تحلیلی از شین میم شین
حکایت پنجم
(گلستان با ب اول، ص 24 ـ 25)
و خردمندان گفته اند که
توانگری به هنر است، نه به مال
و بزرگی به خرد است، نه به سال.
·
معنی تحت اللفظی:
·
خردمندان گفته اند:
·
«معیار توانگری، هنر است و نه مال.
·
معیار بزرگی، خرد است و نه سن و سال»
·
سعدی چندین زهر ایدئولوژیکی مختلف را در کپسول این شعار می
گنجاند و در نهایت حسن نیت و بیطرفی و خیرخواهی، به دهن خواننده و یا شنونده می
نهد.
1
و خردمندان گفته اند
·
اولین زهر ایدئولوژیکی شیخ شیراز، بدآموزی اسلوبی او ست:
·
بنا بر این اسلوب سوبژکتیویستی، شرط صحت و سقم احکام، موضعگیری
این و آن نسبت بدان است.
·
مثلا اگر خردمندی بگوید که آب در فشار جو، در سی درجه
سانتیگراد می جوشد، پس درجه و دمای جوش آب هم همین است.
·
پس حقیقت جوشش آب هم از این قرار است.
·
اما اگر جاهلی بگوید که آب در فشار جو، در صد درجه
سانتیگراد می جوشد، پس آب می تواند هر دمای جوشی به غیر از صد درجه سانتیگراد داشته
باشد.
2
و خردمندان گفته اند
·
بر اساس همین بدعت اسلوبی است که حقیقت، سلب عینیت می شود.
·
بر اساس همین بدعت اسلوبی است که هر از راه رسیده ای به جای
استدلال علمی، نظری، تجربی، آیه ای،
روایتی، حدیثی و یا ضرب المثلی ذکر می کند و هر دروغی را به عنوان حقیقت محض به
خلایق قالب می کند.
3
و خردمندان گفته اند
·
حقیقت اما همیشه عینی (اوبژکتیف) است.
·
برای اینکه حقیقت همیشه و همه جا محتوای عینی دارد.
·
این حکم که «آب در صد درجه سانتیگراد در فشار جو می جوشد»
با جوشش آب در عالم واقع انطباق دارد.
·
یعنی حاوی انعکاس درست واقعیت عینی (درجه جوش آب) است.
·
عینیت حقیقت بدان معنی است که آن ربطی به ادعای این و آن ندارد.
·
عینیت حقیقت بدان معنی است که آن سوبژکتیف نیست، وابسته به
نظر این و آن نیست.
4
و خردمندان گفته اند که
توانگری به هنر است، نه به مال
·
زهر ایدئولوژیکی دیگر سعدی، فضیلت سازی معصومانه، غیرمستقیم
و بی سر و صدا از توانگری است، ایدئالیزه کردن توانگری است.
·
توانگری اما به چه معنی است؟
5
·
توانگری در فرهنگ واژگان فارسی به معانی زیر آمده است:
·
توانائی
·
قدرت
·
ثروتمندی
·
توانگری در هر صورت با داشتن قدرت اقتصادی و یا قدرت جسمی
در رابطه است و عمدتا به معنی ثروتمندی است.
·
ایدئالیزه کردن ثروتمندی اما عملا به معنی تجلیل از طبقه
حاکمه و تحقیر تهیدستی و توده های مولد تهیدست است.
·
خواننده و شنونده حکایات سعدی، بی آنکه اصلا متوجه شود، زهر
ایدئولوژیکی بنده داری ـ فئودالی را سر می کشد و بلحاظ فکری و فرهنگی مسموم می
شود.
·
خوب حالا چه باید کرد؟
6
·
اگر کسی ذره ای زهر در طعام دیگری بریزد، به دادگاه کشیده
می شود و چه بسا محکوم می شود.
·
ولی ریختن خروارها زهر ایدئولوژیکی در طعام فکری و فرهنگی
مردم نه تنها محکوم نمی شود، بلکه تحسین، تجلیل، تشویق و حتی تقدیس می شود.
·
آنکه مورد تحقیر و توهین قرار می گیرد و محکوم می شود،
زهرشناس جسوری است که دست به روشنگری می زند و هشدار می دهد.
·
جهان وارونه با شعور وارونه به همین می گویند.
7
و خردمندان گفته
اند که
توانگری به هنر
است، نه به مال
·
خدا به خردمندان عمر حضرت نوح نبی دهد، ولی از سر تا پای
این یاوه، عوامفریبی می تراود:
·
چون حتی جانوران بی زبان، تن به پذیرش این یاوه نخواهند داد،
چه برسد به انسان های با زبان مجهز به ساز و برگ دیرین تفکر.
·
همه می دانند که توانگری به معنی داشتن بنده و غلام و نوکر
و کلفت و ملک و مستغلات و تجارتخانه و کارخانه و اراضی و حساب بانکی و منصب و مقام
اداری، سیاسی، فرهنگی و غیره است.
8
و خردمندان گفته
اند که
توانگری به هنر
است، نه به مال
·
دیری است که در مدارس ابتدائی کشور همین شعار خردمندان به
عنوان موضوع انشاء تعیین می شود:
·
علم بهتر است و یا ثروت؟
·
به زبان سعدی، هنر بهتر است و یا توانگری؟
·
دانش اموزان فلک زده هم باید در بی ایمانی مطلق بنویسند که
علم بهتر است.
·
اینکه تازه مسئله ای نیست.
·
هر بنی بشر می تواند در جامعه طبقاتی که پاسدار مطلقا بیطرف
«آزادی» است، هر نظری را به غیر از حقیقت عینی نمایندگی کند.
·
مسئله فقط اینجا ست که دانش آموزان برای اثبات برتری علم و
یا هنر بر توانگری و یا ثروت، بطور تجربی و عقلی استدلال می کنند که علم و یا هنر کذائی
بهترین راه برای دستیابی به ثروت و پست و مقام و غیره است.
·
این اما بدان معنی است که ثروت (توانگری) هزاران بار بهتر
از علم (هنر) است.
·
این اما بدان معنی است که ثروت (توانگری) ایدئال هر کسی
است، کعبه آمال هر کسی است.
9
و خردمندان گفته
اند که
توانگری به هنر
است، نه به مال
·
ایراد اسلوبی دیگر این نظر، این است که دیالک تیک مادی و
معنوی، دیالک تیک ثروت و علم، توانگری و هنر بی سر و صدا تخریب می شود.
·
چرا؟
·
برای اینکه خردمندان کذائی دیالک تیک ماده و روح (ثروت و
هنر) را در این شعار به شکل دیالک تیک واره هیچ و همه چیز بسط و تعمیم می دهند:
·
توانگری و ثروت را هیچ می شمارند و علم و هنر را همه چیز.
·
اما واقعیت این است که میان ماده و روح، وجود و شعور، ثروت
و علم، توانگری و هنر رابطه دیالک تیکی ناگسستنی بر قرار است.
·
ثروت اجتماعی همیشه و همه جا در دیالک تیک ماده و روح، کار
جسمی و کار فکری، عمل و اندیشه تولید می شود.
·
علم و هنر و غیره (تئوری) خود نتیجه کار و تلاش عرقریز (پراتیک)
است و خادم متقابل پراتیک و وسیله توسعه و تکامل کمی و کیفی پراتیک است.
·
نه بدون علم و هنر ثروت اجتماعی تولید می شود و نه بدون تولید
ثروت اجتماعی علم و هنر تشکیل می شود و توسعه می یابد.
ادامه دارد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر