طرحی از مجله ارجمند هفته
یدالله سلطان
پور
با سپاس از
روزبه مهرگان
·
تاریخ تفکر، به قول هگل، عبارت است از تاریخ «پیشرفت در
درک آزادی»
·
و لذا تاریخ تفکر عبارت است از:
·
تاریخ مبارزه در راه ایمانسیپاسیون و رهایش بشریت از قید
و بندهای طبیعی
·
تاریخ مبارزه در راه ایمانسیپاسیون و رهایش بشریت از ستم
انسان های دیگر
·
تاریخ مبارزه در راه ایمانسیپاسیون و رهایش
بشریت از پیشداوری های مبتنی بر خرافه و جهل.
·
·
حقیقت باید جانبدار باشد.
·
حقیقت، درست به دلیل اینکه عینی است، به دلیل
این که عام است، به دلیل اینکه بطور علمی تعیین پذیر است، باید جانبدار باشد.
·
تصادفی نیست که امروزه نمایندگان برجسته
ایدئولوژی بورژوائی، از بر زبان راندن مفهوم «حقیقت» طفره می روند و آن را در سیلی
از حقایق من در آوردی گم و گور می سازند، تا بدین طریق، تاریخ بی سمت و سو جلوه
داده شود و سیاست بمثابه میدان تصمیمگیری های دلبخواهی و تصادفی این و آن قلمداد
شود.
مشخصات تحزب
·
جانبداریت (تحزب) اما هرگز به معنی جانبداری کورکورانه خالی از
انتقاد از مواضع متخذه نیست.
·
حقیقت مواضع متخذه (حقیقت مواضع حزبی) باید با توجه به
پیشرفت تاریخی زمان، بلحاظ تئوریکی (نظری) اثبات شود.
·
حزب باید «حزب فلسفی» ئی باشد، که «شرایط زمان را در قالب اندیشه می
ریزد» و اندیشه را جامه عمل سیاسی می پوشاند.
·
حزب نباید حزبی باشد که فقط آماج های کوتاهمدت را در نظر
دارد و با نوسانات افکار عمومی فرصت طلبانه موضعگیری های خود را عوض می کند.
·
حزب باید برای مسائل، تضادها و بحران ها راه حل
های (آلترناتیو های) همه جانبه، قطعی و پیگیر عرضه کند.
·
حزب نباید طرح برنامه خود را بمثابه چیزی حاضر و آماده
تقبل کند.
·
حزب حتی نباید اجازه دهد، که طرح برنامه حزب از سوی
رهبری حزب تحمیل شود.
·
طرح برنامه حزب باید بر مبنای تجزیه و تحلیل تئوریکی بی
عیب در صفوف حزبی تنظیم شود و بطور لاینقطع کنترل، تصحیح و تکمیل شود.
·
حزب باید جائی باشد، که در آن، تأملات تئوریکی از عمل
سیاسی زاده می شوند و دو باره جامه عمل سیاسی می پوشند:
·
تئوری عمل از عمل سیاسی برمی خیزد و به عمل
سیاسی برمی گردد.
·
·
حزب، در غیر این صورت، نمی تواند برای انجام نقش تاریخی
خاص طبقه مناسب باشد.
·
حزب، در غیر این صورت، نمی تواند برای سازماندهی «رسالت
تاریخی طبقه کارگر» مناسب باشد.
·
اگر مبارزه سیاسی بر سر تداوم استثمار و یا محو استثمار
است، اگر مبارزه سیاسی بر سر تداوم حاکمیت بورژوازی و یا پایان دادن بدان است، اگر
مبارزه سیاسی بر سر تشدید انباشت سرمایه و یا مطالبات رهایش انسان ها ست، آنگاه
دیگر مسئله بر سر این و یا آن «اصلاح و رفرم» کوچک در جامعه موجود نیست، بلکه بر سر کل جامعه
است.
·
تفاوت میان اعضای حزب کمونیست با اعضای احزاب دیگر، مثلا
اعضای احزاب سوسیال ـ دموکرات و دیگر احزاب سوسیال ـ رفرمیست در اینجا ست.
پایان
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر