سعدی شیرازی
( ۵۶۸ -
۶۷۱ هجری شمسی)
حکایت چهارم
(گلستان با ب اول، ص 21 ـ 24)
شین میم شین
پرتو نیکان
نگیرد، هر که بنیادش بد است
تربیت نا اهل را
چون گردکان بر گنبد است.
·
معنی تحت اللفظی:
·
کسی که بد ذات باشد، تحت تأثیر نیکان قرار نمی گیرد.
·
تربیت نا اهل به همان اندازه دشوار است که نگهداشتن گردو بر
گنبد.
·
سعدی در این بیت، تئوری گوهر و
بنیاد خود را مطرح می سازد:
1
·
بنا بر این تئوری، هرکس
بطور مادرزادی و خدادادی، دارای بنیادی نیک و یا بد است.
2
·
این تئوری بر بنیان تئولوژی (فقه) بنا شده است.
·
بر بنیان قصه کتب مقدس راجع به دو پسر حوا و آدم استوار شده
است.
3
·
حوا و آدم بروایت کتب مقدس، دو پسر داشته اند، به نام های هابیل
و قابیل، که مظهر تئولوژیکی خیر و شر بوده اند.
4
·
می توان گفت که در کتب مقدس، دیالک تیک خیر و شر به شکل دیالک
تیک هابیل و قابیل بسط و تعمیم یافته است:
·
برادری آندو نشانه وحدت و انقطاب آندو به دو ضد آشتی ناپذیر
نشانه تضاد آندو ست.
5
·
این بدان معنی است که پس از
خروج بنی بشر از بهشت برین (جامعه اشتراکی آغازین)، جنگ میان خیر و شر آغاز شده
است.
·
این همان موتور تحولات اجتماعی است که مبارزه طبقاتی نام
گرفته است.
6
·
مبارزه طبقاتی بدین طریق، در قاموس تئولوژی هم بدرستی طرح
می شود و هم ناتورالیزه می شود.
·
یعنی به مثابه امری طبیعی، انسانی ـ ذاتی و خدا خواسته تلقی
می شود و ضمنا ازلی و ابدی جا زده می شود و عملا تحریف می شود.
7
·
این جزم بدان معنی به خورد توده داده می شود که گویا تا بنی
بشر در زمین بوده، جنگ طبقاتی هم بوده و ضمنا برادرکشی در طبیعت بنی بشر بوده، در
نهاد بنی بشر بوده و نه در خصلت و ماهیت سیستم اجتماعی.
8
·
تئوری گوهر و بنیاد، مبتنی است بر دترمینیسم فلسفی
که در تفکر مذهبی بمثابه جزم تئولوژیکی «مشیت الهی»
مطرح می شود.
·
مراجعه کنید به دترمینیسم در تارنمای دایرة المعارف روشنگری
9
·
پیاده کردن این تئوری بر مسائل اجتماعی به فاتالیسم و سرنوشتگرائی می انجامد.
·
مراجعه کنید به فاتالیسم در تارنمای دایرة المعارف روشنگری
10
·
تئوری گوهر و بنیاد شامل حال همه عناصر هستی می شود.
11
·
بنا بر این تئوری، جمادات، نباتات و حیوانات نیز به نیک
بنیاد و بد بنیاد طبقه بندی می شوند.
12
پرتو نیکان
نگیرد، هر که بنیادش بد است
تربیت نا اهل را
چون گردکان بر گنبد است.
·
مفاهیم مطروحه در این بیت سعدی یعنی مفاهیم «بنیاد»، «نیک»،
«بد» و «تربیت» همه مفاهیمی انتزاعی و نسبی اند.
13
·
نمایندگان این تئوری نمی توانند و نمی خواهند تعریف دقیق و
علمی از مفاهیم بنیاد، خوب، بد و تربیت عرضه کنند.
14
·
خوب و بد، خیر و شر مفاهیمی نسبی اند، یعنی از سوی طبقات مختلف مردم، در
فرماسیون های اجتماعی ـ اقتصادی مختلف، بطرق گوناگون و چه بسا متضاد، در قالب
هنجارها، قواعد، موازین و مقررات اجتماعی، مطرح، تعریف و توجیه می شوند.
15
·
این تئوری یکی از خطرناک ترین تئوری های اجتماعی سعدی و بعد
حافظ است.
·
این تئوری بظاهر بی خطر به نظر می رسد.
·
ولی در حقیقت تئوری شبه فاشیستی ئی است.
·
این تئوری همچنان و هنوز توجیه تئوریکی (نظری) و تئولوژیکی (فقهی)
لازم برای کشتار بی رحمانه همنوعان را عرضه می کند.
·
فرم عرضه این تئوری متفاوت است، محتوای آن اما همیشه همان
است که همیشه و همه جا بوده است:
ابربشر نیچه
الف
·
راسیسم و فاشیسم نژاد را عمده می کنند و قتل عام نژاد پست
بوسیله نژاد عالی را توجیه می کنند و مشروعیت می بخشند.
ب
·
فوندامنتالیسم در همه فرم های شرقی و غربی اش، بنیادهای
مذهبی، ملی و غیره را مطلق می کنند و برادرکشی را توجیه نظری می کنند.
ادامه دارد
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر