سعدی شیرازی
( ۵۶۸ - ۶۷۱ هجری شمسی)
حکایت سیزدهم
(گلستان با ب اول، ص 33)
تحلیلی
از شین میم شین
ملک
گفتا:
«هرآینه
ما را خردمندی کافی باید، تا تدبیر مملکت را بشاید.»
·
پادشاه می گوید:
·
«ما بی کمترین شک و تردید به خردمند با کفایتی
نیاز داریم تا از عهده اداره کشور برآییم.»
·
سعدی در این اعتراف پادشاه از
حقایق ماتریالیستی ـ تاریخی مسلمی پرده برمی دارد و برای این کار چندین دیالک تیک
ارزشمند بالقوه مارکسیستی ـ لنینیستی را بسط و تعمیم می دهد:
1
ملک
گفتا:
«هرآینه
ما را خردمندی کافی باید، تا تدبیر مملکت را بشاید.»
·
سعدی اولا دیالک تیک تئوری ـ
پراتیک را به شکل دیالک تیک خرد و کفایت ـ تدبیر مملکت بسط و تعمیم می دهد و با
زبان بی زبانی بر نقش تعیین کننده پراتیک (تدبیر مملکت) تأکید می ورزد.
·
در قاموس حکیم شیراز، بدون خرد و
کفایت، تدبیر کشور محال است.
·
همین اندیشه سعدی را صدها سال بعد ولادیمیر
لنین از صراحت بلشویکی خواهد گذراند:
·
بدون تئوری انقلابی باید قید
انقلاب را زد و به دنبال بره و بز چرانی
رفت. (نقل به مضمون)
2
ملک
گفتا:
«هرآینه
ما را خردمندی کافی باید، تا تدبیر مملکت را بشاید.»
·
وقتی از ضرورت تحلیل دیالک تیکی میراث
گذشتگان سخن می رود، به همین دلیل است.
·
خیلی ها همین حکایات حکیم شیراز را
خوانده اند و گذشته اند.
·
در روند تحلیل افکار است که امکان
ژرفکاوی در محتوای غول آسای آنها پدید می آید.
· ادعای حریفی مبنی بر اینکه خود
خواننده باید بی نیاز از روشنگری اسلوبی (دیالک تیکی) به خوداندیشی روی آورد، اگر
نشانه ضعف خوداندیشی حریف نباشد، خوش خیالانه است.
·
کاربست دیالک تیک ماتریالیستی به آموزش
فوت و فن آن از طریق تمرین مستمر نیاز مبرم دارد.
·
ساز و برگ دیالک تیک ماتریالیستی
وسیله صرفنظرناپذیر خوداندیشی اند و باید یاد گرفته و یاد داده شوند و در روند
تمرین و کاربست توسعه یابند، کاملتر و غنی تر شوند.
3
ملک
گفتا:
«هرآینه
ما را خردمندی کافی باید، تا تدبیر مملکت را بشاید.»
·
اجامر و اوباش با عبا و عمامه و بی
عبا و عمامه که دار و ندار مادی ـ فکری ـ هنری ـ فرهنگی ملت بی پناه ایران را بر
باد داده اند و می دهند، بیشک همین حکایات گلستان را در حوزه و مدرسه و مکتب خوانده
اند، ولی به دلیل بی خبری از اسلوب دیالک تیکی به جوهر افکار سعدی پی نبرده اند.
·
و گرنه به جای خردستیزی به
خردگرائی مارکسیستی ـ لنینیستی روی می آوردند، به جای قتل عام خردستیزانه خردمندان
کافی میهن به حمایت از آنان برمی خاستند، به جای ولی فقیه بی خبر از خلق و خرد،
خرد اندیشنده را بر تخت می نشاندند و به جای اشاعه خرافه به روشنگری علمی و انقلابی میدان می دادند.
·
یکی از دلایل اصلی وضع وخیم فعلی
نیز در همین اعتراف مبتنی بر تجربه سعدی از قول سلطان است:
·
برای تدبیر مملکت به خردمندان کافی
نیاز صرفنظرناپذیر است.
·
خردمندان کشور ما اما یا شقه شقه شده اند و
طعمه ددان و دیوان خاوران گشته اند و یا دربدر شده اند و آواره در دیار غربت اند و
ذره ذره در غم میهن می سوزند و دود می شوند.
4
ملک
گفتا:
«هرآینه
ما را خردمندی کافی باید، تا تدبیر مملکت را بشاید.»
·
سعدی با تشکیل مفهوم «خردمندی کافی»،
همان دیالک تیک تئوری و پراتیک را ضمنا به شکل دیالک تیک خرد و کفایت بسط و تعمیم
می دهد و بر نقش تعیین کننده کفایت تأکید می ورزد.
·
سعدی که از نقش تعیین کننده کفایت
حرفی نزده، به چه دلیل و چرا ما به این نتیجه می رسیم؟
5
ملک
گفتا:
«هرآینه
ما را خردمندی کافی باید، تا تدبیر مملکت را بشاید.»
·
دلیل ما آوردن واژه «کافی»
بلافاصله پس از واژه «خردمند» است:
·
سعدی از قول سلطان می توانست
بگوید:
«هرآینه
ما را خردمندی باید، تا تدبیر مملکت را بشاید.»
·
بنظر سعدی اما خرد به تنهائی کافی نیست.
·
خرد باید با کفایت همراه شود تا مؤثر
افتد.
مارکس و فویرباخ
·
این در تحلیل نهائی همان استدلال مارکس
و انگلس در چالش فکری با نمایندگان نئوهگلیانیسم و حتی ماتریالیسم متافیزیکی (فویرباخ)
است.
·
تئوری فقط و فقط در پیوند دیالک
تیکی با پراتیک است که مؤثر می افتد و نه به تنهائی.
·
تئوری باید تبلیغ شود تا در توده
نفوذ کند، از سوی توده جذب و هضم شود، تا به قوه مادی بدل شود و جامعه و جهان را
زیر و زبر کند.
·
پراتیک هم به همین سان:
·
پراتیک فقط و فقط در پیوند دیالک
تیکی با تئوری است که مؤثر می افتد و نه بدون تئوری:
·
خر نمی تواند جامعه و جهان کهنه را
براندازد و طرح جامعه و جهانی نوین در اندازد!
·
حزب توده نمی تواند، حزب تود ه
باشد و در عین حال، طویله باشد.
ادامه دارد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر