۱۳۹۳ مهر ۲۹, سه‌شنبه

سیری در جهان بینی هاتف رحمانی (14)

تجسم تصویری سیستم مولتی ثبات مند
«شوربختی» عاشقانه
هاتف رحمانی
سرچشمه:
نوید نو
تحلیلی از  یدالله سلطان پور   

"من" در منطق توده ای ضمن حفظ مختصات ویژه خود ، تابعی از 
منافع جمعی ، حزبی ، ملی و جهانی زحمتکشان است

·        بیگانگی حریف با طرز تفکر ماتریالیستی ـ دیالک تیکی سبب می شود که بر همه افکار چه بسا آشفته او، کرکس فرمالیسم بال و پر گسترد.
·        حریف دچار این توهم است و این توهم را هم اشاعه می دهد که گویا تعلق فرمال و مکانیکی به آنچه که از خانواده احزاب کمونیستی (عمدتا استالینیستی) باقی مانده، به معنی تبعیت از منافع جمعی و حزبی و ملی و جهانی زحمتکشان است.

·        ایده ئولوژی حزب توده باید مورد بررسی همه جانبه قرار گیرد تا معایب موجود کشف و نفی شوند و حزب توده بتواند، به معنی واقعی کلمه حزب توده گردد.

·        ما در تحلیل شعری از نیاز یعقوبشاهی، به برخی از نکات اشاره کرده ایم که ماهیت پرولتری ایده ئولوژی حزب توده را زیر علامت سؤال قرار می دهد.

·        این مسئله باید عمیقتر و دقیقتر مورد تأمل کلکتیو قرار گیرد.

1
اصول بنیادین دموکراسی راهنمای کنش توده ای است  

·        آنچه حریف همیشه فراموش می کند، فقر فلسفی هراس انگیز توده ای ها بالاخص و مردم ایران بالاعم است.
·        کسی که به فوت و فن تفکر مفهومی مسلط نباشد، یعنی ناتوان از تفکر باشد، حتی اگر «اصول بنیادین دموکراسی» را مثل ریگ زیر دست و پایش بریزند، نمی تواند از آنها کمترین بهره بخردانه را بگیرد.
·        درد دار و دسته های چپ از هر نوع هم همین بوده است.
·        راست های سلطنت طلب حداقل گوگوش و کوروش و سروش و غیره را دارند، چپ های عیرانی تنها سرمایه ای که دارند، هارت و پورت و جفنگ است.
·        ما به چند مثال اشاره می کنیم:

الف
·        عدم تمیز بعضی از مراجع ضمیر به اندازه ای است که عکس های بدترین دشمنان بهترین رهبران حزب خود را بدون کمترین تمایز به عنوان شخصیت های حزبی منتشر و تبلیغ می کنند.

ب
·        پراگماتیسم بعضی از مراجع ضمیر به حدی است که با منشعبین از حزب و فعال در جریانات تا مغز استخوان ضد حزبی مصاحبه می کنند و به عنوان اسناد حزبی منتشر می سازند.

2
·        ما در این جور موارد نه حتی با فقر فلسفه، بلکه با فقر فهم و فراست بطور کلی سر و کار داریم.
·        با پاوپریسم فکری، با بی همه چیزی معرفتی ـ نظری سر و کار داریم.  

3
·        بعضی ها همین مراجع ضمیر کذائی و چه بسا حتی بدتر از آنها را به وحدت دعوت می کنند.
·        این دیگر نور علی نور است.
·        این نهایت فلاکت فکری است.
·        در مقایسه با این مراجع ضمیر صد رحمت به طرفداران گوگوش و کوروش و سروش  

4
اصول بنیادین دموکراسی راهنمای کنش توده ای است  

·        حریف در این جمله خود، نه تنها از بی خبری اش از دیالک تیک ـ چه دیالک تیکی ایدئالیستی و چه دیالک تیک ماتریالیستی ـ  پرده برمی دارد، بلکه حتی از بی خبری اش از اساسسنامه حزب توده و هر شرکت و نهاد و کارخانه ای.
·        در اساسنامه احزاب لنینی، سخن از دموکراسی صرف نیست.
·        سخن از دیالک تیک سانترالیسم و دموکراسی است.
·        این دیالک تیک یکی از بحث انگیزترین دیالک تیک های ماتریالیسم تاریخی است و در شرایط نوین کنونی باید با دقت خارق العاده ای مورد بحث قرار گیرد.
·        در مطلبی که تحت عنوان استالینیسم منتشر شده، احتمالا به این دیالک تیک پرداخته شده است.

·        مراجعه کنید به استالینیسم چیست؟ استالینیسم در تارنمای دایرة المعارف روشنگری  

5
اصول بنیادین دموکراسی راهنمای کنش توده ای است  

·        دیالک تیک سانترالیسم و دموکراسی بسط و تعمیم دیالک تیک هیرارشی و خودمختاری است.
·        این یکی از دیالک تیک های حاصلخیز  لنینی است.

·        فرد حزبی، فرد مستقل و خودمختاری است، فردی با استقلال اندیشه و عمل است.

·        درست به همان سان که هر ارگان هر سیستم سیبرنتیکی مولتی ثابت حاوی استقلال خاص خویش است.

·        سیستم های سیبرنتیکی برای هر خرده کاری به ارگان ها رهنمود نمی دهند.
·        ارگان ها بطور مستقل و خودمختارانه نسبت به محیط زیست خویش واکنش نشان می دهند.

·        در روند ساختمان سوسیالیسم پیشرفته در آلمان دموکراتیک همین خودمختاری در واحدهای تولیدی و غیره تمرین می شد.

6
اصول بنیادین دموکراسی راهنمای کنش توده ای است  

·        هیرارشی جفت دیالک تیکی صرفنظرناپذیر خودمختاری است.

·        هر واحد حزبی، بهترین عضو خود را بطرز دموکراتیکی برمی گزیند و راه رشد و توسعه پیش می گیرد.
·        میان مسئول واحد حزبی و اعضا رابطه ارگانیک (رابطه عضوی) برقرار می شود که به قول شیخ شیراز و به درستی:    

چو عضوی به درد آورد روزگار
دگر عضوها را نماند قرار

·        فرو کردن سوزنی بر انگشت پا همان و فریاد مغز و قلب و دست و چشم و غیره  از درد همان.

7
·        در حزب توده و در جامعه ایران تنها چیزی که کمیاب و کیمیا ست، همین رابطه ارگانیک است.

·        به محض اینکه یکی از اعضای جامعه روش زیست دیگر، مذهب دیگر، نظر دیگر، راه حل دیگر را نمایندگی می کند، به عنوان منافق و مرتد و خاین و فلان فلان شده محکوم و چه بسا سر به نیست می شود.
·        در چنین جهنمی چگونه می توان از رابطه ارگانیک دم زد؟

8
·        خودستیزی و همنوع ستیزی حتی در سلول بنیادی جامعه، یعنی در خانواده در کار مدام است.
·        برادر چه بسا چشم دیدن برادر را ندارد و خواهر چشم دیدن خواهر را.
·        همکار چشم دیدن همکار را ندارد و همرزم چشم دیدن همرزم را.
·        توده ای چه بسا بدترین خصم توده ای است.
·        بیگانه پرستی در دستور روز عیرانی جماعت بطور کلی است.

·        توده ای ها و بقیه بهتر است که کلاه خود را قاضی کنند و برای خروج از این بن بست پسیکولوژیکی ـ سوسیولوژیکی راهی بیندیشند.

9
اصول بنیادین دموکراسی راهنمای کنش توده ای است  

·        راهنمای اعضای هر حزب لنینی و هر انجمن و شرکت و نهاد و مؤسسه و کارخانه در هر صورت نه دموکراسی  صرف، بلکه دیالک تیک سانترالیسم و دموکراسی است.
·        در غیر این صورت، از هم فرو می پاشد.

·        هم در مورد سانترالیسم و هم در مورد دموکراسی باید بحث همه جانبه ای صورت گیرد.

·        آنگاه رهبری حزب بی کمترین تردید باید در پیوند ارگانیک با بدنه حزب باشد.
·        در آن صورت و فقط در آن صورت حزب می تواند رشد موزون کند و بر بحران ها غالب آید.

ادامه دارد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر