تحلیلی
از شین میم شین
صوفی
سرخوش از این دست که کج کرد کلاه
به
دو جام دگر آشفته شود دستارش
·
معنی تحت اللفظی:
·
صوفی سرمست که این چنین کلاه کج
کرده، اگر یکی دو جام دیگر سرکشد، عمامه اش هم آشفته خواهد شد.
1
صوفی
سرخوش از این دست که کج کرد کلاه
به
دو جام دگر آشفته شود دستارش
·
خواجه در این بیت، به نیت تحقیر و
تمسخر صوفی از دو مفهوم زیر بهره برمی گیرد:
الف
·
از مفهوم «کج کردن کلاه» که
احتمالا بیانگر شروع سرپیچی و بی پروائی است.
ب
·
از مفهوم «آشفته گشتن دستار» که
احتمالا به معنی خودبازی (خود گم کردن) و خودسر
و لایعقل شدن و یا به معنی به هم خوردن بساط کسی است.
2
صوفی
سرخوش از این دست که کج کرد کلاه
به
دو جام دگر آشفته شود دستارش
·
صوفی که از فرط سرخوشی شروع به
سرپیچی کرده، اگر روزگار اندکی بیشتر بر وفق مرادش گردد، پشت پا به هست و نیست
خواهد زد.
·
این دو مفهوم را در این بیت نباید
تحت اللفظی معنی کرد.
·
چون صوفی که معمم نیست.
·
صوفی که آخوند نیست.
·
صوفی آنتی تز آخوند است.
·
زهر ایده ئولوژیکی خواجه در این
بیت، در هر صورت، زهرتر از زقوم است.
·
کینه و نفرتی که خواجه نسبت به اهل
تصوف و طریقت و عرفان دارد، خارق العاده است.
·
این کینه خواجه به کینه فاشیست ها
نسبت به پرولتاریای آگاه (کمونیست ها) شباهت دارد.
جای
آن است که خون موج زند در دل لعل
ز این
تغابن که خزف می شکند بازارش
·
معنی تحت اللفظی:
·
جا دارد که در دل لعل از این
مغبونیت که خزف در بازارش پدید آورده، خون موج زند.
1
جای
آن است که خون موج زند در دل لعل
ز این
تغابن که خزف می شکند بازارش
·
خواجه در این بیت، تئوری شبه
فاشیستی موسوم به بنیاد نیک و بد را برای تحقیر اوپوزیسیون ضد فئودالی به خدمت می
گیرد:
·
خواجه دوئالیسم عالی و پست را به
شکل دوئالیسم لعل و خزف بسط و تعمیم می دهد و به طرفداری از عالی (لعل) به تحقیر و
تمسخر پست (خزف) می پردازد و هر جنبش رهائی بخش توده ای را تخطئه می کند.
2
جای
آن است که خون موج زند در دل لعل
ز این
تغابن که خزف می شکند بازارش
·
دوئالیسم بنیاد نیک و بد را خواجه
احتمالا از سعدی آموخته است که خود سعدی هم باید از قرآن کریم (دوئالیسم هابیل و
قابیل) آموخته باشد.
·
نیچه همین دوئالیسم را به شکل دوئالیسم
ممتاز و فرومایه (ابربشر و اشغالبشر) بسط و تعمیم داده است.
·
به این طریق و با این ترفند ایده
ئولوژیکی چلقوزهائی از قبیل هیتلر و گوبلز و
گورینگ به انسان های ایدئال استحاله می یابند و مورد پرستش قرار می گیرند.
3
جای
آن است که خون موج زند در دل لعل
ز این
تغابن که خزف می شکند بازارش
·
خواجه در این بیت، اشرافیت بنده
دار و فئودال (طبقه حاکمه) انگل و مفتخور را
به لعل و عرفای انقلابی را به خزف (ظروف سفالین) تشبیه می کند و عملا هر حرکت و جنبش
طرفدار پیشرفت اجتماعی را توهین به مقدسات می داند.
·
اشکارتر از این نمی توان جنبش آزادی
خواهانه و انقلابی را تخطئه کرد.
ای
که در کوچه معشوقه ما می گذری
بر
حذر باش که سر می شکند دیوارش
·
معنی تحت اللفظی:
·
ای کسی که از کوچه معشوقه ما عبور
می کنی، حواست را جمع کن.
·
چون دیوار آن سر می شکند.
ای
که در کوچه معشوقه ما می گذری
بر
حذر باش که سر می شکند دیوارش
·
خواجه در این بیت، دست به تهدید می
زند:
·
خواجه در این بیت، مبارزه بر ضد
وضع موجود را برابر با پا گذاشتن روی دم اژدها می داند.
·
این نوعی اخطار به اوپوزیسیون ضد فئودالی
ـ ضد روحانی است.
ادامه دارد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر