۱۳۹۱ مهر ۱۶, یکشنبه

هماندیشی با مونا مونا (1)

سرچشمه:
صفحه فیس بوک
مونا مونا
 
 نقل از صفحه فیس بوک

تانگوی عشق


·        اگر دلها در چهره ها می بود، به عبارت دیگر، اگر باطن آدم ها در ظاهر آنها می بود، به زبان فلسفی، اگر ماهیت و ذات و بود چیزها در نمود آنها می بود، دیگر هیچکدام از علوم لزومی پیدا نمی نمود.
·        چون وظیفه هر علم عبارت است از کشف باطن پنهان در ورای ظاهر، کشف دل پنهان در ورای چهره، کشف ماهیت پنهان در ورای پدیده، کشف سیرت پنهان در ورای صورت ـ به قول شیخ شیراز:

صورت زیبای ظاهر هیچ نیست
تاتوانی سیرت زیبا بیار!

·        هنر انسان شناسنده عبارت است از حرکت از ظاهر و نمود چیزها و آدم ها به سوی باطن و بود و ماهیت آنها.

1
·        برای اینکه چهر هر کس از دل او، ظاهر هر کس، از باطن او و نمود هر چیز و هر کس، از بود و ماهیت آن و او نشانه های جدی دارد.
·        اگر چهر انسان ها نمی بود، کسی از دل آنها باخبر نمی گشت.
·        چهر و دل با همدیگر، دیالک تیکی را تشکیل می دهند:
·        دیالک تیک نمود و بود را.
·        دیالک تیک پدیده و ماهیت را.

2
·        برای نیل از عالم نمود به خطه بود، باید از پله های مفاهیم و مقوله ها پایین رفت و به ظلمات چیزها و آدم ها رسید و حقیقت پای در زنجیر را در ظلمات باز یافت، بند از پای گشود، بیرون آورد و نشان خلایق داد.

·        معراج حقیقی انسان همین است:
·        گذار از عالم نمود به خطه بود.

 علوم برای همین پدید آمده اند.
پایان

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر