پروفسور
دکتر هانس یورگ سندکولر
فصل هفتم
ماتریالیسم
برگردان شین میم شین
پیشکش
به
فصل هفتم
ماتریالیسم
برگردان شین میم شین
پیشکش
به
عبدالصمد
کامبخش
( ۱۲۸۲ ـ ۱۳۵۰ )
بخش نهم
( ۱۲۸۲ ـ ۱۳۵۰ )
بخش نهم
ماتریالیسم و دیالک تیک از زمان لنین.
نقد ماتریالیسم به مثابه نقد مارکسیسم
نقد ماتریالیسم به مثابه نقد مارکسیسم
13
·
آماج ماتریالیسم لنینی، تغییر است
و نه تثبیت شناخت به مثابه کپیه هر آنچه که هست:
·
لنین می نویسد:
·
«قوانین طبیعی، که در جوار شعور ما، یعنی در خارج
از شعور ما وجود دارند و مؤثر می افتند، تا زمانی که ما از آنها سر در نمی آوریم، ما
را به برده ی جبر کور مبدل می سازند.»
·
(ولادیمیر لنین، «ماتریالیسم و
امپیریوکریتیسیسم»، کلیات لنین، جلد 14، ص 187)
14
الکساندر
الکساندروویچ بوگدانوف (ماکسموف)
(1873 ـ 1928)
پزشک، فیلسوف، اقتصاد دان، جامعه شناس، مؤلف رمان های اوتوپیکی
(1873 ـ 1928)
پزشک، فیلسوف، اقتصاد دان، جامعه شناس، مؤلف رمان های اوتوپیکی
·
لنین بر ضد شعار بوگدانوف صریحتر
از همه موضع می گیرد.
·
بنظر بوگدانوف «فرم های اجتماعی به
نوع فراگیر انطباقات بیولوژیکی تعلق دارند.»
·
(ولادیمیر لنین، «ماتریالیسم و
امپیریوکریتیسیسم»، کلیات لنین، جلد 14، ص 315)
15
·
لنین، «تئوری بوگدانوف، مبنی بر
یکسانی وجود اجتماعی با شعور اجتماعی» را با صراحت تام و تمام، «جفنگ، از سر تا پا»
(یاوه به تمام معنا) می نامد و به مثابه «تئوری ارتجاعی بزرگ» رد می کند.
·
(ولادیمیر لنین، «ماتریالیسم و
امپیریوکریتیسیسم»، کلیات لنین، جلد 14، ص 328)
·
مراجعه کنید به دیالک تیک وجود اجتماعی
و شعور اجتماعی در تارنمای دایرة المعارف
روشنگری
16
·
برای اینکه این تئوری ارتجاعی بوگدانوف،
ساختار جامعه را بطرز معیوبی در نظر می گیرد و به طور دست و پا شکسته ای منعکس می
کند.
·
ضمنا مضامین (محتوا های) شناخت را
و نقش فعال سوبژکت شناسنده را نادیده می گیرد.
17
·
لنین در اثر خود، تحت عنوان «سه
سرچشمه و سه بخش مارکسیسم» (1913)، فونکسیون ماتریالیسم فلسفی مجهز به دیالک تیک
را در آن می داند که آن، شناخت افزار نیرومندی در اختیار بشریت و بویژه طبقه کارگر
قرار داده است.»
·
(لنین، «سه سرچشمه و سه بخش مارکسیسم» (1913)،
کلیات لنین، جلد 19، 1968، ص 5)
18
·
ماتریالیسم فلسفی مجهز به دیالک
تیک، با اثبات فلسفی دعاوی بشریت در زمینه شناخت، حقیقت و تشکیل تاریخ، همزمان، «راه
خروج از بردگی روحی (فکری، معنوی، پسیکولوژیکی و غیره) را به پرولتاریا نشان می
دهد.
·
بردگی روحی ئی که همه طبقات اجتماعی
تحت ستم، در طول تاریخ به هر ذلت از سر گذرانده اند.»
·
(لنین، «سه سرچشمه و سه ب خش مارکسیسم» (1913)،
کلیات لنین، جلد 19، 1968، ص 8)
19
·
تئوری شناخت، تئوری جامعه و تئوری تاریخ
ماتریالیستی و دیالک تیکی لنینی، انتگرالی را تشکیل می دهند.
·
(انتگرال یعنی کل ناگزیر، غیر قابل صرفنظر و
ماهیتا همپیوند. مترجم)
20
·
این تئوری انتگرال لنینی در آماج گزاری
ضد اوبژکتیویستی اش، عنصر (شالوده ماهوی) سیاست انقلابی لنین را تشکیل می دهد.
21
·
لنین در یکی از مراحل بسیار دشوار
بنای سوسیالیسم در سال 1922، در رابطه با تئوری هژمونی خویش، آگاهانه معنا و اهمیت
ماتریالیسم رزمنده را احیا کرده است.
·
بنا بر تشحیص مجله «زیر پرچم مارکسیسم»
(ماهنامه فلسفی ـ اقتصادی 1922 ـ 1944، مسکو)، مبنی بر اینکه همه کسانی که متحد
شده اند، «کمونیست نیستند، بلکه همه بدون استثناء، ماتریالیست قاطع و پیگیرند»،
لنین، در اثر خویش، تحت عنوان «راجع به اهمیت ماتریالیسم رزمنده»، برای «انجمن
متشکل از کمونیست ها و غیر کمونیست ها» ضرورت بی چون و چرا قایل می شود و از این
تصور «که هر انقلاب فقط توسط انقلابیون جامه عمل می پوشد»، به مثابه «بزرگ ترین و
خطرناک ترین خطای کمونیست ها»، اخطار می دهد.
·
(لنین، «راجع به اهمیت ماتریالیسم رزمنده»،
کلیات لنین، جلد 33، 1966، ص 213)
ادامه دارد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر