وقتی
عاشق تو بودم
سرچشمه:
صفحه فیسبوک
ترلان
تحلیلی
از مسعود بهبودی
وقتی عاشق تو بودم
دلیر و پاک بودم
·
اکنون این سؤال مطرح
می شود که شاعر چرا و به چه دلیل میان عشق و پاکی رابطه علت و معلول (رابطه علی)
برقرار می کند؟
·
برای پاسخ دادن
به این پرسش باید از خود پرسید که منظور شاعر از پاکی چیست؟
1
وقتی عاشق تو بودم
دلیر و پاک بودم
·
پاکی را می توان
به مثابه ضد پستی و پلیدی بکار برد.
·
پاکی ضمنا به
معنی پارسائی و تقوا و پرهیزگاری بکار می رود.
·
آیا عشق واقعا آدمیان
را به پرهیز از پستی و پلیدی و یا به تقوا و پارسائی سوق می دهد؟
2
وقتی عاشق تو بودم
دلیر و پاک بودم
·
تجربه نشان می
دهد که از این خبرها نیست.
·
عاشق جماعت چه
بسا برای دستیابی به معشوق، مقدس ترین مقدسات خود را زیر پا می نهند:
الف
·
مثلا خیلی ها که
طرفدار ایده ئولوژی معینی شده اند، نه به دلیل خاستگاه و یا پایگاه طبقاتی، نه به
دلیل یقین به صحت علمی و منطقی و تجربی آن ایده ئولوژی، بلکه برای دستیابی مستقیم
و یا غیرمستقیم به معشوق بوده است.
ب
·
به روایاتی، بعضی
از شعرای ماهیتا بورژوا و یا فئودال و مرتجع برای دستیابی به خواهر کسی که تصادفا
توده ای بوده، توده ای شده اند.
·
این بدان معنی
است که برای سکس و یا عشق کذائی بر طبقه و ایده ئولوژی طبقاتی خود خیانت کرده اند.
ت
·
بعضی ها تحت فشار
غریزه جنسی و یا از فرط عشق به دختری مسلمان، یهودی و یا مسیحی، تغییر مذهب داده
اند.
پ
·
بعضی ها حتی برای
دستیابی به جانان، معتاد شده اند.
·
برای اینکه جانان
مورد نظر هم معتاد بوده است.
·
بنابرین، منظور شاعر
از مفهوم «پاکی» باید چیز بکلی دیگری باشد.
3
وقتی عاشق تو بودم
دلیر و پاک بودم
·
برای کشف منظور
شاعر باید سری به روند و روال جاری در میان نیاکان حشره ای و حیوانی خویش بزنیم.
الف
·
بعضی از حشرات در
اثنای ارضای نیاز غریزی ـ جنسی، یعنی در اثنای جفتگیری ـ خواه و ناخواه ـ جان به
معشوق می سپارند.
·
یعنی جفتگیری شیرین
برای شان به بهای جان شیرین تمام می شود.
·
چون حشره ماده
درست در اثنای جفتگیری، از فرصت استفاده می کند و عاشق خود را با اشتهای تام و
تمام اطعام می کند.
ب
·
بعضی از حیوانات هم
در جنگ بر سر معشوق و یا پس از جفتگیری با «زنان» پرشمار حرمسرا به هلاکت می رسند.
ت
·
اگر کسی اشعار و رمان
های شعرا و نویسندگان طبقات اجتماعی واپسین را تحلیل کرده باشد، در مورد انسان ها
هم به پدیده های مشابهی برخورد می کند.
·
در یکی از رمان
هائی که در آستانه سقوط اتحاد شوروی بوسیله زنی در آن سامان تحریر یافته، قهرمان
رمان از فرط سکس در روند جفتگیری از پا در می آید و جان به جان آفرین می سپارد.
4
وقتی عاشق تو بودم
دلیر و پاک بودم
·
شاید منظور شاعر
از مفهوم «پاکی» چیزی از این جنس باشد:
·
چون یکی از
رهاوردهای غریزه جنسی (نیاز به سکس، عشق کذائی) حالاتی شبیه به جنون است.
·
عاشق کذائی تحت
فشار غول آسای غریزه جنسی می تواند جنون بگیرد و مجنون واره شود.
·
مجنون در عین حال
موجودی بی اعتنا به هست و نیست است.
·
یعنی پاک و
پاکدامن و پارسا ست.
·
مجنون فکر و ذکری
جز لیلی ندارد.
·
اگر جنون مجنون
اوج بگیرد حتی قید لیلی را می زند و سر به صحرا می نهد.
5
وقتی عاشق تو بودم
دلیر و پاک بودم
·
دلیل این پاکی
جنون آمیز این است که انسان در چارچوب دیالک تیک غریزه و عقل زندگی و کار می کند.
·
کشش جنسی (عشق
کذائی) در غیاب عقل و یا در صورت ضعف عقل می تواند کفته ترازو را چنان و چندان به
نفع غریزه سنگین کند، که عقل از خانه تن تبعید شود و غریزه جنسی یکه تاز بلامنازع
میدان گردد.
·
در این صورت می
توان میان عشق (غریزه جنسی) و پاکی رابطه علی برقرار ساخت.
6
·
چون مجنون آدم نیست
تا پست و پلید و بزهکار و بدکاره گردد.
·
مجنون آدم واره
ای بی خبر از خرد است.
·
مجنون آدم واره
ای ترحم انگیزتر از هر حشره و حیوانی است.
·
چون حشره و حیوان
در جوار غریزه غول آسا، سهمی از «عقل» نیز دارند.
·
عقلی که نتیجه توسعه
و تکامل میلیون ها ساله غریزه است.
·
عقلی که در ژن
های جانوران جاگذاری شده و نسل به نسل منتقل می شود.
مثال
·
جوجه شترمرغی که
تازه از بیضه بیرون آمده و راه افتاده بود، به محض دیدن کفتار در پشت سر خویش، خود
را به صورت تکه سنگی در می آورد و جان از مهلکه بدر می برد.
·
این استراتژی
استتار یکی از عناصر «عقل» است که نسل به نسل در شترمرغان منتقل می شود و ضمنا توسعه
داده و تکمیل می شود.
7
وقتی عاشق تو بودم
دلیر و پاک بودم
·
این پاکی در هر
صورت، فضیلتی نیست و ربط تعیین کننده ای هم به عشق ندارد.
·
طبیعی است که پس
از ارضای نیاز غریزی، کشش جنسی هم کاهش یابد و پاکی کذائی ناشی از جنون جنسی زایل
شود.
ادامه دارد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر