این
جماعت به دو چیز عادت دارند:
نکبت
وقدرت.
نکبت را
با قناعت تحمل می کنند و قدرت را با ترس و پرستش.
حتی اگر
کسی پیدا شود که یک روز بخواهد این مورچه ها را از روزگار نکبتی شان نجات بدهد،
اول باید قدرتمند شود.
و باید
بتواند روی گردشان سوار شود وبا تازیانه آنها را از میدان نکبتی شان براند.
کلیدر
محمود
دولت آبادي
سرچشمه:
صفحه فیس بوک
رسانامهر
·
تحلیل فرازی از رمانی کار
معنامندی نیست.
·
چون معلوم نیست که از زبان کدامیک
از کاراکترهای رمان ادا شده است.
·
برای ما اما ـ بی اعتنا به
صاحب نظر ـ خود نظر مطرح است.
·
چون صاحب نظر می تواند در
نظر خود دیر یا زود تجدید نظر کند.
·
نظر اما بسان جنی می تواند ادامه
حیات دهد، سازنده و یا مخرب باشد.
·
به همین دلیل هم ما زحمت
تحلیل این فراز را تحت عنوان پیشین به خود می دهیم.
·
نه خرده حسابی با کسی داریم
و نه مسئولیت این نظر را به پای کسی می نویسیم.
·
هدف ما تحلیل حتی الامکان
خود نظر است.
این
جماعت به دو چیز عادت دارند:
نکبت و قدرت.
·
خوب منظور صاحب این نظر از مفهوم
«این جماعت» چیست؟
1
·
برای کشف منظور ایشان می
توان به ادامه افاضات شان توجه کرد، آنجا که به جای «این جماعت» از مفهوم «مورچه
ها» بهره برمی گیرند.
·
پس منظورشان از این جماعت، توده های مولد و زحمتکش بوده است.
·
اربابان بیگانه با کار را
که نمی توان به مورچه تشبیه کرد.
2
·
بنظر ایشان توده های مولد و
زحمتکش به دو چیز عادت دارند:
·
نکبت و قدرت.
الف
مفهوم نکبت
·
منظور ایشان از نکبت چیست
که توده های مولد و زحمتکش بدان معتاد اند؟
1
·
نکبت در فرهنگ واژگان فارسی
به معانی زیر آمده است:
·
مصیبت
·
ذلت
·
خواری
·
بیچارگی
·
در قاموس ایشان توده های
مولد و زحمتکش معتاد به ذلت و خواری و بیچارگی اند.
·
این اما به چه معنی است؟
2
·
اگر صاحب این نظر طرفدار توده
های مولد و زحمتکش باشد، می توان به این نتیجه رسید که توده ها از دیر زمانی تحت
فشار و ستم بوده اند و محکوم به ذلت و خواری و بیچارگی و بی خانمانی.
·
در نتیجه قدمت این ذلت به
شیوه زیست ذلت بار عادت کرده اند.
·
عادت کردن به ذلت اما به
معنی پذیرش آن و تمکین به شرایط ذلت بار نیست.
3
ابربشر نیچه
·
اگر صاحب این نظر نیچه
ئیستی، فاشیستی و یا معتقدی به تئوری نخبگان باشد، منظورش فرومایگی، زباله وارگی و
پستی ذاتی و جبلی توده های مولد و زحمتکش خواهد بود.
·
منظورش به قول عوام، «خلایق،
هرچه لایق»، خواهد بود.
·
فریدریش نیچه نیز با همین
لحن و نخوت و نفرت از پرولتاریا نام می برد.
·
راه حل او ظهور ابرمردی از
تبار هیتلر و موسولینی و پینوچه و غیره است تا یوغ بر گرده آشغالبشر پست مادر زاد
نهد و بردگی کشد.
ب
مفهوم قدرت
·
قدرت به معنی اوتوریته است.
·
قدرت می تواند مبتنی بر
حاکمیت باشد و یا مبتنی بر سنت و ضرورت.
·
قدرت سلاطین و خوانین فئودالی
و رؤسای بورژوائی مبتنی است بر مالکیت خصوصی بر وسایل تولید.
·
قدرت مقامات دولتی شوراها
اما مأموریتی است و مبتنی بر حاکمیت نیست.
·
از این رو ست که موروثی
نیست.
·
قدرت و یا اوتوریته مادر و
پدر نیز مبتنی بر حاکمیت نیست.
·
چون آندو نیز بابت این
اوتوریته از مزایای اقتصادی برخوردار نمی شوند.
·
خوب منظور صاحب نظر از عادت
توده های مولد و زحمتکش به قدرت چیست؟
1
·
اگر صاحب این نظر طرفدار توده های مولد و زحمتکش
باشد، می توان به این نتیجه رسید که توده ها به تجربه به این نتیجه رسیده اند که
در هر سازمانی هیرارشی (سلسله مراتب) مسئولیت و اوتوریته ای ضرورت دارد.
·
بدون هیرارشی معینی هیچ
شرکت و کارخانه و مدرسه و غیره ای نمی تواند به کار افتد.
·
تقسیم اجتماعی کار برای هر
همبود و جامعه ای اجتناب ناپذیر است.
·
کسی که مسئولیت عالیه همبود
را به عهده دارد، طبیعتا از اوتوریته و قدرت لازمه نیز برخوردار است.
·
توده های مولد و زحمتکش نیز
به این اوتوریته تن در می دهند و بدان تمکین دارند.
·
این تمکین داوطلبانه و
آگاهانه هم ضرور است و هم چیز بدی نیست.
2
·
اگر صاحب این نظر نیچه
ئیستی، فاشیستی و یا معتقدی به تئوری نخبگان باشد، منظورش بی شعوری غریزی توده های
مولد و زحمتکش خواهد بود و تبعیت آنان بسان جانوران از زور.
·
قدرت در این صورت در قلدری
از قبیل هیتلر و امثالهم تجسم خواهد یافت.
·
توده در این صورت به درجه
گله ای از جانوران ذلت زده تنزل خواهد یافت که از سر تا پایش نکبت می بارد و در
نهایت بی حقوقی جانورانه زیست می کند و هیچ علاقه و تمایلی به بهبود شیوه زیست خود
ندارد.
نکبت را
با قناعت تحمل می کنند و قدرت را با ترس و پرستش.
·
اکنون نظر صاحب نظر صراحت
کسب می کند:
·
عادت لایتغیر توده های مولد
و زحمتکش عبارت است از تحمل نکبت از طریق قناعت و تحمل قدرت به دلیل ترس و پرستش!
·
آیا حق با صاحب این نظر
است؟
·
توده های مولد و زحمتکش واقعا
چنین اند؟
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر