اثری از فرج الله میزانی (جوانشیر)
(از قربانیان قتل عام زندانیان سیاسی در سال 1367)
سرچشمه
راه توده
ویرایش از شین میم شین
فصل
هفتم
مفهوم
«نژاد» در شاهنامه
2
نژاد در مناسبات طبقاتی
·
نظام دودمانی تحت تاثیر تقسیم جامعه
به طبقات اجتماعی فرو می پاشد.
1
·
تضادهای طبقاتی در دودمان ها
رخنه می کنند.
2
·
دودمان ها بسته به جایگاهی که
در نظام طبقاتی احراز می کنند، برتر و یا پست تر شمرده می شوند و به این معنا نژاد
مهتر و نژاد کهتر پدید می آید.
3
·
تقسیم طبقاتی دودمان ها و نژاد
ها در سراسر شاهنامه احساس می شود.
4
·
اما در عهد پهلوانی که به نظام
دودمانی نزدیکتر است، برتری نژاد ها- دودمان ها- بیشتر به خاطر بزرگواری، مردانگی
و خدمتی است که به داد در مبارزه داد با بیداد می کنند.
5
·
رنگ طبقاتی نژاد اما رفته رفته فزونتر
می گردد و در زمان ساسانیان به اوج می رسد.
6
·
وقتی شیده ـ پسر افراسیاب ـ به
میدان جنگ می آید و هماورد می طلبد، کیخسرو خودش آماده مقابله با او می شود.
·
برای اینکه شیده از نژاد فریدون و بزرگ
زاده است و به جنگ با پهلوانانی که از دوده های کهتر باشند، تن در نمی دهد.
7
·
کیخسرو به پهلوانانش می گوید:
همان با شما او نیاید به جنگ
ز فـرّ و نـژاد خود آیدش ننگ
8
·
قباد را ایرانیان به کین خواهی
سوفزا از شاهی بر می دارند و توجهی به نژادش ندارند:
چو آگاهی آمد به ایـرانیـــان
که آن پیلتن را سر آمد زمان
...
به آهـن ببـســتنـد پای قبــاد
ز فـرّ و نـژادش نکـردند یاد
9
·
به این معنا ترکیب هایی نظیر
«فرخ نژاد»، «نژاد بزرگ»، «نژاد سران»، «مهتر نژاد» در شاهنامه فراوان آمده است.
10
·
کسری نوشیروان که مبارزه طبقاتی
در زمان او شدیدتر و خود او به حفظ امتیازات طبقاتی اشراف کمر بسته تر است، می
خواهد زن از چین بگیرد، به شرطی که حتما دختر خاقان باشد.
·
او حاضر به ازدواج با دختران حتی
زیباتر ولی متعلق به طبقات اجتماعی پائینتر نمی شود.
11
·
به فرستاده اش می گوید که در پشت
پرده ی خاقان، دختر زیبا و با فر و افسر بسیار است.
·
امّا
پرســـتار زاده نـیـــاید به کار
اگر چنـد باشـد پدر شـــــهریار
نگر تا کدام است با شـرم و داد
به مادر که دارد ز خاتون نژاد
12
·
به عبارت دیگر، کسری اصرار دارد
که هم طرف پدر و هم طرف مادر از طبقات ممتاز و شاهزاده باشند.
13
·
در بخش ساسانی شاهنامه، اصطلاح
«رومی نژاد» بسیار آمده، ولی حدود و ثغور آن هنوز کاملا مشخص و به معنای رومی در
قبال ایرانی نیست.
·
اگر چه به هر صورت تفاوت قومی
را بیان می کند و رومی را از ایرانی جدا می سازد.
14
·
از این زمان به بعد، رفته رفته
نژاد هم به معنای دودمان و تخمه، هم معرف طبقه و قشر اجتماعی و هم به معنای قوم می
آید و هر سه در هم می آمیزند.
·
معنای نژاد در شاهنامه از این
قرار است.
15
·
در هیچ جای شاهنامه، نژاد
ایرانی به عنوان نژاد برتر در مقابل نژاد غیر ایرانی به عنوان نژاد پست تر قرار
نمی گیرد.
16
·
ادعاهایی از این نوع که گویا
فردوسی نژاد ایرانی را برتر و... زیباتر و... می دانسته، همه از دم توهم است.
·
توهمی متأثر از «نبرد من» اثر
آدولف هیتلر و تبلیغات دربار پهلوی که به زور می خواهند خود را به فردوسی و
شاهنامه پیوند زنند.
17
·
فردوسی از چنین مقایسه «ملی» و
قومی بری است و هر بار هم که مقایسه ای پیش می آید، به جانبداری از حق می پردازد و حقیقت را بر زبان می راند.
18
·
مثلا این ادعا که گویا
دانشمندان ایرانی از دانشمندان جهان برترند، ادعائی تمسخر امیز است.
·
فردوسی هرگز چنین ادعایی نداشته
سان.
·
بلکه درست، برعکس.
·
هربار که نیازی به دانشمندان (ستاره
شماران، پزشکان و غیره) می افتد، دنبال
دانشمندان هند و روم و چین می روند.
19
·
فردوسی، بارها و بارها که سخن
از تازیان و رومیان و ترکان و هندوان و چینیان است، زیبایی آنها را می ستاید.
20
·
اکثریت قریب به اتفاق عشق ها و
مناسبات زن و مرد در شاهنامه، میان دو قوم است:
·
یکی ایرانی و دیگری غیر ایرانی
21
·
و فردوسی همواره از زیبایی،
خردمندی و بزرگ منشی زنانی که به معنای امروزی از نژاد دیگرند، با سخاوت تمام
تمجید می کند.
22
·
ما در بحث از تخمه شاهی به
آمیزش نژادها اشاره کردیم و گفتیم که پهلوانان و شاهان دادگر ایران معمولا نژاد دوگانه
داشته اند.
23
·
در بررسی زن و عشق در شاهنامه
نیز خواهیم دید که فردوسی چگونه زیبایی نژاد های غیر ایرانی را مورد ستایش قرار می
دهد.
24
·
کسانی که امروز به فردوسی نسبت
نژاد پرستی می دهند، به او و اثر جاودانش خیانت می ورزند.
ادامه دارد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر