ابوعلی سینا
7 سال پس از خاموشی به
آذین
به قلم رضا
نافعی
سرچشمه:
صفحه فیس بوک
رضا نافعی
تحلیلی از شین
میم شین
رضا نافعی
پیش از
او نیز بسیار بوده اند فرهیختگانی که در بیانِ عیان اندیشه های خود بی پروا
نبوده اند .
·
معنی تحت اللفظی:
·
قبل از احسان طبری، کسانی نیز بوده اند که در بیان عیان
افکار خود بی پروا نبوده اند.
1
·
این اولا بدان معنی است که گویا احسان طبری در بیان
نظرات خود پروا داشته است.
·
منظور رضا
نافعی عزیز از پروا شاید بیان سنجیده و شکیب مند نظر باشد.
·
شاید
منظور ایشان بیشتر فرم تبیین نظر باشد.
2
·
تعیین کننده بنظر ما نه فرم روشنگری، نه پروا و یا بی
پروائی روشنگر، بلکه محتوای روشنگری است.
·
جنبه های
پسیکولوژیکی و صوری (فرمال) در روشنگری هرگز تعیین کننده نبوده اند و نیستند و
نخواهند بود.
·
بی
پروائی فرمال و به اصطلاح شهامت حلاج واره در افشای اسرار چه بسا حتی مذموم و
نادرست و زیانبار است.
3
·
ما فکر نمی کنیم که رهبران حزب توده پروائی در ابراز
حقیقت مورد نظر خود داشته اند.
·
تجربه ما
درست برعکس است.
· ستون
فقرات رهبری حزب توده را پهلوانان سلحشوری تشکیل داده اند، که بلحاظ شهامت و
ازخودگذشتگی برای همه طبقات اجتماعی حتی در مقیاس جهانی، نمونه وار و رشک انگیز
بوده اند.
·
طبری نیز
نظرات خود را در همه زمینه ها کم و بیش ابراز داشته است.
·
متأسفانه
این نظرات در وسعت چشمگیری منتشر نشده اند.
·
ولی
انتشار آنها و تحلیل دیالک تیکی آنها یکی از وظایف مهم روشنگری انقلابی و علمی
است.
رضا نافعی
در مقدمه «معراج نامه» – منسوب به ابو علی سینا –
چنین می خوانیم :
«چون افشای اسرار با بیگانه کنند غمز ( لو دادن
راز) باشد و آنگاه گوینده مجرم گردد.
وگفته اند:
«الاسرار صونو عن الاغیار»
( اسرار را از اغیار محفوظ نگه دارید)
اما چون
با مستعد و اهل گوئی مستحق را روا بود، چونان که وضع اسرار به نزدیک جاهل خطا است، منع معانی از عاقل
ناستوده است.»
·
معنی تحت اللفظی:
·
افشای اسرار با بیگانه، خیانت و افشاگر مجرم است.
·
به همین
دلیل گفته اند که اسرار را نباید با بیگانه در میان گذاشت.
·
اما بیان
حق با اهل و مستعد جایز است.
·
آن سان
که طرح اسرار در نزد نادان
خطا ست و عدم طرح معانی در نزد عاقل ناپسند است.
·
این حکم
منسوب به ابوعلی سینا بلحاظ انسجام مفهومی و معنوی بسیار معیوب است.
·
معلوم
نیست که منظور صاحب نظر مربوطه، اسرار است و یا حقیقت عینی در فرم معانی.
1
«چون افشای اسرار با بیگانه کنند غمز ( لو دادن
راز) باشد و آنگاه گوینده مجرم گردد.
وگفته اند:
«الاسرار صونو عن الاغیار»
( اسرار را از اغیار محفوظ نگه دارید)
·
حق با ابوعلی سینا ست:
·
افشای اسرار همبود، جامعه، طبقه و یا توده در نزد دشمن
(بیگانه) خطا ست.
·
مبارزان
انقلابی نیز در این زمینه سرمشق هائی از قبیل تقی ارانی دارند که از سر می گذرد و
از سر در پیشگاه دشمن پرده برنمی دارد.
·
روشنگری
انقلابی اما از حقیقت عینی پرده برمی دارد و نه از اسرار مگو.
·
حقیقت
عینی ئی که طبقه حاکمه به هزاران خدعه و ترفند پرده پوشی می کند.
·
تحلیل
طبری و یا به آذین از عرفان نه جزو اسرار مگو، بلکه جزئی از روشنگری انقلابی و
علمی است.
·
جزئی از
مبارزه ایدئولوژیکی است.
2
اما چون با مستعد و اهل گوئی مستحق را روا بود،
چونان که وضع اسرار به نزدیک جاهل خطا است، منع
معانی از عاقل ناستوده است.»
· اکنون ابوعلی سینا حسابی قاطی می کند:
الف
·
اولا
افشای اسرار ـ خواه در نزد جاهل و خواه در نزد عاقل ـ ناروا است.
·
اتفاقا
افشای اسرار پیش دشمن دانا بمراتب مخرب تر و زیان بارتر از افشای آن در پیش دشمن و
یا دوست جاهل است.
ب
· ثانیا توضیح معانی، مثلا تعریف مفاهیم و مقولاتی
از قبیل عرفان، یکی از وظایف روشنگری است و خاص و عام، جاهل و عاقل، پیر و جوان،
دشمن و دوست نمی شناسد.
رضا نافعی
این بیم از اغیار امروز نیز چون دیروز
زندانبان اندیشه است .
·
رضا
نافعی عزیز، نقل قول یاد شده را نه تنها به عنوان حقیقت عینی، در بست می پذیرند و
ضمنا شامل حال احسان طبری نیز می دانند، بلکه حتی کماکان معتبر می دانند.
·
بدین
طریق خواه و ناخواه، این نتیجه گرفته می شود که از حقیقت عینی فقط باید در میان
اقلیت عاقل و آشنا پرده برداشت و نه در میان اکثریت جاهل و بیگانه.
·
حالا به
پیروی از رهنمود منسوب به ابوعلی سینا چه باید کرد؟
1
· هرگز پیش اغیار نباید گفت که آب در فشار جو در صد
درجه سانتیگراد می جوشد و در صفر درجه سانتیگراد یخ می زند؟
2
·
نباید
گفت که یکسان جا زدن قلدرانه ی ماده و روح به معنی خردستیزی است؟
·
به معنی
تخریب دیالک تیک عینی است؟
·
به معنی سر
باز تافتن از دادن پاسخ روشن و صریح به مسئله اساسی فلسفه است؟
3
· نباید گفت که عرفان نه تئوری رهائی اجتماعی، بلکه
فرمی از خردستیزی است و توده ها را به منجلاب گمراهی و ذلت سوق می دهد؟
رضا نافعی
« یاد یاران یار را میمون بود» خاصه وقتی که
یاران رفته حق استادی هم بر آدمی داشته باشند.
·
معنی تحت
اللفظی:
·
یاد
یاران خجسته باد، بویژه یارانی که استاد پژوهشگر بوده اند.
·
رضا
نافعی عزیز با این حکم، پژوهش خود را به جادوی عاطفه زینت می بخشند:
·
این اما
به چه معنی است؟
1
·
این اولا
به معنی سلب عینیت از پژوهش است.
·
مثنوی
مولوی و یا عرفان اکنون دیگر به مثابه موضوع (اوبژکت) شناخت و پژوهش عینی و مستقل
از این و آن مورد تأمل قرار نمی گیرد.
·
به عنوان
مثال، سیب اکنون به مثابه سیب عینی و مستقل از سوبژکت مطرح نمی شود.
·
در
حالیکه سیبیت (سیب وارگی) سیب در خود سیب است.
·
یعنی
محتوای شناخت در موضوع و یا اوبژکت شناخت
است.
·
طرح
استادی خورنده و کارنده و بوینده و خرنده و فروشنده سیب در شناخت سیب کمکی به کشف
حقیقت آن نمی کند.
·
سیب را
باید بسان بیولوگی (زیست شناسی) و یا شیمیستی به عناصر متشکله اش تجزیه و سپس
تحلیل کرد و به خواننده چند و چون سیب را نشان داد.
2
·
این شیوه
تحلیل رضا نافعی عزیز به معنی استفاده از اسلوب سوبژکتیوستی تحلیل و پژوهش است.
·
این نقل
قول آوردن ها از ابن سینا و غیره و این اشارات به طبری و به آذین و این و آن نشانه
باور به سوبژکتیویسم معرفتی است که یکی از اسالیب تحلیلی طبقه حاکمه است و ارزش
علمی ندارد.
3
·
این شیوه
پژوهش رضا نافعی عزیز از سوی دیگر به پسیکولوژیسم آلوده است:
·
پژوهشگر،
عواطف و علایق خود را نسبت به صاحب نظری عمده می کند و عملا ـ دانسته و یا ندانسته
ـ به توجیه موضع نظری درست و یا نادرست او نایل آید.
·
رضا
نافعی عزیز بی تردید نیت پراگماتیستی در ذکر استادی به آذین و یا طبری و عواطف
فردی نسبت به آندو ندارند.
·
این شیوه
«تحلیل» اما در حزب توده بشدت رایج بوده است و خود طبری نیز دست کمی از رضا نافعی
عزیز نداشته اند.
4
·
به عنوان
مثال وقتی سیاوش نظر طبری را راجع به نیما می پرسد، ایشان به جای بررسی عینی شعر
نیما، از خوش آمدن و یا خوش نیامدن خویش از شعر و سبک نیما داد سخن سر می دهند.
·
این همان
سوبژکتیویسم معرفتی و پسیکولوژیسم است که تصادفا از سوی تئوریسین حزب طبقه کارگر
پیش گرفته می شود و ضمنا بطور غیر مستقیم به هواداران حزب آموزش داده می شود.
رضا نافعی
و اینک، من و سالگرد خاموشی به آذین در خرداد ماه
1385.
از آن گفتگو برای تان می نویسم.
گر بریزی بحر را در کوزه ای
چند گنجد، قسمت یک روزه ای
· رضا نافعی در این بخش پژوهش خویش، با یک تیر دو
نشان می زنند:
1
·
اولا به
آذین را یعنی مؤلف کتابی را، یعنی صاحب نظری را به دریائی تشبیه می کنند.
·
تشبیه
پیشاپیش مؤلف کتابی و صاحب نظری به بحری به معنی خلع سلاح پیشاپیش خواننده است.
·
خواننده
بدین طریق موش می شود و هر چه به خوردش داده شود، غورت می دهد و لام تا کام دم نمی
زند.
·
این با
فلسفه روشنگری ازریشه منافات دارد.
·
خواننده
باید در اثر مطالعه نوشته ای و یا شعری به خوداندیشی و خودمختاری برانگیخته شود.
·
فلسفه
روشنگری همین است:
·
خروج
انسان از کودک وارگی!
·
خوداندیشی
و نیل به خودمختاری نظری و علمی!
·
ترک نوکر
وارگی، پرهیز از «اطاعت کورکورانه» (خسرو روزبه)!
·
تشکیل
شخصیت!
2
·
رضا ضمنا خود را تا حد کوزه ای تحقیر می کنند و فروتنی
پیش می گیرند.
·
فروتنی
خود مقوله ای قابل بحث است و ضمنا جائی برای آن در پژوهش علمی وجود ندارد.
·
پژوهش
عرصه چالش نظری است.
·
پژوهشگر قاعدتا
باید از حقیقت عینی مورد نظر خود با تمام توان خویش در نهایت صداقت و صراحت دفاع کند.
·
در غیر
این صورت تضارب فکری امکان ناپذیر می گردد و کشف حقیقت فراموش می شود.
·
بحر
وارگی و یا کوزه وارگی کذائی این و آن اولا باید اثبات شود، ثانیا این انتساب نه
کمکی به کشف حقیقت، بلکه بیشتر سدی در راه آن است.
·
مارکس در
این زمینه ها رهنمودهای شورانگیز قابل توجهی دارد.
ادامه دارد
ویرایش: «علمی» در جمله زیر باید عملی باشد: «خودمختاری نظری و علمی» با پوزش
پاسخحذف