۱۳۹۱ بهمن ۵, پنجشنبه

تأملی در نظرات جواد مقدم (4)

 سرچشمه:
صفحه فیس بوک

جواد مقدم

قانون عینیت یافتن ذهنیات
دنیای پیرامون شما تجلی فیزیکی دنیای درون شماست .

کار اصلی شما در زندگی این است که زندگی مورد علاقه ی خود را در درون خود خلق کنید .

زندگی ایده آل خود را با تمام جزئیات آن مجسم کنید و این تصویر ذهنی را تا زمانی که در دنیای پیرامون شما تحقق پیدا کند، حفظ کنید


شین میم شین



جواد مقدم

دنیای پیرامون شما تجلی فیزیکی دنیای درون شماست .  

·        جناب مقدم با این ادعای خویش، دیالک تیک ماده و روح را، دیالک تیک وجود و شعور را، دیالک تیک اوبژکتیف ـ سوبژکتیف را وارونه می کنند.

·        چرا و به چه دلیل؟
1

·        به این دلیل که ایشان دنیای فیزیکی را تجلی دنیای درونی انسان جا می زنند.

2

·        ذراتی از حقیقت حتی در هر دروغی یافت می شود.
·        در این ادعای جناب مقدم هم ذراتی از حقیقت وجود دارد.
·        انسان بسته به کم و کیف روانی خود نسبت به پدیده های برونی و مادی واکنش نشان می دهد.
·        اگر شکم کسی سیر وخود او راضی از زندگی باشد، فکر می کند که مور و ملخ هم سیر و راضی اند.

·        ایشان به احتمال قوی بر اساس همین امر است که دنیای برونی را تجلی دنیای درونی قلمداد می کنند.

3

دنیای پیرامون شما تجلی فیزیکی دنیای درون شماست .  
·        بدین طریق، دنیای به اصطلاح ایشان فیزیکی، یعنی جهان مادی و واقعی ـ عینی، یعنی جهانی که بی اعتنا به بود و نبود افراد انسانی وجود دارد، سلب عینیت می شود.
·        این بدان معنی است که اگر سوبژکت (انسان) نباشد، دنیا منشاء خود را از دست می دهد و درجا محو می شود.

4

·        این ضمنا بدان معنی است که دنیای واقعی و عینی چیزی از جنس سایه است.
·        سایه درون کذائی آدم ها ست.
·        با غیاب انسان، تجلی ئی از او نخواهد بود و دنیا در طرفة العینی محو خواهد گشت
·        این به معنی تقدم قائل شدن به روح در مقابل ماده است.
·        بزعم جناب مقدم درون سازنده برون است.

5

·        واقعیت این است که درست برعکس ادعای ایشان، حالات روحی و روانی انسان ها، شعور و روح انسان ها، انعکاس وجود و وضع زیستی واقعی آنها ست.
·        کسی که در قعر چاه متعفنی مشغول کار است، تحت تأثیر استشمام تعفن، درون متعفن دارد.
·        درون او نتیجه وضع محیط زیست و کار او ست و نه برعکس.

6

·        اگر شرایط زیست و کار او فرق کند، در نتیجه تغییر دنیای برونی، حالات درونی او نیز تحول خواهد یافت.
·        این ادعا که چاه متعفن که کسی در آن جان می کند، تجلی درون او ست، از سر تا پا نادرست و باطل است.

جواد مقدم

کار اصلی شما در زندگی این است که زندگی مورد علاقه ی خود را در درون خود خلق کنید.

