اثری از مجله ارجمند هفته
پروفسور دکتر گونتر هیدن
برگردان شین میم شین
·
به قول مارکس، «به محض اینکه ثمره مجموعه کار
اجتماعی، اندکی بیشتر از مایحتاج ضروری مردم می
شود، به محض اینکه کار، تمامت وقت اکثریت مردم جامعه را بخود اختصاص نمی دهد، تقسیم جامعه به طبقات آغاز می
شود.
·
در جوار اکثریت عظیم مردم که کار می کنند، طبقه کوچک دیگری بوجود می
آید که از کار تولیدی مستقیم آزاد است و وظیفه سر و سامان دادن به مسائل عمومی را،
اداره کار (مدیریت)، امور دولتی، امور قضائی، علوم، هنر و غیره را به عهده می گیرد.»
·
(کلیات
مارکس و انگلس، جلد 19، ص 224)
1
·
تقسیم
جامعه بشری به طبقات حاکم و محکوم، استثمارگر و استثمار شونده برای دوره معین
تاریخی و برای شرایط اجتماعی معینی یک ضرورت عینی بوده است.
2
·
چون طبقه
مالک وسایل تولید، در کلیه جوامع طبقاتی از اقلیتی تشکیل می یابد و لذا همواره با نیروی عظیم مردم
مواجه می شود، برای حفظ موقعیت اجتماعی خود به نیرویی با مشخصات زیر نیاز مبرم
دارد:
الف
·
نیروئی
که بظاهر، ماورای طبقاتی باشد.
ب
·
نیروئی
که مانع آن شود که طبقات متخاصم یکدیگر را نابود سازند.
ت
·
نیروئی
که ضمنا از قدرت طبقه حاکمه پاسداری به عمل آورد.
3
·
این نیرو
که همزمان با طبقات پدید آمده، دولت نام دارد.
4
·
اگر
تقسیم جامعه به طبقات بدلیل سطح نازل توسعه نیروهای
مولده، از حقانیت تاریخی برخوردار بوده،
با پیدایش نیروهای مولده مدرن، که رهآورد سیستم
سرمایه داری است، زاید می شود و به مانعی در راه پیشرفت جامعه بدل می گردد.
5
·
به قول
کلاسیک های مارکسیسم، «پیش شرط امحای طبقات اجتماعی ـ در
واقع ـ به شرح زیر است:
الف
·
نیل جامعه بشری به سطح توسعه و
تکامل تاریخی معینی، که در آن وجود این یا آن طبقه معین به امری کهنه و فرتوت بدل
شود.
ب
·
یعنی نیل
جامعه بشری به سطح توسعه و تکامل تاریخی معینی، که در آن وجود طبقات حاکمه بطور
کلی به امری کهنه و فرتوت مبدل شود.
ت
·
یعنی نیل
جامعه بشری به سطح توسعه و تکامل تاریخی معینی، که در آن خود تفاوت طبقاتی به امری
کهنه و فرتوت مبدل شود.
پ
·
یعنی سطح
توسعه و تکامل تولیدی معینی که در آن مالکیت بر وسایل تولید نه فقط زاید، بلکه مانع
پیشرفت اقتصادی، سیاسی و معنوی جامعه گردد.
ث
·
یعنی سطح
توسعه و تکامل تولیدی معینی که در آن تصاحب فراورده های تولید شده نه فقط زاید، بلکه
مانع پیشرفت اقتصادی، سیاسی و معنوی جامعه گردد.
ج
·
یعنی سطح
توسعه و تکامل تولیدی معینی که در آن بدست گرفتن قدرت سیاسی، در انحصار خود در
آوردن آموزش عمومی و اداره فکری و فرهنگی و معنوی جامعه در سایه مالکیت خصوصی بر
وسایل تولید و تصاحب فراورده های تولیدی، بوسیله طبقه اجتماعی خاصی، نه فقط زاید،
بلکه علاوه بر آن مانع پیشرفت اقتصادی، سیاسی و معنوی جامعه گردد.»
·
(کلیات
مارکس و انگلس، جلد 19، ص 225)
6
·
امحای طبقات
که از نظر تاریخی امکان پذیر و ضرور گشته، وظیفه تاریخی طبقه کارگر است، که طبقه ای
مخالف مالکیت خصوصی بر وسایل تولید و مخالف هرگونه حاکمیت طبقاتی است.
·
مراجعه
کنید به طبقه کارگر در تارنمای دایرة المعارف روشنگری
7
·
امحای طبقات، روندی تاریخی
است، که تمامت یک دوره تاریخی را در بر می گیرد.
8
·
این دوره
تاریخی با به قدرت رسیدن طبقه کارگر، با برقراری دیکتاتوری
پرولتاریا، که بکمک آن طبقه کارگر در اتحاد با کلیه زحمتکشان، مهمترین وسایل تولید را تحت مالکیت همگانی در می آورد، آغاز می
شود.
9
·
در سایه
پیروزی شیوه تولید سوسیالیستی، ساختار اجتماعی جدیدی تشکیل می شود که متشکل از اقشار و طبقات دوست زیر
است:
الف
·
طبقه کارگر آزاد شده از استثمار و ستم که اکنون طبقه حاکمه جدید را
تشکیل می دهد.
ب
·
دهقانان تعاونی ها
ت
·
قشر اجتماعی روشنفکران
پ
·
صنعتگران و شاغلین حرفه های گوناگون.
10
·
در روند
ساختمان همه جانبه و فراگیر سوسیالیسم، جو
لازم برای نزدیکی اقشار و طبقات دیگر و جو لازم برای توسعه اخلاقی ـ سیاسی مردم
پدید می آید و نقش رهبری طبقه کارگر افزایش می یابد.
ادامه دارد
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر