تأملاتی راجع
به تحلیل مارکسیستیِ سیاست روسیه
ویلی گرنس
عصر ما
(ارگان سیاسی حزب کمونیست آلمان)
سرچشمه:
تارنمای دایرة المعارف روشنگری
رهگذر
ویلی گرنس
عصر ما
(ارگان سیاسی حزب کمونیست آلمان)
سرچشمه:
تارنمای دایرة المعارف روشنگری
رهگذر
·
قطعات ناشی از انفجار سیستم سوسیالیستی، هویت فرماسیونی روشن
ندارند و نمی توانند هم هویت روشنی داشته باشند.
·
اینجا، حکم منطقی و علمی معروف به «چرخ تاریخ به عقب
برنمی گردد»، به تجربه ی عینی به اثبات می رسد:
1
·
نتیجه تخریب فرماسیون اجتماعی ـ اقتصادی سوسیالیسم، نه فرماسیون اجتماعی ـ اقتصادی سرمایه داری،
بلکه ملغمه های عجیب و غریب و تهوع انگیز می شود.
·
ملغمه هائی از قبیل روسیه و اوکرائین و چک و اسلواکی و
لهستان و رومانی و بلغارستان و آذربایجان و غیره می شود.
2
·
فرماسیون اجتماعی ـ اقتصادی سرمایه داری یک سیستم اجتماعی
ساختارمند و قابل تعریف روشن است.
·
سیستمی با زیربنای اقتصادی و روبنای ایدئولوژیکی درخور
خویش است.
3
·
این ملغمه ها سیستم اجتماعی ـ اقتصادی نیستند.
·
چون فاقد زیربنای اقتصادی و روبنای ایدئولوژیکی معینی
اند.
4
·
این ملغمه ها چیزهائی از جنس ساختارهای شبه فئودالی ـ
شبه مافیائی اند که امپریالیسم امریکا ـ به عنوان مثال ـ پس از جنگ جهانی دوم در ایتالیا تقویت و تحکیم
کرده است.
5
·
شاید بتوان اسم این ملغمه ها را جامعه واره های
لاشخوریستی نام داد.
·
جامعه واره هائی در ورای قوانین و موازین حتی
کاپیتالیستی تعریف شده.
·
جامعه واره هائی با عناصر و گشتاورهائی (ممان هائی) از
عهد توحش و بربریت.
الف
·
اگر منبع اصلی تغذیه کاپیتالیسم، نیروی کار زنده است، منبع
اصلی تغذیه لاشخوریسم، نیروی کار مرده و لاشه است.
ب
·
اگر کاپیتالیسم در تحلیل نهائی مولد است، لاشخوریسم انگل
و مخرب است.
6
·
دلیل تشکیل این ملغمه های بی هویت فرماسیونی روشن در بی
هویتی خود بورژوازی است:
الف
·
بورژوازی واپسین ـ بر خلاف بورژوازی آغازین ـ فاقد
کمترین ظرفیت و پتانسیل مترقی، انقلابی، سازنده و مثبت است.
ب
·
بورژوازی واپسین حامل و حاوی عناصر و گشتاورهای فاشیسم
است.
ت
·
بورژوازی واپسین حامل و نماینده ایدئولوژی بورژوائی
آغازین نیست.
·
بلکه درست برعکس، دشمن سرسخت دستاوردهای ایدئولوژیکی
مترقی بورژوائی آغازین است.
·
بورژوازی واپسین با برده داری واپسین و با فئودالیسم
واپسین به وحدت رسیده است و ایدئولوژی خرافی، ارتجاعی و ایراسیونالیستی (خردستیز)
واحدی را نمایندگی، تقویت و تبلیغ می کند:
·
بورژوازی آغازین دشمن آشتی ناپذیر خرافه و مذهب و کلیسا
بود و شطی از خون کثیف آخوندها و فئودال ها، شیادها و رمال ها در کوچه ها و خیابان های پاریس به راه انداخت.
ب
·
بورژوازی واپسین اما مبلغ سرسخت خرافه از هر نوع و متحد
ارگانیک مذهب و کلیسا و منبر و محراب است.
·
وحدت امپریالیسم و فوندامنتالیسم نه چیزی مصلحتی و سطحی،
بلکه وحدت ایدئولوژیکی و طبقاتی قانونمندی است.
پایان
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر