۱۳۹۴ شهریور ۲, دوشنبه

سیری در دعاوی جورج ریترز (3)


  تحلیلی از
شین میم شین  

ریترز  
در حالیکه اکثر فیلسوفان و فی الواقع عقل سلیم
 تناقض ها را خطا به شمار می آورند
 فلسفه ی دیالکتیک معتقد است
تناقض ها در واقعیت وجود دارد
و مناسب ترین راه شناخت واقعیت مطالعه ی پیدایش این تناقض ها است.

·        ریترز تضاد عینی را با تناقض منطقی یکسان جا می زند تا فلسفه علمی را و قبل از همه دیالک تیک ماتریالیستی و یا ایدئالیستی را بی اعتبار سازد.
·        این ترفند عمال طبقه حاکمه ارتجاعی، تازگی ندارد.
·        عوامفریبی کسب و کار دیرین حضرات است.

1

·        تضادمندی چیزها، پدیده ها، سیستم ها و روندهای هستی و به عبارت دقیقتر خصلت دیالک تیکی آنها، یعنی وحدت مندی و تضادمندی همزمان اقطاب متنوع آنها، امری عینی است.
·        یعنی مستقل از میل و هوس و اراده و علاقه آدم ها وجود دارد.

الف
·        نمکدان روی میز، بی اعتنا به میل و هوس صاحب خانه و یا مهمان، دیالک تیکی از فرم و محتوا ست:
·        فرم مثلا گلابی شکل دارد و محتوائی از نمک طعام.

ب
·        اگر نمکش هم نداشته باشد، فرم گلابی شکل دارد و محتوائی متشکل از اتم های سیلیسیوم و سرب و غیره.

ت
·        هر اتم سیلیسیوم هم دیالک تیکی از پروتون و الکترون است.

پ
·        هر مولکول سیلیسیوم هم دیالک تیکی از جزء و کل (دیالک تیکی از اتم ها و مولکول) است.  

2
·        اگر دیالک تیک عینی وجود نمی داشت، هستی از حرکت و تغییر و رشد و توسعه باز می ماند.
·        موتور تحول چیزها، پدیده ها، سیستم ها و روندهای هستی، خصلت دیالک تیکی آنها ست.
·        دلیل مخالفت عمال طبقه حاکمه با دیالک تیک عینی نیز به دلیل تمایل شدید آنها به حفظ وضع موجود است.  

3
·        چون تمکین به وجود دیالک تیک عینی همزمان به معنی قبول تحول جامعه بشری خواهد بود.
·        آنگاه دیگر نمی توان جامعه سرمایه داری را «پایان تاریخ» جا زد.
·        چون دیالک تیک حرکت و سکون، دیالک تیک کمیت و کیفیت، قانون دیالک تیکی گذار از تغییرات کمی به به تغییرات کیفی، آژیر مرگ نظام سرمایه داری را به صدا در می آورند.
·        خود نظام سرمایه داری نیز نتیجه انقلابات ضد فئودالی بوده است.
·        ازلی که نبوده تا ابدی باشد.  

4
فلسفه ی دیالکتیک معتقد است
تناقض ها در واقعیت وجود دارد
و مناسب ترین راه شناخت واقعیت مطالعه ی پیدایش این تناقض ها است.

·        ریترز حالا معلقی جانانه می زند و وارد عرصه تئوری شناخت می شود.
·        بنا بر ادعای او، مناسب ترین راه شناخت واقعیت عینی، بررسی پیدایش تضادها ست.

·        ایرادات این ادعا کدامند؟  

5
فلسفه ی دیالکتیک معتقد است
تناقض ها در واقعیت وجود دارد
و مناسب ترین راه شناخت واقعیت مطالعه ی پیدایش این تناقض ها است.

·        ایراد اول این ادعا، این است که شناخت واقعیت عینی را مثله و مخدوش می سازد و در «مطالعه پیدایش تضادها» خلاصه می کند و این یاوه را به حساب دیالک تیک ماتریالیستی و یا ایدئالیستی و یا فلسفه علمی می گذارد.

·        شناخت چیزها و پدیده ها به این سادگیها  نیست که ریترز جا می زند.
·        شناخت فی نفسه از گردنه ی دیالک تیک اوبژکت ـ سوبژکت می گذرد.

6

مثال

·        دهقان چگونه می تواند به شناخت درخت معینی نایل آید؟
·        از کجا می تواند بداند که درخت خشک است و یا تر؟
·        میوه خواهد آورد و یا باید برانداخته شود و به عنوان هیزم مورد استفاده قرار گیرد؟  

7
·        یکی از مطمئن ترین راه ها برای شناخت هر چیز و هر کس، کار بر روی آن چیز و آن کس است.
·        کلنجار با آن چیز و آن کس است.

·        به همین دلیل دهقان تبری برمی دارد و ضربه ای بر تنه درخت فرود می آورد.
·        با فرود آوردن هر ضربه بر تنه درخت، توسط حواس او، سیلی از سیگنال های حسی به کارخانه مغزش ارسال می شود.

الف
·        با کنار زدن پوست درخت، سیگنال های حسی حاکی از  خشکی، تری، پوکی، سفتی، سختی، موریانه خوردگی و غیره تنه درخت به مغز ارسال می شود و اولین گام های شناخت درخت برداشته می شوند.

ب
·        دهقان ضمنا به شناخت تبر خود نایل می آید.
·        به شناخت اندازه بودن دسته تبر و یا کوتاهی و درازی آن.  

ت
·        دهقان در روند کار با تبر بر روی تنه درخت، ضمنا به تیزی و کندی تیغه تبر پی می برد.  

پ
·        دهقان ضمنا به نحوه درست و نادرست فرود آوردن تبر بر تنه پی می برد.  

ث
·        دهقان ضمنا به خود شناسی دست می یابد.
·        مثلا به صحت و سقم تصورات پیشین خویش راجع به تنه و تبر و تیغه و دسته تبر و نحوه فرود آوردن تبر بر تنه پی می برد و لیاقت معرفتی خود ار به محک تجربه می زند.

ج
·        به همین دلیل کار امروز دهقان با کار فردای او تفاوت چشمگیر کسب می کند.
·        چون دهقان در روند کار و ببرکت کار امروز، هم شعورش تغییر کرده و هم تبرش را تغییر داده و هم نحوه کار با تبر را تغییر داده است.
·        مثلا تیغه اش را سوهان زده و تیز کرده است.
·        دسته تبر را درازتر کرده است.
·        نحوه فرود آوردن تبر را بهبود بخشیده است.

8
فلسفه ی دیالکتیک معتقد است
تناقض ها در واقعیت وجود دارد
و مناسب ترین راه شناخت واقعیت مطالعه ی پیدایش این تناقض ها است.

·        کجا و کی فلسفه علمی ادعا کرده که «مناسب ترین راه شناخت» درخت مطالعه تضادها ست؟
·        دیالک تیک شناخت ـ قبل از همه ـ دیالک تیک اوبژکت ـ سوبژکت است:
·        در این مثال ، دیالک تیک درخت و دهقان است.
·        تبر پل پیوند میان اوبژکت شناخت (درخت) و سوبژکت شناخت (دهقان) است.
·        تبر وسیله کار است.

9
·        اگر دهقان تبر هم نداشته باشد، دستانش را، پاهایش را، دندان هایش را حتی به خدمت می گیرد و پوست تنه درخت را به هر زحمتی باشد، می کند تا به وضع و حال زیر پوست واقف شود.
·        در آن صورت، دست و پا و دندان او نقش وسیله کار بازی می  کنند.
·        نقش وسیله کار ارگانیکی را بازی می کنند.

10
·        وسایل کار میان سوبژکت (مثلا ذهن ویا مغز دهقان) و اوبژکت (درخت) رابطه برقرار می کنند.
·        وسایل کار میان اوبژکت و سوبژکت پل می زنند تا سیگنال های حسی از اوبژکت (درخت) به سوبژکت (آئینه ضمیر و یا دل دهقان، مغز دهقان) جاری شوند.

·        شناخت چیزها، پدیده ها، سیستم ها و روندهای هستی خود روندی شورانگیز است و ما در دیگر تأملات در این زمینه مفصلتر سخن گفته ایم.
·        تأسف انگیز است که جمهوری ارتجاعی اجامر به جای علم، خرافه به خورد خلایق می دهد.
·        به همین دلیل اعضای جامعه رفته رفته خر می شوند و به جای اندیشه، عرعر می کنند.

ادامه دارد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر