۱۳۹۲ خرداد ۷, سه‌شنبه

سیری در حماسه داد (45)

 
 
اثری از فرج الله میزانی (جوانشیر) 
(از قربانیان قتل عام زندانیان سیاسی در سال 1367) 
سرچشمه 
راه توده   
تحلیلی از شین میم شین



2

در جستجوی داد

·       زمانی که فردوسی کار تدوین و تنظیم شاهنامه را آغازمی کند، نه جوانی جویای نام، بلکه انسان بالغ چهل ساله ای است که به مثابه صاحب نظری اندیشنده و مسئول به چند و چون نظام حکومتی می اندیشد.

 
1

·       ناله مردم را که زیر سم ستور قدرتمندان خودکامه له می شوند، می شنود.

2

·        با گردش ناخوش روزگار آشنا ست و می داند که قرن ها و قرن ها شاهان آمده اند و رفته اند.

3

·       جمشیدها، ضحاک ها، نوشیروان ها بوده اند، ولی روز و روزگار مردم با گذشت زمان بدتر شده و هر کس آمده بر ظلم مزید کرده است.

·        چرا؟

4

·       در آغاز شاهنامه به همین پرسش جواب داده می شود.

5

·       به گفته فردوسی نامه ای که شاهنامه از روی آن به نظم کشیده شده، از آنجا فراهم شد که پهلوان دهقان نژاد خردمندی پرسید:
·       «شاهان و مهانی که پیش از او بوده اند، چگونه حکومت رانده اند که به وضع نا بسامان کنونی منجر شده است؟»

6


·        او برای یافتن پاسخ پرسش خویش، موبدان سالخورده را از کشورهای گوناگون فرا خوانده و نظر آنان را به روی کاغذ آورده است:

یکی پـهلوان بود، دهقـان نــژاد 
دلیر و بزرگ و خردمند و راد

پـژوهنــده روزگـار نـخـســـت
گذشـته سخن ها همه باز جســت

زهر کشوری موبدی سالخورد
بیاورد کایـن نامه را یاد کـرد

بپـرســیدشــان از کـیـان جـهان
وز آن نـامـداران فــرخ مهــــان

که گیتی به آغاز چون داشــتند 
که ایدون به ما خوار بگذاشـتند 

چگونه سر آمد به نیک اخـتری
بر ایشــان همه روز کندآوری 

(کندآوری به معنی حکمت، دانائی، پهلوانی، دلیری در فرهنگ واژگان فارسی)

بـگفــتند پیشـش یکایک مـهـان 
سخن های شاهان و گشت جهـان

7

·       بسیاری از پژوهشگران ایرانی که همین بیت ها را بررسی کرده اند، درست همان دو بیتی را که ما روی آن تأکید می ورزیم، از نظر دور داشته اند.

8

·       آنها معمولا در نقل قول از شاهنامه این دو بیت را به باد فراموشی می سپارند و نکات دیگر از قبیل مسائل فنی فراهم آمدن کتاب و غیره را عمده می کنند.

9
·       در حالی که روح این قطعه همین دو بیت است.

10

·       اینجا ست که شاهنامه فردوسی با همه کتاب های دیگر از این نوع تفاوت پیدا می کند.

11

·       برای درک این تفاوت، این دو بیت را که سبب اصلی تنظیم شاهنامه و استقبال فردوسی از آن است، با احکام و مفاهیم نظیر در سایر نوشته ها مقایسه می کنیم:

الف

·       در مقدمه شاهنامه ابومنصوری، علت تدوین کتاب را فرمان «امیر ابومنصورعبدالرزاق» می دانند که خواسته نام نیکی از خود به جای گذارد و «نامه ها و کارنامه های ی شاهان» را گرد آورده است، تا «خداوندان دانش در آن نگاه کنند و فرهنگ شاهان و مهتران و فرزانگان، کار و ساز شاهی و نهاد رفتار ایشان... سپاه آراستن، رزم کردن... بدین نامه اندر یابند.»

ب

·       ثعالبی در مقدمه عزرالسیر سبب تدوین کتاب را به شرح زیر توضیح می دهد:


1

·       «فرمانروایی پس از خدا از آن پادشاهان است...



2


·       هیچ دینی در کار نتوان بود، مگر در پرتو نگهداشت پادشاهان و هیچ دنیایی سامان نخواهد یافت، مگر با بودن ایشان.



3


·       هم چون امیر بزرگوار، بزرگزاد، دانشمند، دادگر، صاحب الجیش، ولینعمت...



4


·       امیر فرمان نوشت برای برده و چاکرش و پرورده اش و کسی که برای بردگی کردن به درگاهش آفریده شده و گمشده خود را در خوان نعمت او یافته و در رؤیای بخشایش های او غوطه ور گشته و از پرتو او آتش های تابان برگرفته و فرا راه خود داشته است و از خورشید بزرگواری ها و نیکی های او چراغی فرا راه خویش افروخته.

5


·       به این برده فرمان داد تا نوشته های کافی و شافی پیرامون درخشان ترین آگاهی ها درباره پادشاهان و رفتار ایشان و ادب ایشان فرمان های خردمندانه شان و تاریخ شان و آئین های شان و جنگ های شان و رخدادهای شان و جهان گشایی هاشان و نیکی ها و بدی هاشان و زیبائی ها و زشتی هاشان و آنچه به سود ایشان و یا به زیان ایشان است و دیگر کارها و چرخش های روز و روزگارشان فراهم آورد.



6

·       پس فرمان بردم از فرمان والای او.»



7


·       ثعالبی سپس توضیح می دهد که در اطاعت از اوامر همایون، کتابی تدوین کرده که از کیومرث آغاز شده به شهریاری 
·       «شهریار بزرگ، پادشاه خاور ابوالقاسم سلطان محمود پسر سبکتکین و دوستدار امیرالمومنین (القادر بالله)»  می رسد و پیروزی های سلطان محمود و «جنگ های مداوم او با کفار» و «سرکوبی دشمنان دین» از جانب سلطان محمود را یاد می کند تا خصایص فرمانروایی او را که سبب پایداری و استواری آن است، بنمایاند.
ت

·       طبری که تمام روایات تاریخی را در قالب معتقدات مذهبی خویش ریخته، سبب نوشتن تاریخ را چنین بیان می کند:
·       «ابوجعفر گوید:

·       در این کتاب خیر ملوک و پیامبران و خلیفگان را که شاکر نعمت خدا بودند و نعمت بیشتر یافتند و آنها که نعمت شان به آخرت افتاد و آنها که کفران نعمت کردند و در ایام حیات متنعم بودند، بیارم از آغاز خلقت و چیزی از ایام شان را یاد کنم... و انجام کارشان بگویم و روشن کنم که آیا پیش از ایشان کس بوده و چه بوده و پس از آنها چه شده و معلوم کنم که جز خدای واحد قهار دارنده آسمان ها و زمین و مخلوق آن کس قدیم نباشد.»

پ

·       از همه جالب تر، مقدمه «سیاست نامه» خواجه نظام الملک است که سبب تدوین کتاب را چنین بیان می کند:

1


·       «سبب نهادن این کتاب آن بود که سلطان سعید ابوالفتح ملکشاه بن محمد امین امیرالمومنین اناراله برهانه درسال 484 چند کس را از پزشکان و دبیران و دانایان فرمود هر یک در معنی مملکت ما اندیشه کنید و بنگرید، چیست که آن در عهد ما نیک است و بر درگاه دیوان و بارگاه و مجلس ما شرف آن بجای آرند و بر ما چه پوشیده است و کدام شغل است که پیش از ما پادشاهان شرایط آن بجا می آوردند و ما نمی کنیم و نیز هر چه از آئین و رسم ملوک گذشته بوده است که تعلق به دولت و ملک سلجوق دارد، همه بنویسید و برای ما عرضه کنید تا ما تأمل کنیم و بفرماییم تا پس از این کارهای دینی و دنیاوی بر قاعده خویش رود و هر شغلی بجای آورده باشد و آنچ نه نیک است، از آن باز دارند...



2


·       نباید که هیچ چیز در مملکت ما بعد از این ناقص باشد.»

12

·       چنانکه می بینیم، هر یک از مؤلفین تاریخ و گرد آورندگان روایات کهن از کار خویش هدف معینی داشته است.

13

·       مؤلفین درباری عمدتا بر آن بوده اند که رسم ملوک گذشته را بنویسند، تا الگوی کار درباریان معاصرباشد.

14

·       نظام الملک با سرهم بندی کردن انبوهی از روایات دروغین در سیاست نامه، اساس یک حکومت پادشاهی خودکامه و خشن فئودالی را ترسیم می کند و به شاهان سلجوقی می آموزد که چگونه اعمال ضد خلقی خود را در پوششی از آئین ملوک گذشته بپوشانند.

15

·       طبری در کار آن است که از روایات پیشین دلایل تازه ای بر تناسب عالم فانی و باقی بیابد و قدرت قاهر خداوندی را بر بندگان بشناساند.

16

·       مقدمه شاهنامه ابومنصوری حاکی از آن است که تدوین کنندگان به فکر یافتن رسوم درباری و کار و ساز شاهی و سپاه آراستن بوده اند تا شاهان و امیران تازه به دوره رسیده آن روز را «رسم بزرگی» بیاموزند.

17

·       و ثعالبی طبق فرمان امیر غزنوی می خواسته ثابت کند که دین و دنیا جز بر شاهان استوار نیست و سلطنت سلطان محمود، جنگ های او و سرکوبی مخالفان قله و اوج رسم کشورداری است.

18

·       اما فردوسی در تاریخ گذشته، دنبال چیز دیگری بوده است.

19

·       به آن دو بیتی که معمولا «فراموش» می شود، یک بار دیگر توجه کنید:

کـه گـیتی به آغاز چون داشــتند 
کـه ایدون به مـا خـوار بگذاشــتند

چگونه سر آمد به نیک اختری 
بر ایشــان همـه روز کـندآوری

20

·       ملاحظه می کنید که فردوسی اصلا در صدد زنده کردن رسوم درباری گذشته و آئین سپاه آراستن و نهاد و رفتار بزرگان نیست.

21

·       اگر احیانا از اینگونه مراسم در شاهنامه گزارش شده، بر طبق روال عادی داستان سرایی بوده است.

22

·        قصد فردوسی آموختن این مراسم به شاهان معاصرش نیست.

23

·       هدف و آماج فردوسی کشف ریشه های این درد بزرگ است که چرا روزگار این چنین خوار شده، منشاء این همه فلاکت و بدبختی چیست و چگونه باید حکومت کرد تا چنین نشود!

24

·       مقایسه مقدمه شاهنامه ابومنصوری و ثعالبی در زمینه سبب تدوین کتاب با شاهنامه فردوسی در عین حال پاسخی است به کسانی که مدعی اند که شاهنامه فردوسی و عزر ثعالبی همان شاهنامه ابومنصوری است و اگر هم تفاوتی میان شاهنامه و عزر باشد گویا ناشی از تفاوت مأخذ و منبع بوده است.

ادامه دارد

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر