تجسم تصویری سیستم مولتی ثابت
«شوربختی» عاشقانه
هاتف رحمانی
سرچشمه:
نوید نو
تحلیلی
از یدالله سلطان پور
بر خورد توده ای به خطا امری عینی، واقع گرایانه ودر جهت
پیشرفت بیشتر است.
·
در این جمله حریف شیوه برخورد توده
ای انتزاعی و کلی به خطا تبیین می یابد:
·
توده ای و هر چیز دیگر، به قول
حریفی به نام ولادیمیر لنین، فقط به صورت مشخص وجود دارد.
·
به همین دلیل تفاوت میان توده های
ها از زمین تا آسمان است.
·
توده ای بالاخره آدم است و در جامعه
بسر می برد و هویت خاص خود را دارد.
·
توده ای ماشین نیست.
·
ولی می توان توده ای را از خودیت
خود تخلیه کرد و ماشین واره کرد و این بدترین بی حرمتی در حق او و هر انسان دیگر
خواهد بود.
1
·
برخورد توده ای به خطا، بنظر حریف،
امری عینی است.
·
عینی به چه معنی است؟
·
عینی و یا اوبژکتیو معمولا به چیزها،
پدیده ها، سیستم ها و روندهایی اطلاق می شود که مستقل از توده ای کذائی باشند.
·
ضد دیالک تیکی اوبژکتیو، سوبژکتیو
است که در زبان فارسی به ذهنی ترجمه شده است.
·
ذهنی ولی فقط یکی از فرم های بسط و
تعمیم مفهوم «سوبژکتیو» است.
·
به همین دلیل ما ترجیح می دهیم که
از مفاهیم اصلی و استاندارد سوبژکت، سوبژکتیویته
و سوبژکتیو بهره برگیریم.
2
بر خورد توده ای به خطا امری عینی است
·
برخورد توده ای به خطا و به هر چیز
دیگر می تواند برخوردی اوبژکتیو، سوبژکتیو و یا دیالک تیکی باشد:
الف
·
اگر توده ای به خطا و یا هر چیز
دیگر برخورد اوبژکتیو (عینی) داشته باشد، دچار انحراف اسلوبی اوبژکتیویسم (عینگرائی)
است.
·
امروزه دار و دسته هائی در فلسفه
بورژوائی واپسین مبلغ اوبژکتیویسم اند و با همین حربه بر دژهای ایده ئولوژیکی توده
می تازند.
ب
·
اگر توده ای به خطا و یا هر چیز
دیگر برخورد سوبژکتیو داشته باشد، دچار انحراف اسلوبی سوبژکتیویسم است که انحرافی
دیگر در فلسفه بورژوائی واپسین به سردمداری شوپنهاور و غیره است.
ت
·
اگر توده ای به خطا و یا هر چیز
دیگر برخورد دیالک تیکی داشته باشد، برخورد
او همه جانبه و درست خواهد بود.
·
فقط و فقط ببرکت متد و یا اسلوب دیالک
تیکی ـ ماتریالیستی است که می توان به شناخت نسبتا دقیق چیزها، پدیده ها، سیستم ها
و روندهای هستی طبیعی و یا اجتماعی نایل آمد.
3
بر خورد توده ای به خطا امری عینی است.
·
برخورد توده ای می تواند برخوردی
عینی باشد و نه امری عینی.
·
برخورد توده ای در هر صورت امری سوبژکتیو
است.
·
منظور حریف هم این است که توده ای
خطا را به همان سان در نظر می گیرد که هست.
·
یعنی خطا را در عینیت آن بررسی می
کند.
·
ولی هرگز نمی توان خطائی یافت که
عینی مطلق باشد.
·
خطا همیشه دیالک تیکی از اوبژکتیو
ـ سوبژکتیو است.
·
البته منظور حریف این است که نباید
در تحلیل خطا عینیت آن را فراموش کرد و به قضاوت سوبژکتیو و دلبخواهی دست زد.
·
اگر منظور حریف همین باشد، نمی
توان به او حق نداد.
·
چرا و به چه دلیل؟
4
·
برای اینکه محتوای شناخت در موضوع شناخت،
یعنی در عین (اوبژکت شناخت) است.
·
سیبیت سیب در خود سیب است.
·
در فرم و محتوای سیب است.
·
نه در کارنده و چیننده و فروشنده و
خرنده و خورنده و بوینده سیب.
5
بر خورد توده ای به خطا واقع گرایانه است.
·
برخورد واقعگرایانه ترجمه برخورد
رئالیستی است.
·
مفهوم رئالیسم در فلسفه علمی (ماتریالیسم
دیالک تیکی و تاریخی و تئوری شناخت مارکسیستی ـ لنینیستی) همانطور که امیر نیک آیین
هم توضیح داده، چیز بکلی دیگری است:
·
رئالیسم نامی
برای جریان ایدئالیستی ـ عینی، متافیزیکی ـ معرفتی ـ
نظری اصلی اسکولاستیک
است.
·
رئالیسم در قرون وسطی با نحوه و نوع پاسخ به مسئله مفاهیم عام (یونیورسال ها) در رابطه بوده است.
·
مراجعه کنید به رئالیسم در تارنمای دایرة المعارف روشنگری
·
حریف برخورد رئالیستی را به همان معنی
برخورد عینی بکار می برد.
6
بر خورد توده ای به خطا جهت پیشرفت بیشتر است.
·
حالا حریف هم فاتحه ای بر برخورد
عینی می خواند و هم بر برخورد رئالیستی.
·
چون برخورد به نیت پیشرفت بیشتر،
در هر صورت برخوردی حساب شده است.
·
یعنی سوبژکتیو است و نافی برخورد اوبژکتیو
و یا عینی و یا رئالیستی خواهد بود.
·
ورود نیت سوبژکتیو به تحلیل خطا،
بی اعتنا به نیت سوبژکت شناخت، به مسخ و مثله و مخدوش کردن حقیقت عینی منجر می
شود.
·
در این صورت هم عینیت خطا و هر
موضوع شناخت دیگر نادیده گرفته می شود و هم حقیقت عینی پرده پوشی و یا ماستمالی می
شود.
·
توده ولی پشت و پناهی جز حقیقت
عینی ندارد و فلسفه علمی را به همین دلیل به خون دل توسعه داده است.
7
بر خورد توده ای به خطا جهت پیشرفت بیشتر است.
·
ضمنا پیشرفت بیشتر بیانگر چیز
روشنی نیست.
·
پیشرفت بیشتر چی و یا کی و در چه
زمینه ای و در چه سطح و مقیاسی؟
·
احتمالا منظور حریف پراگماتیسم
است:
·
حقیقت آن چیزی است که به نفع سوبژکت
شناخت باشد.
·
توده ای ها اما ـ البته اگر توده
ای باشند ـ خصم سرسخت پراگماتیسم اند و حقیقت را در عینیت آن حقیقت تلقی می کنند:
·
به قول همان ولادیمیر لنین، حقیقت همیشه
حقیقت عینی است.
"من" در منطق
توده ای ضمن حفظ مختصات ویژه خود ،
تابعی از منافع جمعی ، حزبی ، ملی و جهانی
زحمتکشان است
·
کشف منظور حریف از این شعار واقعا
کار شاقی است.
·
چون حریف متافیزیکی می اندیشد،
یعنی نمی اندیشد، جملاتش قابل درک دقیق نیستند.
·
من در دیالک تیک من و غیر من وجود
دارد.
·
من به مثابه فرد در دیالک تیک فرد
و جامعه وجود دارد و در این دیالک تیک نقش تعیین کننده از آن جامعه است، بی آنکه فرد
هیچ واره و هیچکاره باشد.
1
·
منظور حریف هم از مفهوم «حفظ
مختصات ویژه خود» احتمالا همین هیچ واره نبودن فرد است.
2
·
ایراد بینشی حریف اما جایگزین کردن
رابطه دیالک تیکی و حتی ارگانیکی با رابطه واره مکانیکی است:
·
حریف با مفهوم «تابعی
از منافع حزبی»، به عنوان مثال، دیالک تیک عضو و حزب را به شکل وابستگی بسط و تعمیم
می دهد.
3
·
وابستگی اما رابطه نیست.
·
رابطه همیشه دیالک تیکی است.
·
دو سویه است.
·
متقابل است.
·
بر تأثیر متقابل دو قطب مبتنی است.
4
·
وابستگی رابطه واره یکسویه است.
·
در رابطه واره وابستگی فرد تابع متغیری
است، که می تواند فرد دیگری و یا نهاد دیگری باشد.
·
این رابطه واره تابع و متغیر اما
نافی «حفظ مختصات ویژه خود» فرد است.
·
تابع حق «حفظ مختصات ویژه خود» را
ندارد.
·
جملات حریف در هر صورت مبهم و
ناروشن اند و روشنگر چیز معینی نیستند.
ادامه دارد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر