اثری از فرج الله میزانی (جوانشیر)
(از قربانیان قتل عام زندانیان سیاسی در سال 1367)
سرچشمه
راه توده
ویرایش از شین میم شین
فصل هشتم
جنگ و
صلح در شاهنامه
بخش
اول
جنگ های مبتنی بر داد و بیداد
ادامه
1
·
در جنگ بزرگ ایران و توران نیز
هر بار که ایرانیان بر حق اند و جنگ خصلت عادلانه دارد، فردوسی آرزومند پیروزی
آنها ست.
·
اما هر بار که جنگ حصلت ظالمانه
دارد، فردوسی جانبدار طرف مقابل است.
2
·
لشکر ایران که به سپهسالاری طوس
برای خونخواهی سیاوش می رود، راه کج می کند و به محلی می رسد که فرود ـ پسر سیاوش ـ
فرماندهی بخشی از تورانیان را دارد.
·
فرود مایل به جنگ با ایرانیان
نیست.
·
اما طوس زور می گوید.
·
می جنگد و فرود را می کشد و دژ
او را به آتش می کشد.
3
·
مکافات این جنگ مبتنی بر بیداد،
بلافاصله بر سر ایرانیان می آید.
·
سپاه توران می ریزد و بر
ایرانیان شکست سختی وارد می آورد.
·
فردوسی شکست ایرانیان را با
زیبائی فوق العاده ای توصیف می کند:
دریـده درفـش و نگونسار کوس
رخ زنــدگان، تیـره چون آبـنوس
آبنوس
چوبی سیاهرنگ و سخت و سنگین و گرانبها ست،
از
درختی به همین نام
ســپهبـد نگه کرد و گـردان ندید
ز لشــکر دلـیـران و مـردان ندید
همه رزمگه سـر بـه سر کـشته بود
تنان شان به خون اندر آغشته بود
پسر بی پدر شــد، پدر بی پسـر
همـه لشــکر گشـن (انبوه) زیــر و زبـر
به بیچـارگی روی بـر گاشــتـنـد
ســرا پــرده و خیــمه بگذاشـتنـد
نه کـوس و نه لشکر، نه بار و بنه
همــه مـیــره و خســتـه و مـیـمنــه
...
نه تاج و نه تخت و نه پرده سرا
نه اسب و نه مردان جنگی بپای
4
·
فردوسی علت این شکست را مسکوت
نمی گذارد و از زبان پیران می گوید:
چنـین گـفت پیــران بــر هام گـرد
که این جنگ را خرد نتوان شـمرد
شما را بد این پیشدستی به جنگ
ندیدیــم با طـوس رأی و درنــــگ
به مرز اندر آمد چو گرک سـترگ
همی کشت بی باک خرد و بزرگ
چه مایه بکـشت و چه مایه ببـــرد
بد و نیک این مرز، یکــسان شـمرد
5
·
بزرگان و پهلوانان خردمند و
شاهان دادگر می دانند که جنگ مبتنی بر بیداد نمی تواند به پیروزی انجامد.
6
·
پولادوند در جنگ با رستم به یاد
«گفته های کهن» می افتد.
که هـر کاو به بیــداد جـوید نبرد
جگر خســته باز آید و روی زرد
گر از دشمنت بد رسد، گر ز دوست
بد و نیـک را «داد» دادن نکوســت
7
·
بزرگان و پهلوانان خردمند و
شاهان دادگر به همین دلیل، به جنگ مبتنی بر بیداد دست نمی یازند.
8
·
علاوه بر این و مهمتر از این،
آنها – و در واقع خود فردوسی- آنقدر بزرگوارند که نمی خواهند که در جنگ مبتنی بر بیداد
پیروز باشند.
9
·
آنها از خدا می خواهند که اگر
کارشان مبتنی بر بیداد باشد، شکست خورند.
·
کیخسرو در جنگ با افراسیاب لحظات
دشواری را از سر می گذراند.
·
چرخش جنگ به سود تورانیان است.
·
کیخسرو به خداپناه می برد:
چو کیخسرو آن پیچش جنگ دید
جهان بر دل خویشــتن تنــگ دید
بیـامــد به یکــسو ز پشـت ســپاه
به پیــش خــداوند شــد دادخــواه
که ای بـرتـر از دانـــش پارســا
جهـاندار و بر هـر کـسی پادشــا
اگــر نیســـتم مــن، ســــتمیافتــه
چو آهـن به کــوره درون، تافـتـه
نخواهم که پیروز باشم به جنگ
نه بر دادگــر بر کنــم جای، تنگ
10
·
زیبائی تبیینی و ژرفای معنوی
این شعر فوق العاده است.
·
بیدادگر نباید پیروز شود و جای دادگر را بگیرد.
11
·
کیخسرو در همین جنگ بار دیگر نیز در همین وضع
دشوار قرار می گیرد و بار دیگر همین اندیشه را نمایندگی می کند:
ز لشــکر بشـــد تـا به جــای نمــاز
ابا کـــردگار جهــان، گــفـت راز
همی گفت:
«کام و
بلنـدی ز تو ست
به هرسخـتـی ئی یارمنــدی ز تو ست
اگـــر داد بـیـنی، هـمی رأی مــن
مگـردان از این جـایگـه، پـای مـن
نگون کن سر جادوان را ز تخت
مرا دار شـاداندل و نیکبخت
ادامه
دارد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر