۱۳۹۲ تیر ۱۳, پنجشنبه

سیری در جهان بینی مولوی (8)


جلال‌الدین محمد بلخی معروف به مولوی (604 ـ 672 ه.ق)
تحلیلی از شین میم شین
  
نی حدیث راه پر خون می‌ کند
قصه‌ های عشق مجنون می ‌کند

·       معنی تحت اللفظی بیت:
·       نی بیانگر سرگذشت راه خونین و قصه های عشق مجنون است.

1

·       مولانا در این بیت، دوئالیسم عاشق و معشوق را به شکل دوئالیسم مجنون و لیلی و دوئالیسم عارف و معبود بسط و تعمیم می دهد و نی را به عنوان روایتگر درد جدائی مجنون از لیلی و عارف از معبود محسوب می دارد.

2

·       اگر مجنون از لیلی و عارف از معبود قطع رابطه نکرده بود، نی دیگر فونکسیونی نمی داشت.
·       و اگر روزی وصلت مجنون با لیلی و عارف با معبود عملی شود، نی در آن صورت علاف و بیکار خواهد ماند.

3

·       وقتی ما از بی پایگی انتساب مونیسم به اهل طریقت و عرفان سخن می گوییم، منظورمان همین است.
·       عرفان در حرف از مونیسم کشکی و الکی و توخالی دم می زند، ولی در عمل به تبلیغ دوئالیسم می پردازد.

محرم این هوش جز بیهوش نیست
مر زبان را مشتری جز گوش نیست

·       معنی تحت اللفظی بیت:
·       محرم این هوش، کسی می تواند باشد که عاری از هوش باشد و در مقابل زبان نی گوش محض و مطلق باشد.

1

·       مولانا در این بیت، دوئالیسم نی و شنونده نوای نی را به شکل دوئالیسم هوش و بی هوش و دوئالیسم زبان و گوش بسط و تعمیم می دهد و عملا نقش تعیین کننده را از آن نی می داند.

2

·       بدین ترتیب، نی به درجه فعال مایشاء ارتقا می یابد و انسان شنونده نوای نی به عنصری منفعل، تماشاچی، هیچکاره و عاجز از واکنش تنزل می یابد.
·       یعنی عملا سلب آدمیت می شود، چیز واره، اوبژکت واره  می شود.

3

·       نشانه ایراسیونالیسم (خردستیزی) عرفان در همین دیالک تیک ستیزی نمایان می گردد:
·       در هیچ دیالک تیکی قطب منفعل، تماشاچی، هیچ واره و هیچکاره وجود ندارد.
·       می توان گفت که تخریب دیالک تیک عینی از طریق تبدیل آن به دوئالیسم، کسب و کار اصلی عرفان است.
·       شاید به این دلیل که فقط و فقط با عبور از روی جنازه دیالک تیک می توان به عوامفریبی دست زد.

4

·       عارف در هر صورت باید عاری از هوش و فهم و فراست و عقل باشد.
·       بسان اشیاء فقط بشنود و خاموش باشد.
·       بیهوده نیست که «خاموش» تخلص خود مولانا نیز بوده است.
·       عرفان از طریق تخریب دیالک تیک عینی به چیز واره سازی انسان ها مبادرت می ورزد، به سنگواره سازی انسان ها.

·       حذف سخنگوئی و توان واکنش در مقابل تأثیرات محیط پیرامون اما عملا به چه معنی و به چه نیتی است؟

5
مر زبان را مشتری جز گوش نیست

·       زبان همدست همیشگی اندیشه بوده است.
·       تکلم همراه همیشگی تفکر بوده است.
·       می توان گفت که عرفان با سلب توان تکلم از انسان به سلب توان تفکر از او نایل می آید.

6

·       یعنی خردستیزی، عملا با زبان ستیزی همراه می شود:
·       بدین طریق، فاتحه بلندی بر تفکر و تکلم خوانده می شود، یعنی معیار اصلی مرزبندی انسان با اشیاء حذف می شود.

7


·       سعدی در گلستان شاید به تجربه شخصی، حکایت عابدی را نقل می کند که تأییدی بر این حقیقت امر است:
·       شباهنگام اهالی روستا با شنیدن صدای سگ از صومعه عابد فکر می کنند که سگان وحشی در حال دریدن عابدند.
·       با چوب و چماق و قمه و قداره خود را به صومعه می رسانند تا عابد را از چنگ سگان وحشی نجات دهند.
·       وقتی وارد صومعه می شوند، می بینند که خود عابد است که به سگ استحاله یافته و عوعوی گوشخراش سر داده است.
·       وقتی از عابد دلیل می طلبند، می گوید که خدا طالب خفت و خواری ما ست و چه خفتی شدید تر از سگ وارگی.

ادامه دارد

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر