سرچشمه:
صفحه فیسبوک
علی فولادین
تروتسکی
«اخلاق آنها و اخلاق ما»
مسعود بهبودی
آگاهی از ناآگاهی می
بالد،
روان شناسی از
فيزيولوژی،
جهان ارگانيک از
غيرارگانيک،
منظومه ی شمسی نبولا
(توده ی ابرهای سحابی)
·
تروتسکی در این جمله دیالک تیک علت
و معلول را به شکل دیالک تیک نا آگاهی و آگاهی، دیالک تیک فیزیولوژی و پسیکولوژی و
دیالک تیک جهان معدنی و جهان آلی بسط و تعمیم می دهد تا روند توسعه و تکامل در
هستی عینی را بزعم خود «توضیح» دهد.
·
استفاده از قانون علیت برای توضیح چیزها،
پدیده ها، سیستم ها و روندهای هستی بهتر از هیچ است.
·
ولی به تنهائی کافی نیست.
·
چون زنجیر علی (علت و معلولی) فاقد
حلقه اول و آخر است.
1
·
ایراد دیگر استدلال تروتسکی این
است که بسان نمایندگان ماتریالیسم مکانیکی، اوتوماتیسمی را در روند توسعه مطلق می
کند.
·
آن سان که این توهم پدید می آید که
جهل منشاء و سرچشمه علم است.
2
·
حتی ذره ای از خرد عام اندیش لنینی
در این فراز از نوشته تروتسکی به چشم نمی خورد.
·
تروتسکی بلحاظ فقر فلسفی فرقی با
استالین ندارد.
·
فلسفی اندیشی استالین علیرغم سطحی
و مبتذل بودنش، بمراتب قوی تر از فلسفی اندیشی تروتسکی است.
3
در تمامی فراز و
نشيب اين تحول،
تغييرات کمی به
تغييرات کيفی بدل می شوند.
·
فقر فلسفه همین است.
·
با دیالک تیک واحدی کمر به توضیح
کل هستی بستن.
·
خود دیالک تیک کمیت و کیفیت به
تنهائی قادر به توضیح تحولات نامبرده نیست.
·
مارکسیسم ـ لنینیسم فقط در کلیتش و
با همه شناخت افزارهایش، چراغ راه شناخت چیزها، پدیده ها، سیستم ها و روندهای هستی
است و نه با قناعت ذلیلانه به یکی از شناخت افزارهایش.
4
·
به عنوان مثال، برای گذار از نا آگاهی
به آگاهی به دیالک تیک اوبژکت ـ سوبژکت و پل پیوند میان آندو یعنی به کار مادی نیاز
مبرم هست.
· چون در روند کار است که تفکر و تکلم و شناخت
امکان پذیر می گردد و جانور به انسان توسعه می یابد.
·
برای رسیدن به دیالک تیک کمیت و
کیفیت باید از پله های متعددی در دالان های تو در توی دیالک تیک بالا رفت.
·
شاید لنین با مشاهده همراهان و
یاران خود بوده که می گفت:
·
همه از مارکسیسم حرف می زنند، ولی
کسی نمی داند که آن واقعا چیست.
5
انديشه ی ما از جمله
تفکر ديالک تيکی
تنها يک شکل از ماده
ی متغيير است.
·
ماتریالیسم مکانیکی همین است و
لاغیر.
·
این همان ماتریالیسم علیل و ذلیل و
مرده استالین و امثالهم نیز است.
·
علامت تساوی گذاشتن میان ماده و
روح، وجود و شعور.
·
فقط جای خردستیزان عارف مسلک خالی
است.
·
این به معنی یکسان انگاری اشیاء
مادی و تصاویر آنها ست.
·
این ضمنا تحت اللفظی معنی کردن
احکام کلاسیک های مارکسیسم و فراموش کردن
ساده لوحانه ی مفهوم «در تحلیل نهائی» است که انگلس در هر فرصتی بکرات خاطرنشان
شده است.
·
شعور در تحلیل نهائی زاده وجود
است.
6
ماخنو
در چنين سيستمی نه
جايی برای خدا و نه اهريمن و نه جاودانگی روح
و نه ميزان های ابدی
قانون و اخلاقيات وجود دارد.
·
عجب!
·
تروتسکی پس از به هم بافتن آسمان با
ریسمان به نفی اخلاقیات برمی خیزد و از سیستم سوسیالیستی تصور و تصویری آنارشیستی
ارائه می دهد.
·
بدین طریق، جای اخلاق و اتیک فئودالی
و بورژوائی را نه اتیک و اخلاق پرولتری، بلکه در بهترین حالت آنارشی اخلاقی ماخنو
و در بدترین حالت نیهلیسم اخلاقی نیچه می گیرد.
·
معلوم نیست که چگونه کسانی افراد فلسفه
فقیری از قبیل تروتسکی و استالین و امثال آنها را به مقام رفیع کلاسیک های مارکسیسم ارتقا می
دهند.
7
ديالک
تيک انديشه در نهايت واجد خصلتی ماترياليستی است.
·
پرت و پلا گوئی بی بند و بار و بی
حساب و کتاب به همین می گویند.
·
« اخلاق ما» در نیهلیسم اخلاقی خاتمه می یابد
و معلوم نیست که منظور از «دیالک تیک اندیشه» چیست که خصلت ماتریالیستی دارد.
·
آنچه که اظهر من الشمس است، این
حقیقت امر است که تروتسکی کمترین خبری از دیالک تیک بطور کلی ندارد، دیالک تیک ماتریالیستی
پیشکش.
پایان
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر