۱۳۹۱ اسفند ۲۳, چهارشنبه

سیری در گلستان سعدی (19)

سعدی

(۵۸۵  یا ۶۰۶ – ۶۹۱ هجری قمری)

تحلیلی از شین میم شین 


 ( گلستان ، دیباچه)

 گر خود همه عیب ها، بدین بنده در است

هرعیب، که سلطان بپسندد هنر است

·        معنی تحت اللفظی:
·        اگرچه بنده همه عیب ها را دارم، ولی هر عیب که شاه پسند باشد، هنر تلقی می شود.
·         
·        سعدی با این تکتیر خویش چندین هدف را همزمان نشانه می گیرد:


1

گر خود همه عیب ها، بدین بنده در است

·        سعدی ـ قبل از همه ـ ابراز فروتنی می کند.
·        فروتنی یکی از سجایای اخلاقی در جامعه بنده داری ـ فئودالی بوده و امروز تحت حاکمیت یأجوج و مأجوج از نو رواج و رونق چشمگیر کسب کرده است.
·        سعدی بابی از بوستان و گلستان را نیز به همین تواضع اختصاص داده است.
·        این فروتنی کشکی و بی محتوا از جامعه عه هورا حتی به لبنان هم صادر شده است و غلغلک مؤثری برای خبرنگاران غربی است.
·        فروتنی فئودالی بظاهر فروتنی است، ولی ماهیتا خودبرتربینی است.
·        فروتنی فروشی کردوکاری بشدت تهوع آور، زیانبار و ضد اجتماعی است و باید با روشنگری علمی و انقلابی تیشه بر ریشه همه سجایای به میراث مانده از دوران فئودالیسم و حتی قبل از آن زده شود.


2

گر خود همه عیب ها، بدین بنده در است

·        سعدی و هر کس دیگر می داند که همه عیب ها در سعدی جمع نیامده اند.
·        سعدی گل بی همتای بشریت بوده است و خودش بارها و بارها همین خودشناسی صریح و بی پرده را بر زبان می راند.
·        هر غزل سعدی و بعدها حافظ با خودستائی اغراق آمیزی خاتمه می یابد:
·        کردوکار ناپسندی که قرن ها پس از آنها بوسیله شعرای معاصر همچنان و هنوز رواج دارد.
·        هنوز هم هر کس که چرندی می بافد، فکر می کند که شق القمر کرده است و حسابی فضل فروشی می کند.

3

هرعیب، که سلطان بپسندد هنر است

·        سعدی ضمنا هندوانه زیر بغل سلاطین فئودالی می گذارد و پسند شاه را تا درجه کیمیا ارتقا می دهد:
·        پسند شاه همان و استحاله عیب به هنر همان!


4

هرعیب، که سلطان بپسندد هنر است

·        سعدی با این تملق اما به اشاعه بی بند و بار ایدئولوژی بنده داری ـ فئودالی دامن می زند و بقیه شعرا را به سنگ تمام گذاشتن در این زمینه برمی انگیزد.

5

·        اگر سعدی به عیوب خود واقعا واقف است، پس باید از طریق انتقاد از خود در جهت تصحیح و حذف آنها بکوشد و بی نیاز از پسند سلاطین سرتاپا عیب، با حسن و هنر جایگزین سازد.

6

·        سعدی در حکم «هرعیب، که سلطان بپسندد هنر است»، دیالک تیک حسن و عیب را به شکل دیالک تیک هنر و عیب بسط و تعمیم می دهد و با اتکا به عاملی خارجی و سوبژکتیف (پسند سلطان) از استحاله عیب به هنر دم می زند.

7

·        او بدین طریقف دیالک تیک اوبژکت ـ سوبژکت را از هم می گسلد و برای تعریف و تعیین چند و چون اوبژکت شناخت، نظر و میل سوبژکت را کافی می داند و حتی مطلق می کند.    
·        عیب و هنر چیزی و یا کسی، در وهله اول، بسته به خود آن چیز است و نظر سوبژکت فقط به میزان صحت انعکاس آن و کشف حقیقت مربوط به آن چیز  و آن کس، ارزش دارد.
·        شاه نمی تواند آشغال را بپسندد و آشغال در طرفة العینی تغییر ماهیت دهد و لعل شود.
·        این اولین بار نیست که سعدی عینیت خود چیزها را منکر می شود.

سعدی

(خلیل خطیب رهبر: دیوان غزلیات سعدی، مقدمه  ص  137)

مرا جفا و وفای تو پیش، یکسان است

که هرچه دوست پسندد به جای دوست، نکو ست.

·        معنی تحت اللفظی:
·        بنظر من فرق میان جفا و وفای تو وجود ندارد.

·        چون هرچه دوست برای دوست بپسندد، خوب است.

·        سعدی در این بیت نیز ماهیت کردوکارها را یعنی جفا و وفا را به نظر سوبژکت خارجی (دوست) وابسته می داند و عینیت و واقعیت عینی آندو را نفی می کند.
·        این تحریف بی شرمانه حقیقت عینی است.
·        جفا و وفا قبل از سوبژکت خارجی وجود در خود دارند و بر اساس آن وجود عینی خویش، تعریف و تعیین می شوند.
·        بر خلاف طنز حافظ، خاک به نظر کیمیا نمی شود.

8

·        در این جور موارد است که تئوری شناخت سعدی معلوم می گردد.
·        سعدی دیالک تیک اوبژکت ـ سوبژکت را به شکل دیالک تیک عیب و پسند سلطان بسط و تعمیم می دهد و نقش تعیین کننده را از آن سوبژکت (پسند سلطان) می داند.
·        در حالی که محتوای شناخت هر چیز در خود آن چیز است.
·        خریت خر نه در پسند این و آن، بلکه در خود خر است.
·        این شیوه تفکر سعدی را سوبژکتیویسم معرفتی می نامند.
·        البته سعدی خودش آخرین کسی است که به این یاوه باور داشته باشد.

ادامه دارد

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر