پل انتحار در سئول
سرچشمه:
صفحه فیسبوک علی آلنگ
" تو مادر هستی"!
" خانواده ات را ترک نکن"!
این از جمله پیامهایی است که بر دیواره های این پًل عظیم (در سئولِ کره جنوبی) با همین لحن سرزنش آمیز حک شده اند.
کره جنوبی ، کشوری که در ایران از آن بعنوان الگوی رشد نام برده میشود و خود را چهاردهمین کشور صنعتی جهان می داند، امروز آمار خودکشیهایش به ۱۴۱۶۰ نفر در سال رسیده است.
یعنی ۳۹ نفر در روز!
( آمار سازمان بهداشت جهانی WHO در سال ۲۰۱۲ )
روانشناس کرهای " لیی میونگ " میگوید :
" در این سیر رشد اگر کسی نتواند مشکلاتش را حّل کند، نشانی از ضعف وی تلقی میشود و از آنجا که کمکی هم از جایی نمی آید، خود کشی به عنوان آخرین " راهحل " انتخاب می شود."
بر روی این پًل تمهیدات دیگری هم از جمله گشت و نگهبان گذاری در نظر گرفته شده است که طبعا روی آمار کسالت آور فوق تأثیر مثبت دارد ، اما دریغا که اشکال از پًل نیست!
علی آلنگ
میم
انتحار در ایده ئولوژی بورژوازی واپسین راه نجات است.
انتحارُ آرمان و ایدئال است
حریف
هرکسی امیدی در این دنیا نداشته باشد، دست به خودکشی می زند .
دیگه بورژواژی و غیر بورژوازی ندارد.
علی
عاملی که از استرس شروع ، مردم را به حالت دپرس می رساند و سر انجام برخی را به انتحار میکشاند خود " کار " نیست.
چراکه کار باید اصولاً " آدم ساز " باشد.
اما شتابِ رو به رشد روند کار، فشردگی پروسه تولید، انتظارات فزاینده محیط کار و رقابت سرسام آور در بازار و در محل کار و بازار کار, کارکنان ( اعم از کارگر و کارمند) را همواره در وضعیتی ناگزیر قرار میدهد.
تا آنجا که این روند ( کار ) بر انسان تفوق می یابد و این انسان با پروسه های پیرامون خود " بیگانه " و بعضأ خود را تنها میبیند.
طبیعی است که نظام موجود با انتحار ، آنهم به این شکل گسترده، میانه خوشی نداشته باشد.
اما خب اینهم در جوهر نظام سرمایه داری است که از پیش بینی نتایج اعمال خود همواره عاجز می ماند.
میم
حریف،
نیهلیسم و یأس نه حالت روانی صرف، بلکه ایده ئولوژی است.
نیچه و شوپنهاور نیهلیسم را تجلیل و تبلیغ می کنند تا بعد کامو (اگزیستانسیالیسم) انتحار را به عنوان طغیان بر ضد نیهلیسم و پوچی تبلیغ کند.
ایده ئولوژی پدیده ای طبقاتی است.
روندهای روانی و شعور اجتماعی بطور کلی اما ثانوی می مانند و تحت تأثیر تعیین کننده وجود اجتماعی و یا مناسبات تولیدی جامعه
جلال
آنهایی که در ایران کار می کنند نه تحمل سرعت کار اروپا را دارند و نه آن را می شناسند.
در اروپا از مردم هشت ساعت کار کامل میکشند.
در ایران کار نمی کنند، اروپا پیشکش
علی
زیرساخت اقتصادی ایران، طرق رشد و مرحله آن با بسیاری از کشورهای صنعتی
اصولا قابل قیاس نیست.
علاوه بر اینکه سیستم آموزشی و پرورشی کشورهای صنعتی
تا حدود قابل توجهی با شیوه تولید، بازار کار و نیازهای آن هماهنگ است و یا دوره به دوره تعدیل میشود.
میم
در کشور ایران همه چیز تقلبی است.
همه چیز
این درد دیرین ایران
باید بطرزی ریشه ای و رادیکال بررسی شود
تا درمانی برای آن، بلکه کشف شود.
ادامه دارد.
سرچشمه:
صفحه فیسبوک علی آلنگ
" تو مادر هستی"!
" خانواده ات را ترک نکن"!
این از جمله پیامهایی است که بر دیواره های این پًل عظیم (در سئولِ کره جنوبی) با همین لحن سرزنش آمیز حک شده اند.
کره جنوبی ، کشوری که در ایران از آن بعنوان الگوی رشد نام برده میشود و خود را چهاردهمین کشور صنعتی جهان می داند، امروز آمار خودکشیهایش به ۱۴۱۶۰ نفر در سال رسیده است.
یعنی ۳۹ نفر در روز!
( آمار سازمان بهداشت جهانی WHO در سال ۲۰۱۲ )
روانشناس کرهای " لیی میونگ " میگوید :
" در این سیر رشد اگر کسی نتواند مشکلاتش را حّل کند، نشانی از ضعف وی تلقی میشود و از آنجا که کمکی هم از جایی نمی آید، خود کشی به عنوان آخرین " راهحل " انتخاب می شود."
بر روی این پًل تمهیدات دیگری هم از جمله گشت و نگهبان گذاری در نظر گرفته شده است که طبعا روی آمار کسالت آور فوق تأثیر مثبت دارد ، اما دریغا که اشکال از پًل نیست!
علی آلنگ
میم
انتحار در ایده ئولوژی بورژوازی واپسین راه نجات است.
انتحارُ آرمان و ایدئال است
حریف
هرکسی امیدی در این دنیا نداشته باشد، دست به خودکشی می زند .
دیگه بورژواژی و غیر بورژوازی ندارد.
علی
عاملی که از استرس شروع ، مردم را به حالت دپرس می رساند و سر انجام برخی را به انتحار میکشاند خود " کار " نیست.
چراکه کار باید اصولاً " آدم ساز " باشد.
اما شتابِ رو به رشد روند کار، فشردگی پروسه تولید، انتظارات فزاینده محیط کار و رقابت سرسام آور در بازار و در محل کار و بازار کار, کارکنان ( اعم از کارگر و کارمند) را همواره در وضعیتی ناگزیر قرار میدهد.
تا آنجا که این روند ( کار ) بر انسان تفوق می یابد و این انسان با پروسه های پیرامون خود " بیگانه " و بعضأ خود را تنها میبیند.
طبیعی است که نظام موجود با انتحار ، آنهم به این شکل گسترده، میانه خوشی نداشته باشد.
اما خب اینهم در جوهر نظام سرمایه داری است که از پیش بینی نتایج اعمال خود همواره عاجز می ماند.
میم
حریف،
نیهلیسم و یأس نه حالت روانی صرف، بلکه ایده ئولوژی است.
نیچه و شوپنهاور نیهلیسم را تجلیل و تبلیغ می کنند تا بعد کامو (اگزیستانسیالیسم) انتحار را به عنوان طغیان بر ضد نیهلیسم و پوچی تبلیغ کند.
ایده ئولوژی پدیده ای طبقاتی است.
روندهای روانی و شعور اجتماعی بطور کلی اما ثانوی می مانند و تحت تأثیر تعیین کننده وجود اجتماعی و یا مناسبات تولیدی جامعه
جلال
آنهایی که در ایران کار می کنند نه تحمل سرعت کار اروپا را دارند و نه آن را می شناسند.
در اروپا از مردم هشت ساعت کار کامل میکشند.
در ایران کار نمی کنند، اروپا پیشکش
علی
زیرساخت اقتصادی ایران، طرق رشد و مرحله آن با بسیاری از کشورهای صنعتی
اصولا قابل قیاس نیست.
علاوه بر اینکه سیستم آموزشی و پرورشی کشورهای صنعتی
تا حدود قابل توجهی با شیوه تولید، بازار کار و نیازهای آن هماهنگ است و یا دوره به دوره تعدیل میشود.
میم
در کشور ایران همه چیز تقلبی است.
همه چیز
این درد دیرین ایران
باید بطرزی ریشه ای و رادیکال بررسی شود
تا درمانی برای آن، بلکه کشف شود.
ادامه دارد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر