نیمایوشیج
(1274 ـ 1338)
تحلیل
واره ای از
گاف
سنگزاد
شبتاب
«هنوز از شب، دمی باقی است!»
می خواند در او، شبگیر
و شبتاب از نهانجایش به ساحل
می زند سوسو.
به مانند چراغ من، که سوسو می زند در
پنجره ی من
به مانند دل من، که هنوز از حوصله و
ز صبر من باقی است در او
به مانند خیال عشق تلخ من، که می خواند
و مانند چراغ من، که سوسو می زند در
پنجره ی من
نگاه چشم سوزانش ـ امید انگیز ـ با من
در این تاریکمنزل می زند سوسو.
·
اولین مفهوم شبتاب است.
·
شبتابی که صمد بهرنگ ـ احتمالا تحت تأثیر خردمند یوش ـ ماندگارترین و سماجت بارترین حکمش را در ضمیر زمانه
خویش می ریزد:
«نور هر چقدر هم ناچیز باشد، بالاخره روشنائی است!»
1
·
صمد بهرنگ در این کشف خویش به خطه
دیالک تیک عینی گذشته است، اگرچه او در اواخر عمر کوتاهش به آموزش مقوله های فلسفی آغاز کرده بود.
·
او نور را بلحاظ کمی صرف نمی سنجد.
2
·
او احتمالا بطور خودپو، یعنی بی
آنکه خود متوجه شود، کمیت را در داربست دیالک تیکی اش می بیند:
·
در داربست دیالک تیک کمیت و کیفیت.
3
·
این همان دیالک تیکی است که شیخ بی
نظیر شیراز در صدها فرم مختلف بسط و تعمیم می دهد و ذره ذره در شعور خواننده خویش
می ریزد:
سعدی
(گلستان
با ب اول، ص 18 ـ 21)
آن شنیدی که لاغری دانا
گفت باری به ابلهی فربه:
« اسب تازی وگر ضعیف بود
همچنان از طویله ای خر، به»؟
·
معنی تحت اللفظی:
·
شنیده ای که دانای لاغری به ابله
چاقی گفت:
·
«اسب تازی حتی اگر ضعیف باشد، باز هم بهتر از
طویله ای مملو از خر است»؟
4
·
شیخ شیراز در این شعر، دیالک تیک کمیت
و کیفیت را به شکل دیالک تیک اسب تازی واحد و طویله ای مملو از خر بسط و تعمیم می
دهد و نقش تعیین کننده از آن کیفیت (اسب تازی لاغر) می داند.
·
شیخ شیراز برای تأکید بر تعیین
کنندگی کیفیت اسب تازی ضعیفی را برمی گزیند و نه اسب تازی قوی را.
5
·
بر اساس کمیت صرف چیزها، پدیده ها
و سیستم ها نمی توان به حقیقت دست یافت.
·
کمیت فقط در دیالک تیک کمیت و کیفیت معنی پیدا می کند و قابل
ارزیابی می شود.
·
کیفیت هم به همین سان.
·
همه جفت های دیالک تیکی هم به همین
سان.
تز پنجم
نیما گرچه پاسخگوی بسیاری از دادها و بیدادهای عصر خود بود
و در هر زمینه قلم فرسود،
اما به گمان من، مهمترین نقطه نظرش در بیرون از مزهای میهنش،
انقلاب اکتبر
و تولد کشور شوراها بود و در درون (میهنش)، حکومت دیکتاتوری بود،
(که
بشدت از برآمدن آفتاب در خانه همسایه می ترسید و با هزار شیوه، در برابر آن، دیوار
می کشید،
تا چشم و دل محرومان بدان روشن نشود و شاعر، همه تاریکی و سیاهی خانه خود
را
از آن پرده پوشی ها و روشنائی ستیزی های حکومت می دانست.)
·
درک مفاهیمی که سیاوش در این تز به
کار می برد، برای درک منظور او ضرورت بی چون و چرا دارد:
·
«داد و بیداد»، «عصر»، «بیرون از مرز میهن و
درون مرز میهن»، «انقلاب اکتبر»، «تولد کشور شوراها»، «حکومت دیکتاتوری»، «برآمدن
آفتاب»، «دیوار کشیدن در برابر آفتاب»، «تاریکی و سیاهی خانه»، «پرده پوشی و
روشنائی ستیزی»
1
مفاهیم «داد» و «بیداد»
نیما پاسخگوی بسیاری از دادها و بیدادهای عصر خود بود.
·
منظور سیاوش از این حکم چیست؟
1
·
دیالک تیک داد و بیداد بسط و تعمیم
دیالک تیک یونیورسال (همه جا معتبر) داد و ستد است.
2
·
دایره هر دادی تنها و تنها ببرکت
ستدی بسته می شود.
3
·
کسی که به ازای دادش، ستدی نستاند،
بی داد می ستاند.
·
یعنی بر او بیداد می رود.
4
·
نیما پاسخگوی داد و بیداد زمانه
خویش است.
·
نیما مدافع جسور داد و مخالف غیور
بیداد است.
5
·
چون اکثریت جمعیت جهان به ازای
دادش، ستدی درخور نمی ستاند، یعنی مورد بهره کشی قرار می گیرد، پس نیما مدافع حقوق
همین اکثریت قریب به اتفاق مولد جامعه و جهان است.
·
نیما طرفدار توده ها ست.
ادامه دارد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر