۱۳۹۲ خرداد ۴, شنبه

هماندیشی با سیاوش کسرائی و احسان طبری (8)

  سرچشمه:
دنیا ـ ارگان تئوریک حزب توده ایران
سال 1359 شماره 4
شین میم شین

سياوش كسرایى

·       با توجه به سال های طولانی مهاجرت و اقامت در کشورهای خارج انعکاس هنر و ادب ایران را در آن صفحات چگونه یافتید و آیا اصولاً زمینه ای برای بسط و گسترش آن هست؟
·       اگر ممکن است اندکی در باره ی تلقی دیگران از هنر امروز ایران صحبت بفرمائید.
·       و اما آخرین پرسشم ، به کدامیک از زمینه های گشوده شده در هنر و ادبیات ما امیدوارترید؟

احسان طبری

·       در مورد بخش نخست سؤال شما.

1

·       اگر نمونه ی اتحاد شوروی را ( که در آن نه سال از سی سال مهاجرت اینجانب گذشته) برداریم، آنگاه باید گفت که بدون تردید شوروی از جهت پژوهش در باره ی تاریخ و ادب کلاسیک و معاصر ایران و زبان فارسی و صرف و نحو و تجوید آن در چنان دامنه ی وسیع و در چنان حدی از کیفیت بالای علمی کار می کند، که به نظر من همتائی ندارد.

2

·       آثار دهها تن از شاعران و نویسندگان امروزی به زبان های متداول در شوروی ترجمه و چاپ شده اند.

3

·       انعکاس هنر ادبی ایران در این کشور انعکاس مثبتی است.

4

·       پس از ادبیات، فیلم فارسی نیز در شوروی بازتاب جالبی دارد.

5

·       در این زمینه می توان مطالب مشخص بسیاری گفت که جایش در این گفتگو ی کوتاه نیست.

·       در مورد بخش دوم سؤال شما
1

·       برای دادن پاسخی سنجیده، من خود را  نیازمند حس می کنم که با جریانات مختلف هنری امروزی ایران در ادبیات، هنر نمایشی، هنر تصویری و پلاستیک، موسیقی و غیره بیشتر آشنا شوم.

2

·       بدون شک پیشرفت نسبت به دورانی که در میهن خود زندگی می کردم، نظرگیر استف ولی نابهنجاری ها ی عمومی رشد (که علل آن روشن است) در اینجا نیز اثر خود را باقی گذاشته است.

3

·       امید است در صورتی که خود را برای انجام داوری آماده تر حس کنم، در این زمینه ها مطالبی در میان بگذارم. 

سياوش كسرائى

1

·       با به ميدان آمدن توده هاي بزرگ مردم، رفته رفته انديشه هاي اجتماعي نيز در تمام سطوح براي پائين ترين طبقات اجتماع مطرح شده و مورد بحث و گفتگو قرار گرفته است و هر روز ضرورت داشتن بياني ساده تر و همه فهم تر، در زمينه ي نشر مسائل اجتماعي بيشتر مي شود .

2

·       شاخه اي از هنر نيز شعر است كه خود بخشي از فرهنگ اجتماعي است .

3

·       اين هنر نيز به فراواني مطرح و مورد استفاده واقع شده است و آن چه بسيار به چشم مي خورد، اين است كه از ابتداي جنبش اخير، مردم ايران اصرار داشته و دارند كه براي موزون كردن شعارها و منويات سياسي خود، آنها را به قالب شعر در آورند كه خود بيانگر اين معنا ست كه توده ها شعر را به مثابه يكي از ابزارهاي مبارزه انتخاب كرده و به رسميت شناخته اند.

4

·       در اينجا نمي خواهيم در باره ي ضعف يا قدرت اين شعرها و شعارها سخن گوييم .
·        
·       با توجه به آن چه گفتيم، اين دوران بهترين هنگام براي پيدايش آن شاعران بزرگ خلقي و مردمي است كه بتوانند با بيان ساده، همه فهم و هنرمندانه خود پاسخ گوي نيازها و راهگشاي بن بست ها و يا عرضه كننده ي حسرت ها و اميدهاي خلق، در راه مبارزه با دشمن و اعتلاي جامعه باشند .

5

·       و امّا به نظر مي رسد كه در راه خلقي، مردمي و يا توده اي شدن شاعران در ايران ( در شرايط كنوني ) دشواري هائي چند قرار دارد كه پاره اي از آنها به شرح زير است:

الف
·       كمبود سواد خواندن و نوشتن

ب

·       وجود خلق هاي گوناگون با زبان ها و گويش هاي متفاوت

ت

·       نازل بودن سطح فرهنگ عمومي براي درك زبان اشعار

پ

·       نبودن شاعران بزرگي كه از طبقات اجتماعي محروم برخاسته باشند.

ث

·       فقدان انجمن ها و كانون هاي ديرپاي هنري و ادبي كه شعراي خلق هاي مختلف ايران را براي جذب و درهم آميختگي فرهنگ هاي شان در كنار هم گرد آورده باشد .

ج

·       بي اعتنايي به گردآوري و بررسي ترانه هاي محلي و آثار شعراي خلق ها

ح

·       سنت گوشه گيري و انزوا طلبي هنرمند و به ويژه شاعر، در اين مرز و بوم كه خود، شعر را به امري خصوصي و شخصي و وسيله اي براي بيان جهان دروني هنرمند تبديل مي كند.

خ

·        اين خود موجب پيدايش نوعي زبان و بيان خاص و خصوصي است و ارتباط خواننده را با گوينده ي آن دشوار مي كند .

د

·       اين وضع وقتي به اوج خود مي رسد كه سياست، اعمال فشار حكومت ها را نيز كه در گذشته بر همه ي حيات اجتماعي و از جمله بر انديشه و بيان آزاد مسلط بود، بر آن بيفزائيم و آن گاه است كه با انواع بيان هاي تمثيلي و نمادگونه روبرو خواهيم بود كه دستيابي به جهان هاي شاعران را بر عامه ي مردم از هر باره مشكل تر مي كند.

احسان طبری

·       پس از برچيده شدن بساط سلطنت استبدادي و دست نشانده ي محمد رضا پهلوي و اعلام جمهوري ، فضاي تازه اي از جهت سياسي و اجتماعي در كشور ما به وجود آمده است كه هنوز سيماي كامل به خود نگرفته است .

1

·       تكامل انقلاب  در ايران بسيار پيچيده و وضع گاه غير شفاف و سرشار از بيم و اميد است.

2

·        اين بغرنجي و رازناكي وضع، همراه با مشكلاتي كه هم ياران انقلابي و هم دشمنان ضد انقلابي به وجود مي آورند، نوعي گيجي و سردرگمي و بلاتكليفي پديد آورده است.

3

·        بسياري كه از انقلاب انتظارات ديگري داشتند، به حق يا ناحق، دچار سرخوردگي و دل زدگي شده اند.

4
·        چنين جوي، هيجانات بزرگي برنمي انگيزد.

5

·       زيرا فتح يا شكست در آن براي طبقات گوناگون با وزن همانند و همساني وجود دارد.

6
·        فتح حماسه آفرين است.

7
·        شكست فاجعه آفرين است.

8

·       حماسه و فاجعه اجتماعي موجب اوج گيري احساس مي شود كه آن را اروپائيان "Paroxysme"  مي نامند.

9

·       اوج گيري احساس لازمه ي آفرينش هاي هنري است.

10

·        بدون آن نمي توان انتظار كارهاي برجسته داشت.

11

·       حق با آن دوست ارجمند است كه دوران هاي انقلابي و اوج نهضت هاي وطني براي بروز شاعران ملي دوران مساعدي است.

12

·       عده اي از شاعران ملي و انقلابي و خلقي مانند  بهار، عشقي، عارف، اشرف الدين حسيني، اديب الممالك فراهاني، اديب پيشاوري، وحيد دستگردي، فرخي يزدي در چنين ادواري  پديد شدند.

13

·        براي رفع سوء تفاهم تصريح مي كنم كه اين جانب همه ي اين شاعران را در يك كفه نمي گذارم.

14

·        برخي از آنها در دوران هائي از زندگي به سوي سازش رفتند و قلم خود را به مديحه آلودند.

15

·        كساني در راه استقلال و آزادي جان خود را نثار كردند.

16

·       كساني تا آخر عمر مظهر پارسايي و عزت نفس ماندند.

17

·       سرنوشت ها گوناگون است، ولي به هنگام تصفيح (پهن کردن. فهرنگ واژه ها) دواوین اين شاعران، بسياري اشعار ملي و انقلابي و خلقي مي يابيم و عنوان " شاعر ملي " حتي به كساني مانند عشقي از طرف معاصران او داده شده است .

18

·       ولي انقلاب ما كه از آغاز با عواطف مذهبي در آميخت، داراي آن چنان ويژگي است كه حتي احساسات وطن گرايانه را به شيوه ي مرسومي و سنتي آن نمي پذيرد.

19

·       زيرا آن را در رابطه با فرهنگ و اسطوره ي كهن شاهنشاهي و طاغوتي مي بيند.

20

·        اشعار غنايي يا حماسي لائيك، كه ابداً مخالف مذهب نيست ولي جنبه ي مذهبي نيز ندارد و اين همه در تاريخ معاصر ما تكرار شده، ولي اين نوع اشعار اين روزها، بدون آن كه كسي رسماً و تصريحاً بگويد، عملاً " ناباب " بودن خود را احساس مي كند و لذا به كنجي خزيده است.

21

·        به همه ي اينها آن عللي نيز كه شما در سخنان خود به تفصيل و به درستي ياد كرديد، افزوده مي شود.

22

·        من اميدوارم كه انقلاب در تكامل خود محيط مطبوع و جان بخشي براي شعر واقعي ايجاد كند.

23
·        جاي یأس نيست.
·       به قول شاعر
 نوميد نيم ز كار عشقش
زيرا كه زمانه هم به كاري است.

ادامه دارد

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر