پروفسور هاینتس پپرله
برگردان
شین میم شین
خطوط اصلی تعالیم ترادیسیونالیسم:
ادامه
·
پیدایش ترادیسیونالیسم
با انتشار دو کتاب زیر در رابطه بوده است:
الف
·
«ملاحظاتی راجع به فرانسه» (1796
میلادی) از دمایستر
ب
·
«تئوری سیاست و مذهب در جامعه مدنی» (1796
میلادی) از دبونا.
1
·
این دو کتاب حاوی افکار بنیادی ترادیسیونالیسم هستند
و از بیان این مسئله ابائی ندارند که
ترادیسیونالیسم ـ بمثابه یک جریان ایدئولوژیکی
ـ تاریخی کاتولیکی ـ نه به اسکولاستیک، بلکه به فلاسفه کاتولیکی عصر جدید از قبیل بوسه، مالبرانشو سن مارتین
(عارف) مربوط می شود.
2
ادموند بورکه (1729 ـ 1797)
نویسنده، دولتفیلسوف، سیاستمدار ایرلندی ـ بریتانیائی عصر روشنگری
پدر روحانی کنسرواتیسم (محافظه کاری)
·
در این دو اثر می توان نظرات بورکه راجع به انقلاب فرانسه را نیز ردیابی کرد.
3
·
این ادبیات مهاجرت بی تأثیر نماندند و
با روی کار آمدن ناپلئون تأثیرشان حتی افزایش
یافت، بویژه وقتی که تضادمندی پیشرفت بورژوائی هرچه بیشتر آشکار گردید و سرخوردگی
از جریان و نتایج انقلاب فرانسه حالت روحی رومانتیکی خاصی را در محافل وسیعی پدید
آورد.
4
فرانسوا رنه شاتوبریان (1768 ـ 1848)
نویسنده، شاعر و دیپلومات فرانسوی
از مخالفان انقلاب فرانسه، فلسفه خرد و فلسفه روشنگری
·
این حالت روحی ـ قبل از همه ـ در کتاب شاتوبریان شاعر تحت عنوان «روح مسیحیت» (1802 میلادی)
بیانی شیوا یافت.
5
·
این وضع پس از سرنگونی ناپلئون و روی کار آمدن بوربون
ها به نقطه اوج خود رسید.
·
بوربون ها کوشیدند تا سیاست کشور را
مستقیما بر مبنای خطوط اصلی ترادیسیونالیسم
استوار سازند.
6
·
مهمترین آثار این دوره که در آنها تعالیم ترادیسیونالیسم بطور
سیستماتیک مطرح شده اند، بشرح زیر بوده اند:
الف
·
دمایستر، «راجع به ژرفترین دلیل خلاق
قوانین اساسی دولتی» (1814 میلادی)
·
«راجع به پاپ» (1819 میلادی)
·
«پطرزبورگ» (1825 میلادی)
ب
·
دبونا، «بررسی فلسفی راجع به اخلاق» (1818
میلادی)
ت
·
دلامنا، «مقالاتی راجع به مسئله مذهب»
(1817 ـ 1823 میلادی)
*****
·
محتوای ترادیسیونالیسم
عمدتا از مسائل زیر تشکیل می یابد:
الف
·
تئوری شناخت.
ب
·
فلسفه تاریخ.
ت
·
فلسفه دولت.
·
ترادیسیونالیست ها بر آن بودند که برای فرود
آوردن ضربه کاری بر روشنگری باید اعتماد روشنگری به خرد انسانی را
متزلزل ساخت.
1
·
ترادیسیونالیسم می کوشید تا این وظیفه را
بوسیله دو اصل عام معرفتی ـ نظری (تئوری شناخت)
به انجام رساند:
الف
·
اصل اول حاکی از آن بود که خرد فردی رها شده به حال خود قادر به شناخت اطمینان بخش حقایق نخواهد بود.
ب
·
اصل دوم حاکی از آن بود که منشاء اولیه
حقایق در «وحی اولیه» است که در سنتی لاینقطع
از نسلی به نسلی منتقل می شود و باید بدان ایمان آورد.
2
·
گمانورزی ایدئالیستی که در پشت سر این
تئوری قرار دارد، عبارت است از این که بنا بر درک ترادیسیونالیستی،
ایده های مادرزاد وجود دارند.
·
اما روح انسانی نیروی لازم را برای
شناخت آنها ندارد.
3
·
انسان برای شناخت ایده های مادرزاد به سخن
گفتن نیاز دارد که با تفکر یکسان است
ولی قبل از تفکر وجود دارد.
4
·
بدین طریق برای شناخت ایده های مادر زاد سخن گفتن الزامی است که انسان
هرگز قادر به اختراع آن نیست، بلکه باید قبول کرد که سخن گفتن از سوی خدا در «وحی اولیه» به انسان اهدا شده است.
5
·
بدین طریق ادعا می شود که کلیه حقایق،
منشاء الهی دارند.
6
·
جامعه حامل حقیقت است و تنها معیار حقیقت همنظری
عمومی است.
7
·
لامنا می گوید:
·
«همنظری عمومی بنظر ما مهر و موم حقیقت است،
مهر و موم دیگری وجود ندارد.»
8
·
برای تعدیل موضعگیری افراطی دبونا که بشریت را صف
طویلی از کوران تلقی می کند که فقط نفر اول عصائی در دست دارد، شاگردان او
و لامنا تلاش می کنند، تعداد حقایق را که منشاء
وحی دارند، کاهش دهند و برای خرد در مورد «جهان پدیده های فیزیکی» اعتبار قائل شوند.
9
·
آموزش ترادیسیونالیستی در فلسفه
تاریخ ـ ماهیتا ـ بوسیله درک اوکی ژنالیستی
از رابطه جبر و اختیار تعیین می شود.
·
درک اوکی ژنالیستی از رابطه جبر و اختیار کلیه حوادث تاریخی را، همانند حوادث
طبیعی، به علت العلل همه چیز بودن خدا نسبت می
دهد.
·
مراجعه کنید به دیالک تیک جبر و اختیار در تارنمای دایرة
المعارف روشنگری
10
·
این درک از رابطه
جبر و اختیار بر تفسیر دترمینیستی از
تاریخ دلالت دارد، البته با حذف اختیار انسانی
و عمل خلاقانه او.
ادامه دارد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر