۱۳۹۴ مرداد ۷, چهارشنبه

سیری در جهان بینی سابیر هاکا (2)


تحلیلی از
 ربابه نون

سابير هاكا

دنيايي خارج از منظومه شمسي
مادرم خود كشي كرد
پدرم را از كار اخراج كردند
دوستانم به خاطر نان شب كشته شدند
وخيلي هاي ديگر را 
در كوره هاي آدم سوزي سوزاندند !
جنگ به شكل هاي گوناگوني در وجود هر انسان نهفته است .
هيچ اهميتي ندارد 
ما را به دنياي بهتري دلخوش كنند
هفت ميليارد نفر هر جا كه پا بگذارند 
همين بساط است 
كه مي بينيد !

·        معنی تحت اللفظی:
·        دلخوش کردن ما به دنیای بهتر، کشک است.
·        برای اینکه بشریت هرجا پا بگذارد، همین بساط برپا خواهد شد.

·        انکار چپ نمایانه ی امکان تشکیل دنیای بهتر اما به چه معنی است؟

1
هيچ اهميتي ندارد 
ما را به دنياي بهتري دلخوش كنند

·        این اولا به معنی تبلیغ بی شرمانه ی پسیمیسم (بدبینی فلسفی ـ تاریخی)  فاشیستی ـ فوندامنتالیستی است.
·        این به معنی تصور و تصویر جامعه و جهان در ظلمت ابدی است.
·        این به معنی قلع و قمع امید بشریت مولد و زحمتکش به تغییر بنیادی وضع موجود و پی ریزی آینده بهتر است.  

·        قبل از سابیر هاکا یکی از شعرای سرشناس فاشیسم وطنی، علنا و صریحا همین «همیشه همانی همه چیز جامعه و جهان» را عربده کشیده است و طبقه حاکمه هم او را جایزه باران کرده و به عظمت دماوند جا زده است.

2
هيچ اهميتي ندارد 
ما را به دنياي بهتري دلخوش كنند

·        این ثانیا به معنی مطلق کردن سکون و انکار بی پروا و ایراسیونالیستی حرکت در هستی بطور کلی است.
·        این به معنی ساکن جا زدن چیزها، پدیده ها، سیستم ها و روندهای هستی اجتماعی است.

3
·        بی شرمی بیش از حد ایده ئولوژی طبقه حاکمه هم همین جا ست:
·        سیستم سرمایه داری که ازلی نبوده تا ابدی باشد.
·        سیستم سرمایه داری که مظهر «همیشه همانی» همه ی چیزهای هستی نبوده، تا حضرات به منبر روند و از سکون مطلق جامعه بشری و پایان تاریخ بشری دم بزنند.

·        اگر کسی خیلی تخفیف دهد عمر نظام سرمایه داری تقریبا  200 سال است.
·        یعنی قبل از آن سیستم های اجتماعی دیگری بوده اند و اتفاقا طولانی ترین سیستم اجتماعی حاکم، فرماسیون اجتماعی ـ اقتصادی اشتراکی آغازین بوده است که مرجله نهائی اش بنا بر اسناد مکشوفه توسط باستان شناسان، بیش از 30 هزار سال دوام آورده است.

4
هيچ اهميتي ندارد 
ما را به دنياي بهتري دلخوش كنند

·        این ادعای سابیر هاکای چپ نما، عملا و عینا به معنی انکار تاریخیت جامعه بشری است.
·        به معنی انکار تعویض پشت سر هم فرماسیون های اجتماعی ـ اقتصادی است.
·        این به معنی عوامفریبی آشکار است.

5
·        سابیر هاکا لازم نیست که مارکسیسم ـ لنینیسم بیاموزد.
·        فقط کافی است پای منبر آخوندی بنشیند و با هوشی به اندازه هوش موشی دریابد که صدر اسلام نه صدر نظام سرمایه داری، بلکه صدر نظام برده داری بوده است و رسول اکرم و ائمه اطهار نه بورژوا، بلکه برده دار بوده اند.

·        یعنی کسب و کار همه از دم، برده کردن همنوعان و خرید و فروش آنها از کودک تا پیر و برنا بوده است.

6
·        پس از گذار انقلابی جامعه برده داری به فئودالیسم، توده های برده به رعایا بدل گشته اند و اندکی آزاد تر شده اند تا با گذار انقلابی به سرمایه داری، پرولتر و آزاد تر شوند.

·        از کدام سکون و «همیشه همانی» می توان سخن گفت؟

·        ذره ذره هستی در شدن مدام است.
·        همه چیز هستی از ذره تا کهکشان جولانگاه دیالک تیک است و به همین دلیل، یعنی به دلیل خصلت دیالک تیکی عینی اش، در تحول و تغییر مدام است.

7
هيچ اهميتي ندارد 
ما را به دنياي بهتري دلخوش كنند

·        امکان تشکیل آینده بهتر در بهترین حالت و یا سقوط به قعر بربریت، در بدترین حالت، نه ادعای سوبژکتیو و دلبخواهی این و آن، بلکه نتیجه تحلیل علمی و عینی روند توسعه اجتماعی ـ تاریخی است.
·        یعنی امری قانونمند است.
·        چیزی از جنس دو دو تا چهارتا ست.

·        بشریت به همین دلیل، بر سر دو راهی تعیین کننده ای ایستاده است:

الف
·        یا باید به سوسیالیسم بگذرد و دنیای بهتر را با مصالحی که تاریخ در اختیارش قرار داده، بسازد.

ب
·        و یا باید به قهقرای توحش و بربریت سقوط کند.  

8
·        سابیر هاکا در نهایت بی پروائی، عظمت توده های مولد و زحمتکش را و خرد انسانی را انکار می کند و لیاقت تاریخ سازی توده ها را زیر علامت سؤال می برد.

·        تمامی تاریخ جامعه بشری بر دوش مجروح همین توده های مولد و زحمتکش شریف حمل شده است.
·        تمامی ثروت اجتماعی مادی و معنوی، محصول کار همین توده های مولد و زحمتکش است.
·        اگر شعور انقلابی به میان توده رود و توده به نیروی لایزال خود آگاه گردد، تشکیل دنیای بهتر مسئله ای نخواهد بود.
·        شعور انقلابی و امید و اوپتیمیسم علمی و قانونمند باید به هر وسیله و ترفندی به میان خلق رود تا به قوه مادی جامعه دگرگون ساز بدل شود.
·        تاریخ بشری بی سوبژکت (بی فاعل) نیست.
·        خود آگاهی سوبژکت ضمنا به معنی پایان همیشه همانی ادعائی دشمنان چپ نما و راستگرای بشریت است.    

ادامه دارد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر