۱۳۹۴ شهریور ۳۱, سه‌شنبه

قرآن کریم از دیدی دیگر (19)

تحلیلی از
فریدون ابراهیمی 

آیه 25
سوره بقره 
وَبَشِّرِ الَّذِين آمَنُواْ وَعَمِلُواْ الصَّالِحَاتِ أَنَّ لَهُمْ جَنَّاتٍ تَجْرِي مِن تَحْتِهَا الأَنْهَارُ كُلَّمَا رُزِقُواْ مِنْهَا مِن ثَمَرَةٍ رِّزْقاً قَالُواْ هَـذَا الَّذِي رُزِقْنَا مِن قَبْلُ وَأُتُواْ بِهِ مُتَشَابِهاً وَلَهُمْ فِيهَا أَزْوَاجٌ مُّطَهَّرَةٌ وَهُمْ فِيهَا خَالِدُونَ

به كسانى كه ايمان آورده  و كارهاى شايسته انجام داده ‏اند، بشارت ده كه باغ هايى از بهشت براى آنها ست كه نهرها از زير درختانش جاري است.
هر زمان كه ميوه‏اى از آن، به آنان داده شود، مى‏گويند:

«اين همان است كه قبلا به ما روزى داده شده بود.

(ولى اينها چقدر از آنها بهتر و عاليتر است.)»

 و ميوه‏ هايى كه براى آنها آورده مى‏شود، همه (از نظر خوبى و زيبايى) يكسانند

و براى آنان همسرانى پاك و پاكيزه است

و جاودانه در آن خواهند بود.  


1
به كسانى كه ايمان آورده  و كارهاى شايسته انجام داده ‏اند، بشارت ده 
كه باغ هايى از بهشت براى آنها ست كه 
نهرها از زير درختانش جاري است.

هر زمان كه ميوه‏اى از آن، به آنان داده شود، مى ‏گويند:

«اين همان است كه قبلا به ما روزى داده شده بود.

(ولى اينها چقدر از آنها بهتر و عاليتر است.)»

·        منظور از این بخش آیه، روشن نیست.
·        ظاهرا خدا می خواهد بگوید که در باغ بهشت همان میوه ها را خواهد داد که در این دنیا داده است.
·        مترجم برای معنی بخشیدن به این جمله از کیسه خلیفه بخشیده است و اعلام داشته که میوه های درختان باغات بهشت، بمراتب بهتر از میوه های درختان باغات زمین اند.

·        مسئله اما جمله بعدی این آیه است که تبصره مترجم را بی اعتبار می سازد:


2
و ميوه‏ هايى كه براى آنها آورده مى ‏شود،

همه (از نظر خوبى و زيبايى) يكسانند.

·        اگر مترجم بیسواد تبصره نمی گذاشت، سنگین تر بود.

·        چون منظور خدا این است که فرقی میان میوه های باغات بهشت و باغات زمین وجود ندارد.
·        خرما و انجیر باغات بهشت با خرما و انجیر باغات زمین یکسان خواهد بود.

·        سؤال ولی این است که مترجم چرا این آیه را به تبصره ای ویرایش و «تکمیل»  کرده است؟  

3
·        نیت مترجم تقویت جذابیت و جاذبه وعده بوده است:
·        وعده میوه های یکسان با میوجات زمین که برای ایمان آوردن به چیزهای واهی کافی نیست.

·        مترجم مؤمن می کوشد که این نقص وعده را بر طرف سازد.

·        سؤال ولی این است که چرا خود خدا وعده خود را جذاب تر فرمولبندی نکرده است؟

4
·        دلیل این هویت (یکسانی) میوه های بهشتی با میوه های زمینی احتمالا این است که بخش اعظم مؤمنین بالقوه و بالفعل، بشدت فقیرند و در حسرت میوه های زمینی بسر می برند.
·        خدا وعده می دهد که عین همین میوه ها را که اشرافیت بنده دار و فئودال و روحانی می خورند، در دنیای دیگر به مؤمنین حسرتکش بدهد.

·        سؤال اما این است که چرا در این دنیا به مؤمنین میوه نمی دهد و به جای آن، وعده میوه می دهد؟

5
·        جواب این سؤال، اولا این است که 1400 سال قبل از این، سطح توسعه نیروهای مولده بسیار نازل بوده است و دادن میوه برای همه مردم امکان ناپذیر بوده است.

6
·        جواب این سؤال، ثانیا این است که  خدا نه موجودی مادی و مشخص، بلکه موجودی روحی و مجرد (انتزاعی) است.
·        خدا انعکاس آسمانی ـ انتزاعی اشرافیت بنده دار و فئودال و روحانی است.
·        خدا انعکاس آسمانی ـ انتزاعی کسانی است که از قبل دست رنج توده های مولد و زحمتکش زندگی می کنند.
·        یعنی اصلا نمی دانند که کار چیست.
·        به همین دلیل میوه های حی و حاضر را خود می خورند و به مؤمنین وعده همان میوه ها را در جهان پس از مرگ می دهند.


7
و براى آنان همسرانى پاك و پاكيزه است

·        در این بخش از آیه، به مؤمنین وعده سکس داده می شود.
·        وعده بدی نیست.
·        سؤال ولی این است که چرا صفت پاک (مطهره)  به زنان بهشتی داده می شود؟
·        زن که خدای ناکرده، سگ نیست تا احیانا نجس باشد.

·        پاسخ به این سؤال را باید در روند تحلیل قرآن کریم کشف کنیم.

·        شاید هراس خدا از این بوده که مؤمنین، باغات بهشت را با محل تجمع زنان هرزه عوضی بگیرند و دلخور شوند.


8 
و جاودانه در آن خواهند بود.

·        مؤمنین در باغات بهشت در هر صورت جاودانه خواهند بود.
·        این بدان معنی است که در بهشت موعود کسی پیر نمی شود.
·        تریاد پیدایش ـ رشد ـ زوال در دنیای دیگر اعتبار خود را از دست می دهد.
·        نه پیدایش و زاد و ولدی صورت می گیرد، نه نمو و رشدی و نه زوال و فنائی.

9
·        این بدان معنی است که در باغات بهشت، همه چیز همیشه همان خواهد بود.
·        ثبات و سکوت و سکون مطلق حکمفرما خواهد بود.

10

·        تئوری «همیشه همانی چیزها» را لاشخوری به نام فریدریش نیچه سرهمبندی کرده و احمد شاملو به زیور شعر کشیده است.
·        کس چه می داند، شاید حالا هر دو در باغات همیشه همان بهشت، شلاق به دست از «زنان مطهره» کام می گیرند.



همیشه همان، اندوه همان:
تیر جگر در نشسته با چنین بار. (؟)   

تسلی خاطر همان:

مرثیه ای ساز کردن.

غم همان و واژه همان:

نام صاحب مرثیه ای دیگر. (؟)   

همیشه همان، شگفت همان
شب همان، ظلمت همان
تا چراغ نماد امید بماند.

راه همان و از راه ماندن همان
تا چون به لحظه سوار در رسید 
مخاطب (؟) پندارد، نجارت دهنده ای در راه است (؟)     

·        جمله آخر این شعر خیلی عمیق است:
·        راه همان است و از راه ماندن هم همان است.
·        نتیجه اش اما این است که وقتی سوار برسد، مخاطب می پندارد که نجات دهنده ای «در راه است.»

·        ای ابر برادر، مخاطب دیگر در این واویلای پر گرد و خاک چه می کند؟

·        علاوه بر این، به قول خودت، سوار رسیده است و مخاطب دیگر نمی تواند منتظر منجی موعود باشد.

·        به قول حریفی:
·        جفنگ همان و هارت و پورت غلط غلوط همیشه همان، همان.

ادامه دارد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر