند، صحت عکس این ادعا ست:
·
برای انسان ها از خرد تا کلان ـ
قبل از همه ـ دوست داشته شدن مطرح است و مهم است.
·
بعد مسئله دوست داشتن مطرح می شود.
·
مسئله دوست داشتن کذائی هم درست در
تناسب مستقیم با دوست داشته شدن، کاهش و افزایش کسب می کند.
·
در منطق هرمان هسه، فرم نوینی از سوبژکتیویسم
عرض اندام می کند:
·
چون بنظر او سوبژکت عشق تعیین
کننده است و نه اوبژکت عشق.
·
عاشق و عشق ورزنده تعیین کننده است
و نه معشوق و نه اوبژکت عشق.
ث
·
در این نظر هرمان هسه، ضمنا نوع
مستوری از زن ستیزی کمین کرده است.
·
چون در جوامع طبقاتی، سوبژکت عشق،
نر است و بندرت زن.
·
در این نظر هرمان هسه، مرد و یا سوبژکت
عشق سانترالیزه می شود.
·
مرد و یا سوبژکت عشق در کانون
قضایا قرار می گیرد و در زمینه روابط عاطفی و احساسی تصمیمگیر نهائی می گردد:
·
بدین طریق، دوست داشتن مرد اصالت
مطلق کسب می کند و واکنش زن به این دوست داشتن کذائی نر، سلب اصالت و اعتبار می
شود.
ادامه دارد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر