تحلیلی
از شین میم شین
ای
دل غمدیده، حالت به شود، دل بد مکن
و
این سر شوریده باز آید به سامان غم مخور
·
معنی تحت اللفظی:
·
ای غمدیده، حالت بهتر خواهد شد، پریشان نباش.
·
و این سر آشفته ات هم دوباره سامان خواهد یافت، غم مخور.
1
·
حافظ در این بیت، توده ستمدیده را تسکین می دهد و دعوت
به خوشحالی می کند.
·
او برای تسکین خواننده و شنونده ی غمدیده شعر، وعده
بهبود می دهد:
·
وعده بهبود حال و سر و سامان یابی روح و روان (سر) را می
دهد.
2
·
در این بیت نیز گرایش معرفتی ـ نظری امپیریستی (تجربه
گرائی) خواجه بطرزی مستور به چشم می خورد:
·
بنا بر تجارب عینی، چیزی همیشگی و ابدی نیست.
·
فرق هم نمی کند که چیز خوشایندی باشد و یا چیز ناخوشایندی.
·
در جامعه بشری همه چیز خصلت تاریخی دارد:
·
هیچ چیزی را از دیالک تیک آغاز و پایان گریز و گزیری
نیست.
گر
بهار عمر باشد، باز بر تخت چمن
چتر
گل در سر کشی، ای مرغ خوشخوان غم مخور
·
معنی تحت اللفظی:
·
ای مرغ خوشخوان، اگر بهار عمر باشد، بر تخت چمن ـ شاهوار
ـ چتر گل بر سر خواهی کشید، غم مخور.
1
·
مخاطب حافظ در این بیت عمدتا نه توده ستمدیده، بلکه طبقه
حاکمه است.
·
حافظ به اعضای طبقه حاکمه هم تسکین می دهد:
·
حافظ به آنها هم نوید فرا رسیدن بهار عمر را می دهد.
2
·
این نوید حافظ نیز مبتنی بر تجارب عینی زندگی است:
·
پس از هر زمستان جانفرسا، بهار روح افزا می آید.
·
در این بیت نیز گرایش معرفتی ـ نظری امپیریستی
خواجه آشکار می گردد.
دور
گردون گر دو روزی بر مراد ما نرفت
دایما
یک سان نباشد حال دوران غم مخور
·
معنی تحت اللفظی:
·
اگر چرخ فلک چند روزی بر وفق مراد ما نگشت، حال روزگار
همیشه به یکسان نمی ماند، غم مخور.
1
·
حافظ اکنون
مفهوم خرافی و ایراسیونالیستی (خردستیز) «دور گردون بر وفق مراد» را برای
تسکین و ضمنا تحمیق خواننده و شنونده غزل خویش از هر قشر و طبقه اجتماعی به خدمت
می گیرد:
·
بدین طریق پدیده های اجتماعی سوبژکت زدائی می شوند:
2
·
با تبلیغ مفاهیم
خرافی و ایراسیونالیستی برای همه معضلات و مشکلات فردی، خانوادگی، اجتماعی،
تمامکشوری و جهانی به مثابه معلول، علتی موهوم و واهی و خرافی و ایراسیونالیستی
عرضه می شود.
·
علتی از جنس «گردش دور گردون بر وفق مراد و یا بر ضد مراد»
3
·
بدین طریق و ترفند، مثلا جنگ های احمقانه و پیشرفت ستیز بی
امان خوانین و سلاطین مسخره بر ضد یکدیگر به حساب قوای موهومی گذاشته می شود و راه
چاره جوئی علمی و عملی بسته می شود.
4
·
به قول ناشر دیوان حافظ، در عمر 60 ساله حافظ، خطه فارس
20 بار دست به دست می شود.
·
این دست به دست شدن به معنای تخریب چه بسا بی برگشت نیروهای
مولده بی رمق و ضعیف جامعه است.
·
این دست به دست شدن های هر سه ساله به معنی تخریب چاه ها،
قنوات، باغات، مزارع، وسایل تولید، قتل مولدین، به اسارت رفتن کودکان، دختران،
زنان، جوانان و فرار دانشمندان است.
·
حافظ همه این مسائل را به حساب گردش چرخ گردون کذائی می
گذارد و دست به عوام فریبی می زند.
5
·
خیلی از عوامفریبان برای ممانعت از روشنگری دست به
ماستمالی مفاهیم می زنند و ادعا می کنند که
حافظ تقیه کرده و چیزها را به نام ننامیده تا جانش به خطر نیفتد.
·
حق هم به نحوی از انحاء با آنها ست.
·
ولی اکنون چی؟
·
آیا اکنون هم باید تقیه کرد و علیرغم امکانات فنی وسیع
از تحلیل میراث پیشینیان خود داری کرد و مانع مسمومیت ایدئولوژیکی توده مردم نگشت؟
·
کسی با شعرای متعلق به طبقات اجتماعی مختلف در ایام ماضی و
مضارع پدر کشتگی ندارد.
·
روشنگری یک ضرورت است.
·
روشنگری از واجبات است.
·
برای روشنگری بدیلی وجود ندارد:
·
یا روشنگری و مبارزه و رهائی و یا سکوت و تمکین و بردگی.
6
·
در بینش خرافی و ایراسیونالیستی حافظ، حمله تیمور و چنگیز و این و آن، چیزی از جنس زلزله و توفان و
باد و باران است:
·
بی سوبژکت است.
·
امری طبیعی است.
·
بنا بر مشیت الهی کذائی است.
·
خمینی با تکیه بر همین «منطق» خرافی و ایراسیونالیستی
است که حمله صدام را و بطور کلی جنگ را نعمت الهی تلقی می کند.
·
حواریون خمینی و خامنه ای هم بر اساس همین طرز نگرش
خرافی و ایراسیونالیستی پس از هر زلزله به زیارت آل عبا می روند تا نسبت به نعمات
الهی شکر واجب را به جای آورند.
7
·
اگر هگل و مارکس و انگلس و لنین و امثالهم تأمل روی مفاهیم را، برخورد وسواس مند به مفاهیم را اکیدا توصیه می کنند، به همین دلیل
است.
·
مفاهیم آجرهای اولیه تفکر
اعضای جامعه اند.
·
بعضی از لاشخورهای فئودالی ـ فوندامنتالیستی پارس و
پرخاش و تهمت و توهین به روشنگران علمی و انقلابی انگشت شمار را به حرفه و هنر خود
بدل کرده اند و بر پوزه هر منتقدی به هر بهانه و دستاویزی، پوزه بند می زنند.
·
در حالیکه در این واویلا، روشنگری علمی و انقلابی بویژه از
طریق تأمل روی مفاهیم خرافی و ایراسیونالیستی
واجب تر از نان شب است.
ادامه دارد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر