(320 ـ 398)
(942
ـ 1020)
تحلیلی از شین میم شین
مقوله
فلسفی «هنر»
در
فلسفه فردوسی
ز
هر انجمن پیشه ور گرد کرد
بدین
اندرون نیز پنجاه خورد
·
معنی تحت اللفظی:
·
جمشید در 5 دهه
دیگر، به تشکیل قشر پیشه ور نایل آمد.
·
اکنون یکی دیگر از
اقشار مولد یعنی پیشه وران تشکیل می شود.
1
گروهی
که کاتوزیان خوانی اش
به
رسم پرستندگان دانی اش
جدا
کردشان از میان گروه
پرستنده
را جایگه کرد کوه
بدان
تا پرستش بود کارشان
نوان
پیش روشن جهاندار شان
نوان
یعنی لرزان، نالان
·
معنی تحت اللفظی:
·
جمشید روحانیان
را از جامعه جدا کرد و در کوه مسکن داد تا به عبادت جهاندار بپردازند.
·
بدین ترتیب در
جوار پیشه وران، معماران روح، یعنی مولدین مایحتاح روحی و روانی و خدمات مربوطه
تشکیل می شوند.
2
صفی
بر دگر دست بنشاندند
همی
نام نیساریان خواندند
کجا
شیر مردان جنگ آورند
فروزندهٔ
لشکر و کشورند
کز
ایشان بود، تخت شاهی به جای
وز
ایشان بود نام مردی به پای
·
معنی تحت اللفظی:
·
بعد گروه دیگری
را پدید آورد که نظامیان دلیر جنگ آور و فروزندگان لشکر و کشور محسوب می شوند.
·
مردان ناموری که پاسدار
تخت سلطنت اند.
3
·
اکنون قشر نظامی دیگری
علاوه بر گردان و پهلوانان تشکیل می شود.
·
این به معنی برداشتن
گام دیگری در جهت تشکیل ارتش است.
4
بسودی
سه دیگر گره را شناس
کجا
نیست از کس بر ایشان سپاس؟
بکارند
و ورزند و خود بدروند
به
گاه خورش سرزنش نشنوند
ز
فرمان، تن آزاده و ژنده پوش
ز
آواز پیغاره، آسوده گوش
تن
آزاد و آباد گیتی بر اوی
بر
آسوده از داور و گفتگوی
·
معنی تحت اللفظی:
·
بعد دهقانان
سختکوش پدید آمدند که همه بدون استثناء سپاسگزارشان هستند.
·
کسب و کار دهقانان
کشت و کار و درو است و از بابت تغذیه منتکش کسی نیستند.
·
دهقانان ژنده پوش
از فرامین این و آن آزادند و کسی نمی تواند ملامت شان کند.
·
دهقانان بلحاظ
مادی آزاد و از جنگ و جر و بحث و پرس و جو آسوده اند و گیتی از آنان آباد است.
5
·
باورش حتی دشوار
است.
·
در این اسطوره
ایرانی دیالک تیک زیربنای اقتصادی و روبنای ایده ئولوژیکی تشکیل می شود:
·
دیالک تیک توده
های مولد و زحمتکش (پیشه وران و دهقانان) و روحانیت و نظامیان و سلطنت.
·
این یعنی تشکیل فرماسیون
اجتماعی ـ اقتصادی آغازین.
6
·
ما هنوز اسطوره
ای از یونان و غیره ندیده ایم که این چنین ماتریالیستی و رئالیستی تشکیل جامعه آغازین
را تئوریزه کرده باشد.
·
مارکس اگر
شاهنامه را خوانده بود، از فرط حیرت شاخ در آورده بود.
ادامه دارد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر