پروفسور دکتر
هاینتس پپرله
برگردان شین میم
شین
· اگرچه فلسفه هرمز،
بلحاظ محتوا، اهمیت ناچیزی دارد، اما در فلسفه کاتولیکی گامی به جلو محسوب می شود.
1
· هرمز، بمثابه
کسی که نظریات کانت را رد کرده، معروف شد و هواداران بسیاری پیدا کرد.
·
(اشترفلد، بالتسر، براون، الوه نیچ و امثالهم)
2
· عظمت نفوذ او به هنگام مرگ او در سال 1831
میلادی، آن چنان بود که تئولوژی و فلسفه کاتولیکی در پروس،
عمدتا زیر سلطه او قرار داشتند و بخشی از روحانیت کاتولیکی نیز پیرو او بودند.
3
· البته مخالفت های نیز قبلا بر ضد نظریات او صورت
گرفته اند:
الف
· محفل رومانتیکی حول ویندیشمن و اسکولاستیسین هائی
از قبیل کلوتیگن و پرون، هرمزیانیست ها را به عدم ارتدوکسی (سستی ایمان) متهم می
کردند و پیشداوری های خود را در سال 1835 میلادی از طریق اسربیسیماس
به گوش گریگور شانزدهم (پاپ) نیز
رساندند.
ب
· ایرادات اصلی وارده برهرمزیانیسم بشرح زیر بوده
اند:
1
· موضع منفی هرمز
نسبت به اسکولاستیک
2
·
«شک
مثبت» او
3
· کوشش او در راه وابسته ساختن اعتقاد کاتولیکی به
عقل.
ت
· گئورگ شانزدهم (پاپ) در جدال برسر هرمز گفت که «هر دو اشتباه می
کنند، هم کسانی که همه چیز را به اعتقاد می دهند و برای عقل چیزی باقی نمی گذارند
و هم کسانی که همه چیز را به عقل می دهند و برای اعتقاد چیزی باقی نمی گذارند.»
4
فبرونیوس
یوستینوس
(یوهان نیکولاس فون هونتهایم) (1701 ـ 1790)
اسقف بلژیکی و
منتقد مقام پاپ در کلیسای کاتولیکی
مؤسس
فبرونیانیسم
به مثابه جنبش
رفرمیستی در کاتولیسیسم قرن هجدهم
· هرمز، بلحاظ
سیاسی، طرفدار آموزش فبرونیوس بود که حامل نظریات
دموکراتیک بود و تعلقات ملی را در سازمان کلیسا درنظر می گرفت.
· این امر نیز موجب خصومت محافظه کاران و پاپ
پرستان افراطی با هرمزیانیسم شد.
5
· مبارزه بر سر هرمزیانیسم که پس از محکومیت هرمز تا سال های 40 قرن نوزدهم ادامه یافت، برای تاریخ
کل فلسفه اهمیت زیادی ندارد.
· ولی برای فهم فلسفه کاتولیکی در قرن نوزدهم از
این نظر مهم است که سرنوشت فلسفه کاتولیکی در آن تعیین شد.
6
· کلیسای کاتولیکی با محکوم کردن هرمزیانیسم دست رد
بر سینه جریانی زد که قصد مدرنیزه کردن فلسفه کلیسای کاتولیکی را داشت و به عوض آن
در جهت احیای مجدد فلسفه اسکولاستیکی حرکت کرد.
· مراجعه کنید به نئواسکولاستیک
در تارنمای دایرة المعارف روشنگری
پایان
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر