هوشنگ ظفری
«خاکستر»
تحلیلی از شین میم شین
پالان ترس
ریش سفید درازش
حکایتی است،
پر رمز و راز
او
ـ این امام دهکده ـ
از سال های دور
هنگام خرمن اهالی هر کوره روستا
ـ با ترکه ای به دست، مُلا بندی اش مدام ـ
پالان ترس را
بر گُردهٔ خر مردم می دارد استوار
او
ـ این خنده دار مرد ـ
همچون کتاب سراسر گشوده ای
خط می خورد مدام
و به هر برگ برگ او
انگشتیادگار، اهالی نوشته است
و او
... هنگام خرمن اهالی هر کوره روستا
پایان
ریش سفید درازش
حکایتی است،
پر رمز و راز
او
ـ این امام دهکده ـ
از سال های دور
هنگام خرمن اهالی هر کوره روستا
ـ با ترکه ای به دست، مُلا بندی اش مدام ـ
پالان ترس را
بر گُردهٔ خر مردم می دارد استوار
او
ـ این خنده دار مرد ـ
همچون کتاب سراسر گشوده ای
خط می خورد مدام
و به هر برگ برگ او
انگشتیادگار، اهالی نوشته است
و او
... هنگام خرمن اهالی هر کوره روستا
پایان
پالان ترس
· پالان ترس عنوان این شعر هوشنگ ظفری است.
· قاعدتا در عنوان هر چیز، محتوای اصلی آن چیز
تقطیر می یابد و بطرزی فشرده و موجز تبیین می یابد.
· پالان اما فی نفسه، چه فونکسیونی دارد و در این
شعر هوشنگ ظفری حاوی و حامل کدامین معانی
است؟
۱
· پالان بر پشت کسی نهادن به معنی پایان دوره اهلی
سازی روحی (شعوری) و نظری (ایده ئولوژیکی) و آغاز سلطه مادی (طبقاتی) و عملی بر
این و آن است.
۲
· بنابرین می توان گفت که مفهوم «پالان ترس»، فی
نفسه، تجسم دیالک تیک سلطه روحی ـ سلطه مادی (طبقاتی) و یا سلطه ایده ئولوژیکی ـ
سلطه عملی است.
۳
ریش سفید درازش
حکایتی است
پر رمز و راز
· اولین مشخصه روحانی، ریش سفید دراز او ست.
· بنظر شاعر، ریش سفید دراز روحانی حاوی رمز و راز
است.
· چرا و به چه دلیل؟
۴
· ریش سفید معمولا سمبل سالخوردگی است.
· سالخوردگی (بویژه در فرماسیون اجتماعی ـ اقتصادی
فئودالی) سمبل تجربه مندی و تجربه مندی سمبل دانائی است.
· ضرب المثل هائی نیز دال بر این معنای ریش سفید وجود
دارند:
· مثلا گفته می شود که فلانی ریشش را در زمینه
معینی سفید کرده است.
· یعنی به امر مربوطه وقوف نظری و عملی کامل دارد.
۵
ریش سفید درازش
حکایتی است
پر رمز و راز
· دلیل «رمزمندی و رازمندی ریش سفید» از دید شاعر، شاید
این باشد که خلایق علیرغم طلوع آفتاب عصر جدید، علیرغم پیروزی انقلاب اکتبر و
علیرغم توسعه علم و فن و فلسفه (خرد)، کماکان به معیارهای ارزشی فئودالی (قرون
وسطائی) چسبیده اند، از ملائی امام ساخته اند و به سازش می رقصند.
· یعنی ریش سفید او را دال بر دانائی او می دانند.
۶
او
ـ این امام دهکده ـ
از سال های دور
هنگام خرمن اهالی هر کوره روستا
ـ با ترکه ای به دست، ملا بندی اش مدام ـ
پالان ترس را
بر گرده خر مردم می دارد، استوار
· معنی تحت اللفظی:
· روحانی ریش سفید از دیرباز، به وقت برداشت محصول،
با ترکه ای در دست و با ملا بندی مستمرش، پالان ترس را بر پشت خر خلایق محکم می
کند.
۷
او
ـ این امام دهکده ـ
از سال های دور
· شاعر با مفهوم «از سال های دور» فاجعه را به گوش
خواننده و شنونده شعرش می رساند:
· این بدان معنی است که سیطره روحانیت، تازگی
ندارد.
· بلکه از دیرباز رواج دارد.
· روحانیت اما چیست و کیست که از سال های دور بر
گرده توده های مولد و زحمتکش نشسته است؟
· شاید محتوای معنوی مفهوم «رمزمندی و رازمندی ریش
سفید دراز روحانی» در همین چیستائی و کیستائی روحانیت باشد.
۸
او
ـ این امام دهکده ـ
از سال های دور
هنگام خرمن اهالی هر کوره روستا
ـ با ترکه ای به دست، ملا بندی اش مدام ـ
پالان ترس را
بر گرده خر مردم می دارد، استوار
· برتولت برشت ـ جانشین خلف مارکس ـ اثری دارد، تحت
عنوان «رمان توئی»، که ما ترجمه اش را شروع کرده ایم و بخشی از آن را هم منتشر
کرده ایم، ولی به سبب قلت وقت، هنوز نمی توانیم ادامه دهیم.
· او در این رمان بلحاظ نظری (تئوریکی) بسیار غنی و
ارزشمند، از روحانیت به مثابه «معمار روح جامعه» مربوطه نام می برد.
۹
· روح در فلسفه مارکسیستی به معنی شعور است.
· به معنی شعور اجتماعی است.
· شعور با آگاهی مترادف نیست.
· شعور عام تر از آگاهی است.
· آگاهی مفهومی سوسیولوژیکی (جامعه شناسی) است.
· شعور و یا روح اما مقوله فلسفی است.
· شعور و یا روح عالی ترین مقوله فلسفی است.
· شعور و یا روح قرینه دیالک تیکی ماده و یا وجود
است.
۱۰
· مفهومی عالی تر از ماده و روح و یا وجود و شعور
در کل هستی وجود ندارد.
· در جامعه بشری هم مفهومی عالی تر از وجود اجتماعی
و شعور اجتماعی وجود ندارد.
۱۱
او
ـ این امام دهکده ـ
از سال های دور
هنگام خرمن اهالی هر کوره روستا
ـ با ترکه ای به دست، ملا بندی اش مدام ـ
پالان ترس را
بر گرده خر مردم می دارد، استوار
· روحانیت در جامعه فئودالی اما فقط معمار روح
نیست.
· روحانیت در جامعه فئودالی فقط ایده ئولوگ طبقه
حاکمه (اشرافیت فئودالی) نیست.
· روحانیت ضمنا بخشی از اشرافیت فئودالی است.
· روحانیت تجسم طبقه و ایده ئولوژی طبقاتی در آن
واحد است.
· شاید منظور شاعر از مفهوم «رمزمندی و رازمندی ریش
سفید دراز روحانی» هم همین خودویژگی باشد.
۱۲
ایمانوئل کانت
· ایده ئولوگ های بورژوازی مثلا کانت و فیشته و هگل
و فویرباخ، خودشان سرمایه دار نبوده اند.
· روبسپیر و غیره نیز صاحب کارخانه و بانک و شرکت و
راه اهن و کشتی رانی و غیره نبوده اند.
· روحانیت به مثابه نهاد اجتماعی اما هم فئودال است
و هم روحانی.
· هم طبقه اجتماعی است و هم مبلغ ایده ئولوژی طبقه
اجتماعی است.
۱۳
· اکنون که بورژوازی امپریالیستی، طبقه اجتماعی را با ایده ئولوگ های طبقه حاکمه
ادغام می کند، مثلا سیاستمداران را به رؤسای کنسرن ها تبدیل می کند و یا رؤسای
کنسرن ها را به سیاستمداران، جامعه شناسان از فئودالیزاسیون مناسبات کاپیتالیستی
سخن می گویند.
· چنین کاری در سرمایه داری رقابت آزاد ممنوع بوده
است.
ادامه دارد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر