سعدی
(۵۸۵ یا ۶۰۶ – ۶۹۱ هجری قمری)
تحلیلی از شین میم
شین
( گلستان
، دیباچه)
گر خود همه عیب ها، بدین بنده در است
هرعیب، که سلطان
بپسندد هنر است
·
معنی تحت اللفظی:
·
اگرچه بنده همه عیب ها را دارم، ولی هر عیب که شاه پسند
باشد، هنر تلقی می شود.
·
·
سعدی با این تکتیر خویش چندین هدف را همزمان نشانه می گیرد:
1
گر خود همه عیب ها،
بدین بنده در است
·
سعدی ـ قبل از همه ـ ابراز فروتنی می کند.
·
فروتنی یکی از سجایای اخلاقی در جامعه بنده داری ـ فئودالی بوده
و امروز تحت حاکمیت یأجوج و مأجوج از نو رواج و رونق چشمگیر کسب کرده است.
·
سعدی بابی از بوستان و گلستان را نیز به همین تواضع اختصاص
داده است.
·
این فروتنی کشکی و بی محتوا از جامعه عه هورا حتی به لبنان
هم صادر شده است و غلغلک مؤثری برای خبرنگاران غربی است.
·
فروتنی فئودالی بظاهر فروتنی است، ولی ماهیتا خودبرتربینی
است.
·
فروتنی فروشی کردوکاری بشدت تهوع آور، زیانبار و ضد اجتماعی
است و باید با روشنگری علمی و انقلابی تیشه بر ریشه همه سجایای به میراث مانده از
دوران فئودالیسم و حتی قبل از آن زده شود.
2
گر خود همه عیب ها،
بدین بنده در است
·
سعدی و هر کس دیگر می داند که همه عیب ها در سعدی جمع
نیامده اند.
·
سعدی گل بی همتای بشریت بوده است و خودش بارها و بارها همین
خودشناسی صریح و بی پرده را بر زبان می راند.
·
هر غزل سعدی و بعدها حافظ با خودستائی اغراق آمیزی خاتمه می
یابد:
·
کردوکار ناپسندی که قرن ها پس از آنها بوسیله شعرای معاصر همچنان
و هنوز رواج دارد.
·
هنوز هم هر کس که چرندی می بافد، فکر می کند که شق القمر
کرده است و حسابی فضل فروشی می کند.
3
هرعیب، که سلطان
بپسندد هنر است
·
سعدی ضمنا هندوانه زیر بغل سلاطین فئودالی می گذارد و پسند
شاه را تا درجه کیمیا ارتقا می دهد:
·
پسند شاه همان و استحاله عیب به هنر همان!
4
هرعیب، که سلطان
بپسندد هنر است
·
سعدی با این تملق اما به اشاعه بی بند و بار ایدئولوژی بنده
داری ـ فئودالی دامن می زند و بقیه شعرا را به سنگ تمام گذاشتن در این زمینه برمی
انگیزد.
5
·
اگر سعدی به عیوب خود واقعا واقف است، پس باید از طریق
انتقاد از خود در جهت تصحیح و حذف آنها بکوشد و بی نیاز از پسند سلاطین سرتاپا عیب،
با حسن و هنر جایگزین سازد.
6
·
سعدی در حکم «هرعیب، که سلطان
بپسندد هنر است»، دیالک تیک حسن و عیب را
به شکل دیالک تیک هنر و عیب بسط و تعمیم می دهد و
با اتکا به عاملی خارجی و سوبژکتیف (پسند سلطان) از استحاله عیب به هنر دم می زند.
7
·
او بدین طریقف دیالک تیک اوبژکت ـ
سوبژکت را از هم می گسلد و برای تعریف و تعیین چند و چون اوبژکت شناخت، نظر
و میل سوبژکت را کافی می داند و حتی مطلق می کند.
·
عیب و هنر چیزی و یا کسی، در وهله اول، بسته به خود آن چیز
است و نظر سوبژکت فقط به میزان صحت انعکاس آن و کشف حقیقت مربوط به آن چیز و آن کس، ارزش دارد.
·
شاه نمی تواند آشغال را بپسندد و آشغال در طرفة العینی تغییر
ماهیت دهد و لعل شود.
·
این اولین بار نیست که سعدی عینیت خود چیزها را منکر می
شود.
سعدی
(خلیل خطیب رهبر: دیوان
غزلیات سعدی، مقدمه ص 137)
مرا جفا و وفای تو پیش،
یکسان است
که هرچه دوست
پسندد به جای دوست، نکو ست.
·
معنی تحت اللفظی:
·
بنظر من فرق میان جفا و وفای تو وجود ندارد.
·
چون هرچه دوست برای دوست بپسندد، خوب است.
·
سعدی در این بیت نیز ماهیت کردوکارها را یعنی جفا و وفا را
به نظر سوبژکت خارجی (دوست) وابسته می داند و عینیت و واقعیت عینی آندو را نفی می
کند.
·
این تحریف بی شرمانه حقیقت عینی است.
·
جفا و وفا قبل از سوبژکت خارجی وجود در خود دارند و بر اساس
آن وجود عینی خویش، تعریف و تعیین می شوند.
·
بر خلاف طنز حافظ، خاک به نظر کیمیا نمی شود.
8
·
در این جور موارد است که تئوری شناخت سعدی معلوم می گردد.
·
سعدی دیالک تیک اوبژکت ـ سوبژکت را به شکل دیالک تیک عیب و
پسند سلطان بسط و تعمیم می دهد و نقش تعیین کننده را از آن سوبژکت (پسند سلطان) می
داند.
·
در حالی که محتوای شناخت هر چیز در خود آن چیز است.
·
خریت خر نه در پسند این و آن، بلکه در خود خر است.
·
این شیوه تفکر سعدی را سوبژکتیویسم معرفتی می نامند.
·
البته سعدی خودش آخرین کسی است که به این یاوه باور داشته
باشد.
ادامه دارد
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر