۱۳۹۳ مهر ۱۸, جمعه

تحلیل دیالک تیکی ضرب المثل ها (17)

تندیس فردگرائی
شین میم شین

کس نخارد پشت من،
جز ناخن انگشت من
ادامه

·        این ضرب المثل یکی از عمیق ترین و رادیکال اندیشیده ترین ضرب المثل ها ست و همانطور که ذکر شد در فرهنگ ملل دیگر هم وجود دارد.
·        به همین دلیل می توان آن را ضرب المثل نوعی (نوع بشری) محسوب داشت و نه ملی.
·        اما سؤال این است که چرا و به چه دلیل این ضرب المثل از این عامیت (عام وارگی) برخوردار شده است؟
·        ضمنا چرا این ضرب المثل در فرهنگ اروپائی این چنین برجسته شده است؟    

1
کس نخارد پشت من،
جز ناخن انگشت من

·        ما برای پاسخ به این پرسش، معادل های اروپائی آن را مورد تأمل و تحلیل قرار می دهیم تا هم این ضرب المثل ضمنا تحلیل شود و هم برداشت ملل دیگر از آن توضیح داده شود:

2
Every man for himself
 هرکس برای خویشتن است.

·        این یکی از استنباطات انگلیسی از این ضرب المثل است.
·        در این ضرب المثل، دیالک تیک فرد و جامعه و یا فرد و بشریت به شکل دیالک تیک هر کس و همه کس بسط و تعمیم می یابد و نقش تعیین کننده از آن فرد (هر کس) اعلام می شود.
·        اما هر کودکی حتی می داند که در دیالک تیک جزء و کل، نقش تعیین کننده از آن کل است، حتی اگر جزء خیلی هم مؤثر و مفید باشد.
·        قطره کجا و دریا کجا؟
·        ذره کجا و کاینات کجا؟
·        فرد کجا و ملت کجا؟
·        فرد کجا و همبود (اجتماع. از ایرج اسکندری مترجم کاپیتال مارکس)  کجا؟
·        سلول کجا و اندام کجا؟
·        ارگان کجا و ارگانیسم کجا؟  

3
هرکس برای خویشتن است.

·        سؤال اکنون این است که این وارونه سازی دیالک تیک جزء و کل اما به چه دلیل صورت گرفته و ضمنا چرا کسی کمترین اعتراضی نداشته است؟

·        این خاموشی سرشته به شک، بی دلیل نبوده است.

4
هرکس برای خویشتن است.

·        دلیل اول این تمکین سرشته به تردید این است که اگوئیسم در فرم غریزه حفظ نفس، پدیده ای طبیعی است و شامل حال هر زینده ای از نبات تا جانور و انسان می شود.
·        نیاکان ما در مورد جانوران آزمایشاتی انجام داده اند و نتایج حاصله را تئوریزه کرده اند:
·        آزمایش میمون با بچه اش در حمام با زمین داغ یکی از آنها ست:
·        میمون نخست بچه اش را بغل می کند، ولی وقتی بر سر راه گزینش میان خویشتن خویش و پاره تن خویش قرار می گیرد، به نفع خویشتن خویش تصمیم می گیرد.
·        در نتیجه پاره تن خویش را زیر پایش می گذارد تا خویشتن خویش را نجات دهد.
·        ضرب المثل انگلیسی را در پرتو این آزمایش، می توان بهتر درک کرد.

5

هرکس برای خویشتن است.

·        در کویر هر از گاهی باران می بارد.
·        قحط آب است.
·        درختان کویر برای حفظ نفس، استراتژی شگفت انگیزی توسعه داده اند.
·        درخت یک سیستم سیبرنتیکی است.
·        از این رو همان استراتژی میمون را تکرار می کند:
·        درخت برای حفظ نفس به ذخیره آب نیاز دارند.
·        به همین دلیل از آب رسانی به همه پاره های تن خود، از ساقه و برگ و میوه و شاخه و چه بسا حتی تنه خود امتناع می ورزند.
·        در نتیجه در مدت کوتاهی خشک می شوند، تا ریشه تشنگی نکشد و نمیرد.
·        وقتی اولین قطرات باران پایین می آیند، در طرفة العینی، بیابان، گلستان می شود.
·        درختان بظاهر خشک، دوباره جان می گیرند.

6
هرکس برای خویشتن است.

·        دلیل دیگر این اگوئیسم، طبقاتی است:
·        بورژوازی در این شعار و یا ضرب المثل، یکی از ستون های ایده ئولوژیکی خود را تجرید کرده است.
·        فردگرائی را.
·        ایندیویدوئالیسم را.

7
هرکس برای خویشتن است.

·        قضیه از این قرار بوده که طبقه متوسط (بورژوازی آغازین) در مبارزه بر ضد اشرافیت بنده دار و فئودال فرد را ایدئالیزه می کند.
·        فرد را در کانون هستی قرار می دهد تا خدا را از عرصه بدر راند.

·        ریشه اجتماعی هومانیسم (در کانون هستی قرار گرفتن انسان) همین جا ست:


·        سیاوش کسرائی همین ایده بورژوائی آغازین را از موضع طبقه کارگر بازتولید می کند و در شعر ژرف شیوائی اعلام می دارد:      

انسان، خدای خاک

·        و همه ستارگان را در برابر عظمت انسان به سجده وامی دارد. 


8
هلوه تیوس
هرکس برای خویشتن است.

·        بورژوازی آغازین برای مبارزه بر ضد فئودالیسم ریشه مند کهنسال، مجبور به مبارزه بر ضد ایده ئولوژی آن یعنی مذهب و نتیجتا روحانیت (کلیسا و کاتولیسیسم) بود.
·        آثار فلاسفه کلاسیک بورژوائی (کانت و فیشته و هگل و فویرباخ) و فلاسفه بورژوائی ماتریالیست فرانسه در قرن 18 (دیدرو، هولباخ، لامتری، هلوه تیوس و غیره) مذهب را و همراه با آن خدا را به زیر می کشند و انسان را در هیئت فرد بورژوائی و یا شهروند به جای آن می نشانند.

·        بدین طریق و ترفند از جزم دیرین «مشیت الهی» سلب اعتبار می شود و قضاوت خرد انسانی جای آن را می گیرد.
·        مشیت الهی بوسیله خرد انسانی نفی معین می شود.
·        همه چیز از خدا تا خرما برای کسب حقانیت به محکمه خرد کشیده می شوند.

9
رعایای رامسر
هرکس برای خویشتن است.

·        علت اجتماعی، اقتصادی، طبقاتی و فرماسیونی این ضرب المثل، تبدیل رعایا به پرولتاریا ست:
·        هدف طبقه متوسط (بورژوازی آغازین)  نفی وابستگی رعایا به اشرافیت فئودال و گسستن قید و بند فئودالی از دست و پای آنان و تشکیل سپاه کار است.

·        به این دلیل است که فرد بورژوائی در مقابل رعیت فئودالی ایدئالیزه می شود.
·        مورد تجلیل و تقدیس قرار می گیرد.
·        خدا واره تلقی می شود.

·        این وارونه سازی دیالک تیک خدا و خلق، این به زیر کشیدن خدای فئودالی و به اوج رساندن فرد بورژوائی، اما ضمنا به قیمت وارونه سازی دیالک تیک فرد و جامعه تمام می شود.

10

·        نفی نفی، نفی وارونه سازی بورژوائی اما در پله بعدی توسعه، یعنی در گذار از کاپیتالیسم به سوسیالیسم صورت می گیرد:
·        وارونه دوباره وارونه می شود تا روی پای خود قرار گیرد:
·        در دیالک تیک فرد و جامعه، نقش تعیین کننده به عهده جامعه محول می شود:

·        توده مولد و زحمتکش زمام امور را به دست می گیرد و برای بدست گرفتن و ضمن بدست گرفتن و پس از بدست گرفتن، جامعه و جهان وارونه را وارونه می سازد تا وارونگی را برای همیشه از میان بردارد. 

·        خلق مولد و زحمتکش بر اریکه قدرت می نشیند و نقش تعیین کننده ی جامعه در دیالک تیک فرد و جامعه در عمل جامه عمل می پوشد.

ادامه دارد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر