۱۳۹۴ شهریور ۷, شنبه

سیری در شعری از خواجوی کرمانی (7)


مسعود بهبودی


سنگ بد گوهر اگر کاسهٔ زرین شکند
قیمت سنگ نیفزاید و زر، کم نشود

·        ایراد اول این بیت، ایرادی امپیریستی (ایراد مبتنی بر تجربه گرائی) است.
·        چون کاسه زرین با ضرب سنگ و یا حتی پتک نمی شکند.
·        شکستن از خصوصیات کاسه های سفالین است.
·        کاسه زرین در اثر اصابت سنگ مخدوش می شود.
·        چه بسا حتی سوراخ هم نمی شود.

1
ساختار اتم های سیلیسیوم

سنگ بد گوهر اگر کاسهٔ زرین شکند
قیمت سنگ نیفزاید و زر، کم نشود

·        ایراد ایده ئولوژیکی و تئوریکی (نظری) محتوای این بیت، قایل شدن بنیاد بد برای سنگ و بنیاد نیک برای زر است.
·        بنیاد سنگ را اتم های سیلیسیوم تشکیل می دهند و بنیاد زر را اتم های زر.
·        اتم های زر بزرگ تر از اتم های سیلیسیوم هستند، ولی به دلیل بزرگی که مظهر خیر نمی شوند.
·        اتم های سیلیسیوم که همسایه دیوار به دیوار اتم های کربن هستند، به دلیل کوچکی مظهر شر محسوب نمی شوند.

·        چرا و به چه دلیل ما به این نظر می رسیم؟

2

·        اولا به این دلیل تجربی، عینی و علمی که در دیالک تیک کمیت و کیفیت، نقش تعیین کننده از آن کیفیت است.
·        اتم های زر بلحاظ کیفی، یعنی بلحاظ ترکیب و تشکیل مولکول مواد و مصالح مصرفی مفید و ضرور، فاقد ارزش اند.
·        در حالیکه اتم های سیلیسیوم   و همسایه دیوار به دیوار شان اتم های کربن، حاملین اصلی حیات و هستی اند.
·        چیزی در کاینات حتی یافت نمی شود که فاقد اتم های سیلیسیوم باشد.
·        بدون اتم های سیلیسیوم، بدون ماسه و سنگ و خاک باید فاتحه ای بلند بر حیات و جامعه و جهان خوانده شود.
·        در حالیکه بود و نبود اتم های زر تغییری در هستی جامد و جاندار پدید نمی آورد.

3

·        قیمت بالای زر نه به دلیل ارزشمندی اتم های آن، بلکه به دلیل کمیابی و دشواری استخراج و تصفیه آن است.
·        به دلیل ساعات کار زیاد است که برای تهیه آن مصرف می شوند.
·        اتم های زر بلحاظ شیمیائی اصلا اکتیو (فعال)  نیستند.
·        به همین دلیل فقط برای تزیین و تجمل و احیانا به عنوان لعابی برای جلوگیری از اکسیداسیون لوازم آهنی (زنگ زدن)  به مصرف می رسند.

4
سنگ بد گوهر اگر کاسهٔ زرین شکند
قیمت سنگ نیفزاید و زر، کم نشود

·        ایراد تئوریکی و در حقیقت ایده ئولوژیکی این بینش شبه مذهبی ـ شبه فاشیستی، جستجوی اقطاب دوئالیستی مشابه به جامعه طبقاتی در طبیعت است.
·        همانطور که در جامعه اشرافیت بنده دار و فئودال و روحانی و بورژوازی وجود دارند و در جوار آنها خیل عظیم زحمتکشان مولد همه چیز و عملا «بی همه چیز»، ایدئولوگ های طبقه حاکمه انگل و تن پرور و مفتخور و ستمگر در طبیعت به دنبال فلزات و گازهای اشرافی و عناصر توده ای می گردند و اگر پیدا نکردند به زور مغلطه اختراع می کنند و بعد همان خرافه را به عنوان حقیقت تبلیغ می کنند تا از منافع طبقاتی ستمگران دفاع کنند.

5

·        این پدیده خاص کشور عه هورا نیست.
·        در همه کشورهای جهان همین روند و روال حاکم بوده است.
·        به این ترتیب و طریق و ترفند بوده که همه گازهای خنثی،  منفعل، تنبل و عملا به درد نخور، عنوان گازهای اشرافی ـ اعیانی به خود گرفته اند:
·        گازهای هلیوم، نئون، آرگون و غیره.

6

·        و در مطابقت با آن، فلزات تقریبا تنبل، خنثی، منفعل و به درد نخور، از قبیل طلا، پلاتین، پالادیوم و غیره عنوان فلزات اشرافی ـ اعیانی (ادلمتال)  به خود گرفته اند.
·        حتی الماس که مجموعه ای بشدت فشرده از اتم های کربن (زغال) است، ارزش عمدتا تجملی دارد و فاقد ارزش شیمیائی چشمگیر است.

7
·        می توان گفت که در ادبیات و فلسفه فئودالی قرون وسطی دیالک تیک توده و طبقه حاکمه، دیالک تیک بنده ها، رعایا و پیشه وران و اشرافیت بنده دار و فئودال و روحانی به شکل دوئالیسم سنگ بد و زر نیک، دوئالیسم مظاهر شر و مظاهر خیر، دوئالیسم مظاهر زشتی و مظاهر زیبائی بسط و تعمیم داده شده اند.

·        تار و پود دیوان خواجه شیراز و آثار و اشعار سعدی به همین خرافه سرشته است.

·        مراجعه کنید به تحلیل اشعار و آثار سعدی و حافظ و غیره  در تارنمای دایرة المعارف روشنگری  

8
چند مثال از گلستان سعدی


پرتــو نیکان نگیرد هر که بنیادش بد است
تربیت نااهل را چون گردکان برگنبد است

·        معنی تحت اللفظی:
·        نور نیکان در هر کس که بنیاد بد داشته باشد، مؤثر نمی افتد.
·        تربیت نا اهل به نگهداشتن گردو بر روی گنبد شباهت دارد.
·        یعنی محال است.

9
·        سعدی هم بسان خواجو خیال می کند که شاهزاد ها و اشراف زاده ها و آیة العظمی زاده ها، دارای بنیاد نیک هستند و از شکم مادر به همراه آورده اند و با خود به گور می برند.
·        یعنی شاهزادگی و اشراف زادگی و آیة العظمی زادگی را لدنی، جبلی و مادرزادی و یا بنیادی است.

·        درست بر خلاف فرزندان کنیزها، کلفت ها، بنده ها، رعایا، پیشه وران و غیره که با بنیاد بد زاده شده اند.
·        ضمنا با پند و اندرز هم آدم نمی شوند.

10
·        برای کشف صحت و سقم این دعاوی فئودالی ـ بنده داری ـ روحانی خرافی و ضد تجربی و ضد علمی و ضد عقلی، فقط کافی است که جای نوزادان حضرات را با نوزادان رعایا و کارگران عوض کنیم تا دیده شود که در خانه رعیتی که به طویله شباهت دارد تا به خانه، از بنیاد نیک شاهزاده و اشراف زاده و آیة العظمی زاده چه باقی می ماند.

ادامه دارد.

۱ نظر:

  1. ویرایش:
    یعنی شاهزادگی و اشراف زادگی و آیة العظمی زادگی لدنی، جبلی و مادرزادی و یا بنیادی است.

    پاسخحذف