·        در این ادعای جناب مقدم هم ذره ای از حقیقت هست، ولی این ادعای ایشان نیز بکلی نادرست است.
·        برای پاسخ قطعی و علمی به این مسئله باید در نظر داشت که انسان ها در چارچوب دیالک تیک جبر و اختیار (ضرورت و آزادی) زندگی و کار می کنند.
·        ضمنا باید توجه اکید داشت که در دیالک تیک جبر و اختیار (ضرورت و آزادی) نقش تعیین کننده از آن جبر (ضرورت) است.
·        انسان ها فقط به میزان شناخت جبر (ضرورت)، یعنی به میزان شناخت قوانین و قانونمندی های عینی طبیعی و اجتماعی می توانند صاحب اختیار باشند، نسبتا آزاد باشند.

1
·        کودکی در خانواده کارگری به دنیا می آید.
·        او زندگی خود را از درون خویش اختراع نمی کند.
·        زندگی به او دیکته می شود.
·        او می بیند که مادر ـ پدرش در دیالک تیک جبر و اخیتار جان می کنند و نان بخور و نمیر در می آورند.
·        نظام اجتماعی ـ اقتصادی سرمایه داری حاکم او را مجبور به فروش نیروی کار به مشتری از هر نوع می سازد و اگر مشتری پیدا نشود، یا باید از گرسنگی بمیرد و یا از  طریق گدائی و یا دزدی شکم خود را سیر کند.
·        مناسبات تولیدی سرمایه داری، بی اعتنا به درون و برون آدم ها وجود دارد.
·        کسی هم نمی تواند ادعا کند که کارگر بدبخت همین نظام بربرمنش را از درون خود متجلی ساخته است.
·        بلکه درست بر عکس ادعای جناب مقدم، جهان برونی رقم زننده حال و احوال درونی کارگر و خانواده او ست.

2
کار اصلی شما در زندگی این است که زندگی مورد علاقه ی خود را در درون خود خلق کنید.

·        کارگر برای تغییر دنیای برونی، باید به تحول مناسبات تولیدی حاکم مبادرت ورزد.
·        اگر کسی به او بگوید که «کار اصلی اش خلق زندگی مورد علاقه اش از درون است»، کارگر و خانواده اش او را خودفریب و یا عوامفریب تلقی خواهند کرد.
·        چون همه می دانند که دنیای برونی را نمی توان در درون خود خلق کرد.

3

·        تنها هسته معقولی که در این ادعای جناب مقدم وجود دارد، این است که انسان ها پس از شناخت قانونمندی های عینی جامعه می توانند متحد شوند و با توجه به آن قانونمندی های عینی، جامعه را در راستای منافع طبقاتی خود تحول بخشند و نفسی به راحتی بکشند.
·        اینجا هم تعیین کننده قانونمندی های عینی جامعه اند و نه اراده افراد انسانی.
·        انسان آن می تواند بکند که شرایط عینی و واقعی انجام آن فراهم آمده است.


·        اگر سیب رسیده باشد، یعنی اگر شرایط عینی فراهم آمده باشد، انسان می تواند سیب را بچیند و بخورد.
·        او هرگز نمی تواند سیب مورد علاقه اش را در درون خود اختراع کند و بعد بچیند.

جواد مقدم

زندگی ایده آل خود را با تمام جزئیات آن مجسم کنید و این تصویر ذهنی را تا زمانی که در دنیای پیرامون شما تحقق پیدا کند، حفظ کنید .

·        اندرز خوبی است ولی به درد کسی نمی خورد.
·        حفظ کردن تصویری ذهنی و ایدئال از زندگی خوب برای فاطی تنبان نمی شود.
·        تصور و تصویر انسان ها از زندگی ایدئال اولا باید نه ایدئال و اوتوپی محض، بلکه دیالک تیکی از ایدئال و رئال باشد و نقش تعیین کننده همیشه و همه جا از آن رئال باشد.
·        جامعه دیگر و بهتر نه در عالم خیال، نه با ساز و برگ تخیلی، بلکه در عالم رئال (واقعی) با ساز و برگ واقعی و بوسیله انسان های واقعا موجود ساخته می شود.

  از هیچ به هیچ ترفندی نمی توان چیز بدرد بخوری ساخت.
پایان

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر