فروغ
فرخزاد
(1313
ـ 1345)
(1934
ـ 1966)
عصیان
(۱۳۳۶)
تحلیلی از شین میم شین
نغمه شد در
پنجه چنگی به خود پیچید
لرزه شد بر
سینه های سیمگون افتاد
خنده شد دندان
مهرویان نمایان کرد
عکس ساقی شد،
به جام واژگون افتاد
·
معنی تحت اللفظی:
·
ابلیس بنا بر اراده تو تبدیل به نغمه شد و در پنجه چنگ
زن به خود پیچید و تبدیل به لرزه شد و سینه های سیمین را به لرزش افکند.
·
ابلیس تبدیل به خنده شد و دندان های زیبا رویان را
نمایان ساخت و تبدیل به عکس ساقی شد و در جام واژگون افتاد.
·
فروغ در این دو بیت نیز از استحاله ابلیس به دستور رب
العالمین به نغمه و لرزه و خنده و عکس دم می زند.
·
اتفاقا آنچه را که فروغ به ابلیس نسبت می دهد، در مذهب
مسیحیت، بویژه در موسیقی گروه های مسیحی در غرب به عیسی مسیح (یعنی شخص شخیص خدا) نسبت داده می شود.
·
معلوم نیست که
فروغ با استفاده از کدامین منابع به این خرافه ها رسیده است.
سحر آوازش در
این شب های ظلمانی
هادی گمکرده
راهان در بیابان شد
بانگ پایش در
دل محراب ها رقصید
برق چشمانش
چراغ رهنوردان شد
·
معنی تحت اللفظی:
·
سحر آواز ابلیس در شب های تیره، رهنمای راه گم کرده ها
در بیابان شد و بانگ پاهای ابلیس در محراب ها رقصید و برق چشمانش چراغ رهنوردان
گشت.
·
فروغ ظاهرا همه صفات و سجایای زیبا و زندگی بخش و در
افواع عوام الهی را به ابلیس نسبت می دهد تا بعدا خدا را از اریکه خدائی به زیر
کشد و ابلیس را به جای او نشاند و بپرستد.
·
بوی نوعی ابلیس پرستی از این ابیات فروغ به مشام می رسد.
·
باید ببینیم که عاقبت کار به کجا می رسد.
·
در هر صورت، به احتمال قوی، در هیچ کتاب مقدسی خرافه
هائی از این دست، وجود نداشته است.
هر چه زیبا
بود، بیرحمانه بخشیدی اش
در ره
زیباپرستانش رها کردی
آنگه از
فریادهای خشم و قهر خویش
گنبد مینای ما
را پر صدا کردی
·
معنی تحت اللفظی:
·
هر صفت و هر چیز زیبا که وجود داشت به ابلیس ارزانی
داشتی و سر راه زیبائی پرستان رهایش کردی.
·
بعد با نعره های خشماگین خویش آسمان را لرزاندی.
·
ابلیس بدین طریق، زیر قلم فروغ به مظهر زیبائی مطلق بدل
می شود تا زیبائی پرستان را شیفته خویش و بی خبر و بی اعتنا به خدای زشت سازد.
·
فروغ در واقع همه زیبائی های هستی را در ابلیس تجسم می
بخشد:
·
بدین ترفند است که زیبائی پرستی همزمان به معنی ابلیس
پرستی جلوه می کند.
·
چنین تصوری اما پایه تئولوژیکی حتی ندارد، چه برسد به
پایه واقعی و علمی.
چشم ما لبریز
از آن تصویر افسونی
ما به پای
افتاده در راه سجود تو
رنگ خون گیرد
دمادم در نظرهامان
سرگذشت تیره
قوم ثمود تو
·
معنی تحت اللفظی:
·
در چشمان ما تصویر زیبای ابلیس بود و پیشانی مان بر خاک
سجده در پیشگاه تو نهاده شده بود.
·
سرگذشت قوم ثمود در نظر ما رنگ خون به خود می گیرد.
قوم
ثمود:
قومی از اقوام
قدیم عرب که ساکن منطقه ای در حدود موصل میان حجاز و شام بوده اند.
صالح پیغمبر از این قوم بوده و طبق روایات، چون آن
قوم شتر صالح را پی کردند، عذاب صیحه - آوازی سخت مدهش در آسمان – بر آنها نازل شد
و همگی هلاک شدند.
(فرهنگ
واژگان فارسی)
·
فروغ ظاهرا فریاد خشماگین خدا را به صیحه مدهش و مهلک
تشبیه می کند که بنا بر روایات تئولوژیکی بر قوم ثمود نازل شده است.
ادامه دارد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر