برای دریا
به یاد روزبه
روبرت
ماری فری
برگردان میم حجری
تاجشاه و شازده پلاک
·
یکی بود،
یکی نبود.
·
پادشاه
خردمندی بود به نام تاجشاه و در کاخ روشن رخشنده ای سکونت داشت.
·
دندان ها
خدمه تاجشاه بودند و همه از دم سالم و تندرست بودند.
·
برای
اینکه آنها به توصیه اکید شاه سیر دل، میوه و سبزی می خوردند.
·
تغذیه
سالم سنت دیرین آن سامان بود.
·
شازده
پلاک ـ پسر شاه ـ اما به سنت دیرین کشور اعتنائی نداشت.
·
او دلش
همیشه می خواست که آب نبات، بستنی و شکلات بخورد.
·
در تمام
طول روز سوهان و عسلی می خورد و اصلا و ابدا مسواک نمی زد.
شازده پلاک، تک و تنها در کاخ شاه
·
روزی از
روزها پادشاه قصد سفر داشت.
·
می خواست
با میوه جات و سبزیجات جدیدی در خارج از کشور آشنا شود و بعد آنها را در کشور خود
نیز بکارد.
·
کاخ دندان
را به پسرش سپرد و توصیه کرد که مرتب جارو کند و تمیز نگه دارد.
·
پادشاه
ضمنا به شازده پلاک گفت که بیگانه را به کاخ راه ندهد و همه خدمه کاخ، یعنی دندان ها
باید چیزهای سالم و بی قند و شکر بخورند.
جشن آب نبات لیسی
·
هنوز
پادشاه نرفته بود که شازده پلاک به راه افتاد و همه خدمه را به جشن آب نبات لیسی
دعوت کرد.
·
فرمان
داد که کاخ دندان را از شیرینی جات پر کنند و با دوستانش تمام روز را به خوردن کیک
و حلوا و نوشیدن لیموناد و لیس زدن بستنی
و یک عالمه آب نبات گذراند.
·
نظافت
کاخ را که پادشاه توصیه کرده بود، بکلی از فراموش کرد.
باکتور بد جنس
·
ماجرای
آب نبات لیسی در کاخ شاه، دهن به دهن گشت و به گوش باکتور پرخور رسید.
·
باکتور
هیولا هر چیز شیرین که دم دستش می آمد، می خورد.
·
حتی می
توانست کاخ دندان را از بیخ و بن ببلعد.
·
باکتور
طبل آماده باش خود را کوبیدن گرفت و به همه سربازانش از سفره گسترده شیرینی جات
خبر داد.
حمله اسیدی بر کاخ دندان
·
لشکر
باکتور به کاخ دندان حمله ور شدند و خود را با حرص و ولع به شیرینی جات انداختند.
·
همه چیز
را خوردند و بقایای اسیدی چسبناکی را بر دیواره های کاخ دندان باقی گذاشتند.
·
طولی
نکشید که اسیدها حفره های عمیقی در دیواره های سالم کاخ دندان پدید آوردند.
·
باکتری
ها بکمک اسید در دیواره های دندان های سالم نفوذ کردند و یکی را پس از دیگری
خوردند و خراب کردند.
نگرانی تاجشاه
·
تاجشاه
در خارج از کشور از ماجرای حملات اسیدی باکتری ها بر کاخ خود با خبر شد.
·
تاجشاه
خیلی نگران شد.
·
چون باکتور
خطرناک ترین دشمن او بود و نمی بایستی او را دست کم گرفت.
·
تاجشاه
مسن ترین وزیر خود را، یعنی دندان آسیاب را فراخواند.
·
دندان
آسیاب دانا به فکر فرو رفت:
·
اگر
باکتور یک بار وارد کاخ دندان شده باشد، دیگر دست بردار نخواهد بود و بار دیگر
حمله ور خواهد شد.
·
ولی اگر
ما بتوانیم فلورید وارد کاخ دندان کنیم، سلاح خوبی بر ضد حملات ارتش باکتری ها
خواهیم داشت.
·
دندان آسیاب
دانا به تاجشاه توصیه کرد که اسبی از شیرینی بادام بسازد و با مسواک و خمیردندان
فلورید دار پرش کند.
نقشه موفقیت امیز وزیر دانا
·
تاجشاه
با لشکر خویش همراه با فهرست پیشنهادی وزیر دانا، به کاخ دندان که بشدت آسیب دیده
بود، نزدیک شد.
·
باکتری
ها به محض اینکه چشم شان به شیرینی بادام افتاد، دروازه کاخ دندان را باز کردند و
شیرینی بادام را فوری برای خوردن به داخل بردند و نعره کشان خود را به روی آن انداختند.
·
از شدت
حرص و ولع، لشکر کمین کرده تاجشاه را در شیرینی بادام ندیدند.
حمله تاجشاه به باکتور و تار و مار سازی آن
·
تاجشاه و
لشکرش به مسواک و خمیردندان فلورید دار مسلح بودند.
·
تاجشاه و
لشکریانش دست بکار شدند و از دیواره های دندان ها باکتری ها را، اسیدها را و بقایای
شیرینی جات را شستند.
·
بعد، در
زندان ها را شکستند و شازده پلاک و خدمه
تاجشاه را آزاد ساختند.
گودال های دندان
تعمیر کاخ دندان بکمک شازده پلاک
·
حالا کاخ
آسیب دیده دندان می بایستی تعمیر شود.
·
تاجشاه
فرمان داد که متخصصین بیایند و سوراخ ها و گودال های دندان ها را پر
کنند و دیواره های کاخ را با فلورید مستحکم سازند.
·
وقتی
تعمیر کاخ به پایان رسید، تاجشاه از فهرست وزیر دانا ـ دندان آسیاب ـ گفت و قرار
بر ان شد که کاخ دندان در آینده مورد مراقبت قرار گیرد.
·
قرار
ضمنا بر این شد که شازده پلاک هم از شیرینی جاتی بخورد که برای دندان مضر نباشند.
·
علاوه بر
تغذیه سالم و مسواک روزمره هر از گاهی هم باید به مطب دندانساز رفت.
·
تا دندانساز
دندان ها را معاینه کند و حفره ها و گودال های کوچک در آنها را پر کند.
پایان
ویرایش:
پاسخحذفنظافت کاخ را که پادشاه توصیه کرده بود، بکلی فراموش کرد.