۱۳۹۳ خرداد ۲۰, سه‌شنبه

جفنگیات اجنه در « جهان» جیم و جاک (15)

فریبا وفی
یک روز از سرِ بی کاری، به بچه های کلاس گفتم انشایی بنویسند.
با این عنوان که "فقر بهتر است یا عطر؟" 
قافیه ساختن از سرگرمی هایم بود. 
چند نفری از بچه ها نوشتند "فقر"...
از بین علم و ثروت همیشه علم را انتخاب می کردند.
نوشته بودند که "فقر خوب است. چون چشم و گوش آدم را باز می کند و او را بیدار نگه می دارد ولی عطر، آدم را بیهوش و مدهوش می کند.
عادت کرده بودند مجیز فقر را بگویند چون نصیبشان شده بود.

فقط یکی از بچه ها نوشته بود "عطر"...
انشایش را هنوز هم دارم. چه زیبا نوشته بود:

"عطر، حس های آدم را بیدار میکند... که فقر آنها را خاموش کرده است" 
عطرها شکنجه گران بی رحمی هستند. آنها خاطراتی را زنده می کنند که برای فراموش کردنشان تا پای غرور جنگیدیم 
(آنا کارنینا )

 صفحه فیسبوک فرزاد 
گاف سنگزاد  

ساقی، در شگفت زمانه ای به دنیا آمدیم!


·        فریبا معلم است و یا عمله ابلیس؟

·        کسب و کار فریبا تعلیم کودکان مردم است و یا تخریب کلبه خرد آنها؟

·        آخر خواهر قافیه باز، فقر چه ربطی به عطر دارد؟

·        قرار دادن کودکان معصوم مردم بر سر دو راهی ترجیح یکی از دو چیز بکلی بی ربط به یکدیگر، نه کسب و کار معلمان، بلکه حرفه شیادان و شعبده بازان است.
·        حرفه دشمنان جامعه و جهان است.

·        به داد ملتی که معلم کودکانش فریبا ست، فقط خود خدا برسد!
·        چون دیری است که از دست بنی بشر، دیگر کاری ساخته نیست.

پایان

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر