امیر هوشنگ ابتهاج (سایه)
(اسفند 1306)
تحلیل واره ای
از
شین میم شین
هوشنگ ابتهاج با بیان اینکه «سقوط را بر شوروی تحمیل کردند»، تصریح میکند:
«نظام سرمایه داری با تحمیل دو چیز اتحاد
شوروی را
از هم فرو ریخت:
اول، مسابقۀ تسلیحاتی و دوم، محاصره اقتصادی.
مسابقۀ تسلیحاتی تمام انرژی جامعه را مکید و محاصره
شوروی آن را ورشکسته کرد.
اما به یاد داشته باشید که کمونیستها یک
کشور دهقانی را تحویل گرفتند و یک کشور
صنعتی ساختند که در بسیاری موارد از آمریکا جلوتر یا حداقل برابر بود.
·
ما برای تأمل روی این فراز از
مصاحبه شیاد با شاعر نخست آن را تجزیه و بعد تحلیل می کنیم تا هم چیزی از قلم
نیفتد و هم پرت و پلا ننویسیم:
1
هوشنگ ابتهاج:
«سقوط را بر شوروی تحمیل کردند»
·
شاعر در این جمله، دیالک تیک داخلی
و خارجی را به شکل دیالک تیک نظام اجتماعی شوروی و امپریالیسم بسط و تعمیم می دهد و
نقش تعیین کننده را از آن خارجی (امپریالیسم) می داند.
·
در حالیکه هم در عالم واقع و هم در
دیالک تیک ماتریالیستی قضیه برعکس آن است:
·
نقش تعیین کننده در دیالک تیک
داخلی و خارجی از آن داخلی است.
·
البته بی آنکه خارجی هیچ واره و
هیچ کاره باشد.
2
·
هیچ نظامی را که مورد حمایت توده
باشد، نمی توان برانداخت و به زور سرنیزه اداره کرد.
·
به همین دلیل هم است که طبقه حاکمه
برای تغییر حاکمیت در هر کشوری اولا ستون پنجمی در آن کشور پدید می آورد تا نظام اجتماعی
مطلوب خود را بطور بالقوه تشکیل و مورد حمایت قرار دهد و با تضعیف نظام اجتماعی حاکم،
بالفعل سازد:
·
یعنی مثلا نظام اجتماعی سوسیالیستی
را با نظام اجتماعی سرمایه داری جایگزین سازد.
3
·
ثانیا به همین دلیل است که طبقه
حاکمه میلیاردها دلار صرف مبارزه ایدئولوژیکی می کند تا دل و مغز (هارت و مایند)
مردم را تسخیر کند.
·
پس از تسخیر دل و مغز توده، یعنی
پس از تحمیل ایدئولوژی طبقه حاکمه است که
می توان زیر پای نظام اجتماعی حاکم را خالی کرد و آن را سرنگون ساخت.
4
هوشنگ ابتهاج:
«سقوط را بر شوروی تحمیل کردند»
·
این ادعای شاعر عملا بدان معنی است
که خود شوروی هیچ عیب و ایرادی نداشته است.
·
فقط تقصیر امپریالیسم بوده که
شوروی سقوط کرده است.
·
اما اگر به بخش قبلی مصاحبه شیاد با
شاعر برگردیم، با جملات زیر مواجه می شویم:
هوشنگ ابتهاج در پاسخ به این سؤال که
«آیا در شوروی هیچ ایراد و اشکالی نبود که در
نهایت منجر به فروپاشی
شد»، گفته:
«چرا!
مثلاً مارکس گفته بود سوسیالیسم فقط با
انقلاب
جهانی رخ میدهد.
لنین
گفت ما در روسیه انقلاب کردیم و سوسیالیسم برپا شد.
خوب.
نمیدانم این اشتباه بود یا درست بود ولی
شاید از همین جا بود
که با محاصرۀ
شوروی این کشور پاشید.
اگر انقلاب جهانی شده بود شاید شوروی هم محاصره نمیشد.»
5
·
اکنون خواننده ی خوداندیش حق دارد
که کلافه شود:
·
چون نمی توان از سوئی نظر شیاد را
مبنی بر اینکه «ایرادات و اشکالات موجود در نظام شوروی در نهایت منجر به
فروپاشی آن شده»
تأیید کرد و از سوی دیگر ادعا کرد که «سقوط را بر شوروی تحمیل
کردند.»
·
خواننده در این صورت گیج و سردرگم
می ماند و هی از خود می پرسد:
·
آیا سقوط شوروی تحمیلی بوده و یا
داخلی و یا هر دو؟
·
وقتی کسی بگوید که تقصیر لنین بوده
که به انتظارات مارکس و انگلس بی اعتنائی نشان داده و در نتیجه انقلاب جهانی نشده
تا شوروی مورد محاصره قرار نگیرد و سقوط کرده، دیگر نمی تواند ادعا کند که سقوط به
شوروی تحمیل شده است.
·
تحمیل وقتی می تواند صورت گیرد که نظام
شوروی بی عیب و ایراد باشد.
6
هوشنگ ابتهاج:
«سقوط را بر شوروی تحمیل کردند»
·
شاعر اما در این زمینه تنها نیست:
·
این وارونه سازی دیالک تیک داخلی و
خارجی را شاید 99 درصد مردم ایران هم نمایندگی کنند:
·
مردم ایران از دیرباز برای هر پدیده
طبیعی و اجتماعی مثبت و منفی عاملی خارجی و چه بسا حتی واهی خارجی می جویند و یا حتی
بدستیاری تخیل خروشان خویش می تراشند.
·
ما این هنر ایرانی ها را خارجی
سازی علل قضایا می نامیم.
·
این طرز تفکر سنتی و تیپیک در اثر ماندگار ایرج پزشکزاد موسوم به «دائی جان ناپلئون» با زیبائی درخوری تبیین یافته است:
·
حریف همه کاسه ها و کوزه ها را بر
سر انگلیسی ها می شکند.
·
اما دلیل جا افتادگی این طرز تفکر
چیست؟
ادامه دارد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر