سرچشمه:
صفحه فیس بوک
زیبا بابدی
بهرام
تنها
نامی مانده از آزادی
میدان
آزادی، خیابان آزادی، مجسمه آزادی
1
·
از
فرمولبندی بهرام عزیز چنان استنباط می شود که انگار قبلا آزادی واقعا وجود داشته،
بعد قلع و قمع شده و تنها نامی از ان باقی مانده است.
·
تا انجا
که حافظه یاری می کند، از این خبرها نبوده است.
2
·
خود این
حقیقت امر که آزادی کماکان اوتوپی، آرزو و رؤیا ست، خود بر غیاب آن دلالت دارد.
· چون به
محض اینکه ایدئال به رئال تبدیل شود، بلافاصله از بین می رود. به محض اینکه اوتوپی و رؤیا و آرزو جامه عمل پوشد و به
واقعیت مادی بدل شود، بلافاصله از بین می رود:
·
ایدئال
تازمانی معنی دارد که هنوز به رئال بدل نشده است.
·
بدل شدن
ایدئال به رئال به معنی پایان عمر ایدئال است.
3
·
این شعر فی نفسه خیلی زیبا ست.
·
ولی در این شعر و یا شعار، آزادی به هدف و آماج بدل می شود.
·
آزادی اما وسیله است و نه هدف و آماج.
·
آزادی را هر طور هم که تعریف کنیم، چیزی جز وسیله
رهایش از شرایط ناهنجار نخواهد بود.
·
چیزی جز بمبی برای انفجار مناسبات اجتماعی مقیدساز
تحدیدگر نخواهد بود.
·
آزادی و رهایش از شرایط ستمبار نهایتا وسیله ای
ضرور برای بهزیستی و همزیستی برابرحقوق مولدین یدی و فکری خواهد بود.
·
با پوزش
عزیز
در کشور من، آزاید فقط نام یک میدان
است.
·
آزادی مقوله ای فلسفی است و طبقات اجتماعی مختلف
در این مقوله (به مثابه فرم و قالب) منظورهای متفاوت و یا حتی متضاد خود را پر می
کنند و به خورد خلایق می دهند.
·
هم هوشی مین واژه آزادی را بر پرچم پیکار رهائی
بخش خویش می نویسد و هم جانسون و نیکسون آزادی را عربده می کشند.
·
آزادی می شود واژه (فرم) واحدی برای دو محتوای
کاملا متضاد.
1
·
در قرون وسطی در فلسفه کشور ما به جای واژه
«آزادی»، از واژه «اختیار» استفاده می شود:
·
دیالک تیک جبر و اختیار و یا دیالک تیک ضرورت و آزادی
مثال
(حافظ)
رضا به
داده بده وز جبین گره بگشا
که بر من
و تو در اختیار نگشاده است.
·
حافظ دشمن آشتی ناپذیر آزادی است.
·
حافظ فاتالیست و سرنوشتگرا ست.
·
حافظ مؤمن و پای بند به جزم «مشیت الهی» است.
·
او برای بنی بشر اختیاری (آزادی ئی) قائل نیست.
·
البته اگر مست کند، به چرخ فلک کذائی حمله ور می
شود و طرحی نو در می افکند.
·
ولی فقط اگر مست کند.
2
·
در دیالک تیک جبر و اختیار نقش تعیین کننده از آن
جبر (ضرورت) است.
·
انسان به اندازه شناختش از قوانین و قانونمندی های
عینی هستی (یعنی جبر) آزاد است.
3
·
خر نمی تواند مختار (آزاد) باشد، چه برسد به اینکه
خودمختار باشد، یعنی بلحاظ فکری و عملی مستقل باشد.
·
(با پوزش از خر، این همراه خادم و مظلوم بنی
بشر!)
·
آزادی با
شناخت و شعور و آگاهی مشروط می شود.
4
·
آنارشیسم در دیالک تیک جبر و اختیار، منکر جبر
است و مطلق کننده آزادی است:
·
وولونتاریسم (اراده گرائی)
·
برای آنارشیسم هر کاری امکان پذیر است، فقط کافی
است که بنی بشر اراده کند.
5
·
فاتالیسم اما بر عکس، جبر را مطلق می کند و منکر
اختیار و آزادی است.
·
در جهان بینی فاتالیستی (سرنوشت گرائی) انسان
هیچکاره تلقی می شود.
·
به قول فروغ، تفاله یک زنده می گردد.
·
تماشاچی و منفعل می گردد.
6
·
جهان بینی طبقه کارگر به دیالک تیک جبر و اختیار
باور دارد و نقش تعیین کننده را از آن جبر می داند و شعار گسترش دم به دم اختیار و
آزادی انسانی را بر پرچم رهایش اجتماعی خویش می نگارد.
·
محتوای شعار زیبا بابدی در این صفحه هم به همین
معنا ست.
محمد
خیلی
فلسفی گفتی
به زبان
ساده تر بگو بیشتر بفهمم.
ولی آزادی برای بسیاری هدف است.
و برای بعضی ها وسیله.
بنظر من در این شعر، آزادی هدف است.
چون دوباره زاده شده برای آزاد زیستن
ولی آزادی برای بسیاری هدف است.
و برای بعضی ها وسیله.
بنظر من در این شعر، آزادی هدف است.
چون دوباره زاده شده برای آزاد زیستن
شاعر آزادی
نداشته و دریغ شده از خود را می طلبد اگر حتی تنها فریادی برای کسب آزادی باشد.
·
خیلی ممنون، شاعر.
·
حق با شما ست.
·
آزادی در این شعر آماج و به قول شما هدف است.
·
زندگی در این شعر، وسیله است و آزادی هدف و آماج.
1
·
ایراد جدی و اصلی این شعر هم همین است.
·
دیالک تیک وسیله و هدف در این شعر به شکل دیالک
تیک زندگی و آزادی بسط و تعمیم داده شده است.
·
زندگی، وسیله تلقی می شود و آزادی، آماج.
2
·
این اما به معنی وارونه کردن دیالک تیک وسیله و
آماج است.
·
چون آزادی اصولا باید فرم و ساختار و وسیله بهزیستی انسان ها
باشد و نه برعکس.
· چون انسان ها برای خاطر آزادی انتزاعی زندگی نمی
کنند، بلکه برای خاطر تأمین زندگی سزاوار انسانی آزادی می خواهند.
·
آزادی فرم و ساختار مطلوبی برای بهزیستی است.
·
محتوای این فرم و قالب و ساختار، زندگی انسانی است.
3
·
آزادی البته در سیستم مختصات دیگری می تواند آماج
(به قول شما هدف) باشد و درست هم باشد.
مثال
·
در دیالک تیک مبارزه و آزادی، آزادی هدف و آماج
است و مبارزه وسیله.
·
در دیالک تیک مبارزه سیاسی، اقتصادی،
ایدئولوژیکی، نظامی و غیره ـ آزادی سیاسی، اقتصادی، ایدئولوژیکی، نظامی و غیره،
آزادی هدف و آماج است.
·
آزادی در این سیستم مختصات، هدف و آماج مرحله ای
و تاکتیکی است و خادم هدف و آماج استراتژیکی و نهائی است.
زندگی آزادانه، یعنی برابرحقوق انسان ها اما
هدف و آماج استرتژیکی
می ماند و نمی تواند و نباید مخدوش شود.
پایان
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر