دکتر
ورنر سپمن
دفاتر
مارکسیستی نوامبر 2010
برگردان
شین میم شین
2
بخش
دوم
ادامه
1
·
مارکس نخست از دین و یا مذهب به
عنوان جهان آگاهی وارونه با فونکسیون
روزمره سخن می گوید:
·
«دین
و یا مذهب تئوری عام این جهان انسانی است.
·
دین و یا مذهب جمعبندی دایرة
المعارفی این جهان انسانی است.»
2
·
این رابطه دنیوی خاص مذهب، اما
بنظر مارکس، حاوی «تکمیل سرور آمیز این جهان انسانی است.»
3
·
مارکس در این حقیقت امر، برای دین
و یا مذهب نه فقط فونکسیون «اعتراض بر ضد
ذلت واقعی» قائل می شود، بلکه علاوه بر آن، آن را بیانگر «قوت قلبی جهان بی قلب» و
«روح شرایط بی روح» تلقی می کند.
4
·
دین و یا مذهب ببرکت همین توانائی
اش، «آه موجود ستمدیده و مظلوم» می گردد.
5
·
هدف مارکس در وهله اول، بی تردید
عبارت است از افشای دین و یا مذهب بمثابه وسیله حاکمیت:
·
به همین دلیل مارکس، از انتقاد از
آسمان به سوی انتقاد از مناسبات زمینی سمتگیری می کند.
6
·
دو مرحله بنیادی انتقاد مارکس از دین
و یا مذهب از این قرارند.
7
·
در این دو مرحله انتقاد مارکس از دین
و یا مذهب، انتقاد از ایدئولوژی به انتقاد از حاکمیت پیوند داده می شود.
8
·
اما بر اساس این مسئله این سؤال
پیش می آید که چرا انسان ها این ساخت ایدئولوژیکی را بازتولید می کنند؟
9
·
مارکس بنابرین، واکنش مذهبی را نه
فقط به مثابه اطاعت و تسلیم، بلکه علاوه بر آن، بمثابه فرم مخدوش و از خودبیگانه ی
مناسبت جهانی فعال، تلقی می کند که حاوی نیروی منفجره ذاتی است.
10
·
هر دو طرف تلقی مارکس وحدت دیالک
تیکی با هم تشکیل می دهند.
·
یکی بدون دیگری میسر نمی شود:
·
بیان حال خویش را نمی توان از
اطاعت و تسلیم جدا ساخت و لذا برخورد سوبژکت ـ تئوریکی به شعور مذهبی را نمی توان
از انتقاد از حاکمیت جدا کرد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر