سنگی بر گورخانه ی پدر
(۱۷ ـ ۱۸
جون ۲۰۰۳)
جهانگیر صداقت فر
سرچشمه:
سایت اخبار روز
http://www.akhbar-rooz.com
سوگوارانه
· سنگی به سینه ات گذاردیم
· تا نام تو در شرم ِ نسیانی ما
· جاودانه بنماید.
·
· سنگی را به صیقل ِسینه ات نشاندیم
· تا گرانی بارت را نمادی به یادگار بگذاریم.
·
· فریاد
· عاقبت در تو فروخفت
· در خلوت گور،
· آسوده تر شدی از آن همه درد:
· متبارک باد فتوّت ِ صبوری تو!
·
(متبارک
به معنی منزه است و فتوت به معنی کرم، بزرگواری.)
*****
· بلندی ایثار در تو بود
· و شکوری ِ سرشاری
· و اندهان ِ تو
· همه از ظلام ِآسمانی بی مهر سرچشمه داشت
· و دریغای تو
· خود همه از ذاتِ زشتی بود:
· متبارک باد خلوص ِ طینتِ تو.
·
· [ خوابی از آن دست، آسوده به چشمان تو برنشسته
· که حسرتِ بیداران است.
· من امّا اندیشناک ِ تنهایی ِ شبانه ی توام هنوز.[
·
· سنگی به سینه سارِ پر از ملال تو
· سنگین گذاشتیم
· تا تسلسل ِ آه
· بر نیانگیزدت ز خواب اساطیر .
*****
· اینک،
· میراثِ رنج های تلخ تو در من است
· و بردباری ِ تمامتِ حوصله ها.
·
· تا من باشم،
· ابدیّت آئینه دار روح بلند تو می ماند:
· متبارک باد فروتنانه ی بزرگواری تو.
پایان
مسعود بهبودی
خوش به حال پدری ـ چه حاضر و چه «غایب» ـ که فرزندی شعورمند
و دراکه مند دارد که حداقل به درک درد مادر ـ پدر خویش قادر است.
چنین پدیده ای ـ به هر دلیلی هم که باشد ـ کیمیا ست.
چون شعر ایرج میرزا،
موسوم به «قلب مادر» نه استثناء، بلکه قاعده است.
عمر شاعر دراز باد و اندوهش اندک!
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر