۱۳۹۳ مهر ۲۸, دوشنبه

سیری در حماسه داد (115)


اثری از فرج الله میزانی (جوانشیر)
(از قربانیان قتل عام زندانیان سیاسی در سال 1367)
سرچشمه:
 راه توده  
ویرایش از شین میم شین

فصل نهم
زن  و عشق در شاهنامه

بخش دوم
 عشق پهلوانان
در شاهنامه  
ادامه
  
·        سومین و چهارمین عشق زیبای شاهنامه نیز به خاندان نیرم تعلق دارد:

الف
·        عشق گردآفرید و سهراب که نا شکفته می پژمرد.

ب
·        عشق منیژه به بیژن
·        بیژن نیز از پهلوانان ایران و نواده رستم بوده است.

1
·        با آنکه داستان بیژن و منیژه در شاهنامه به تفصیل آمده، ما ضرورتی نمی بینیم که از آن به تفصیل صحبت کنیم.
·        ما برای بیان مقصود خود، نیازی بدان نمی بینیم.
·        تنها به این یادآوری اکتفا می کنیم که این داستان نیز بر همان پایه ای استوار است که عشق رودابه و زال.

الف
·        در اینجا هم منیژه از گوهر دیگری است:
·        دخت افراسیاب است.

·        (گوهر؟ شین میم شین.)  

ب
·        در اینجا هم دختر است که در عشق پیشقدم شده، عاشق بیژن می شود و دنبال او می فرستد و آزادانه با او عشق می ورزد.

ت
·        در اینجا هم منیژه بیشتر عاشق مردانگی بیژن است تا ظاهر زیبای او.

2
·        ذکر دو مطلب نیز به درک عشق های شاهنامه کمک می کند:

الف
·        یکی اینکه این عشق ها از طرف بزرگان و قهرمانان ستوده شاهنامه پذیرفته شده اند.
·        هیچ یک از آنها عاشق و معشوق را به خاطر عشقی که در دل دارند، سرزنش نمی کنند.

ب
·        همانقدر که هوسرانی ها و عیاشی های شاهان در نظر پهلوانان و بزرگان ناپسند است، عشق پاک این جوانان- چه دختر و چه پسر- به نظر آنها زیبا و ستودنی است.

ت
·        گاه دلواپسی پدر و مادر دختر احساس می شود، ولی معمولا این نگرانی نیز به اصل عشق مربوط نبوده است.

3
·        مسئله عشق زال و رودابه تا دربار منوچهر می رسد و در انجمن اخترشناسان و موبدان بررسی می شود.

4
·        عشق بیژن و منیژه سبب به چاه افتادن بیژن می شود، دخالت منوچهر- شاه ایران- و تجهیز نیرو و اعزام رستم به توران را به دنبال می آورد و خطراتی را به دنبال می آورد.

5
·        اما هیچ کس به عاشق و معشوق به خاطر این عشق و دشواری هایی که بوجود آورده، ایرادی نمی گیرد.

6
·        دومین نکته اینکه عشق های شاهنامه نیز حماسی اند و تفاوت آنها با آنچه که در اشعار غنایی قرن های اخیر دیده می شود، از زمین تا آسمان است.

7
·        اشعار غنایی فوق الذکر معمولا از آه و ناله عاشق برای جلب نظر معشوق سرشارند.
·        عاشق در این اشعار، شخصیت انسانی خود را تخریب می کند، از بی وفایی معشوق، درد هجران می نالد و وصال را پایان عشق می داند.

8
·        اما عشق های شاهنامه پر از نشاط ، اعتماد بنفس و اطمینان خاطرند.
·        در این عشق ها عظمت انسان و نه خفت آن نمایان می گردد.

پایان
ادامه دارد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر