آیا غریزه همچون خرد در حال
تکامل است
یا اینکه غریزه در انسان های کنونی هیچ فرقی با انسان های دوران برده
داری ندارد؟
بدین معنا که غریزه همان
غریزه است و تنها چون در سایه خرد قرار گرفته، سر به راه تر شده است.
آیا تغییر فرماسیون های اجتماعی
نقشی در متکامل تر کردن غرایز دارند؟
به عنوان نمونه غرایزی چون غریزه جنسی، گرسنگی و
یا تشنگی
سرچشمه
صفحه فیسبوک گروه موسوم به
شعر و شعور و شعار
صفحه فیسبوک گروه موسوم به
شعر و شعور و شعار
·
برای هماندیشی در رابطه با
غریزه باید ضد دیالک تیکی آن را پیدا کنیم.
·
این شیوه رهیابی ما به کنه چیزها،
پدیده ها و سیستم ها ست.
·
ما در روند تحلیل آثار و
افکار کلاسیک های ادبی ـ بویژه سعدی ـ به دیالک تیک غریزه و عقل رسیده ایم.
·
چرا و به چه دلیل می توانیم
از دیالک تیک غریزه و عقل سخن بگوییم؟
·
برای پاسخ به این مسئله ما
به شعور می اندیشیم.
·
شعور به مثابه مقوله فلسفی
ضد دیالک تیکی وجود است.
·
دیالک تیک وجود و شعور همان
دیالک تیک ماده و روح است.
·
شعور و یا روح ـ به مثابه
مقوله فلسفی ـ انعکاس معنوی وجود و یا ماده ـ به مثابه مقوله فلسفی ـ است.
·
ماده و روح (وجود و شعور) عام ترین مقولات هستی اند.
·
مقوله ی عامتر از آندو وجود
ندارد.
·
همه چیزهای مادی در مقوله
ماده تقطیر می شوند، تجرید و انتزاع می شوند، گنجانده می شوند.
1
·
مقوله فلسفی ماده چگونه
تشکیل شده است؟
·
انسان به تجرید و یا انتزاع
چیزهای دور و بر خود پرداخته است:
مثال
·
سرو و صنوبر وسپیدار و غیره
را در نظر گرفته، همه مشخصات خودویژه آنها را کنار نهاده و جنبه مشترک همه آنها را
عمده کرده و به مفهوم «درخت» رسیده است.
·
به همین سان نیز به مفاهیم «نبات»،
«جماد»، «جانور»، «انسان»، «ستاره»، «سیاره»، «کوه» و غیره رسیده است.
·
بعد همه این چیزها، پدیده
ها و سیستم های مادی را مورد انتزاع (تجرید) قرار داده و به مقوله ماده (وجود)
رسیده است.
·
عام تر از مقوله ماده (وجود)،
مفهومی یافت نمی شود.
2
·
حالا خود به سیر تشکیل
مقوله روح (شعور) بیاندیشید.
·
روح (شعور) هم به مثابه ضد دیالک
تیکی ماده (وجود) عام ترین مقوله فلسفی
است.
·
ماده و روح (وجود و شعور) تجریدناپذیرند.
3
·
اگر از مقوله انتزاعی و یا
مجرد ماده، راه رفته را برگردیم به همه چیزها، پدیده ها و سیستم های مادی مشخص می
رسیم، به جمادات و نباتات و جانوران و ذرات و کاینات می رسیم.
4
·
اگر مقوله انتزاعی روح نیز
راه رفته را برگردیم، به همه چیزها، پدیده ها و سیستم های روحی، فکری و معنوی می
رسیم، به مفاهیم و مقولات و تئوری ها و سیستم های فلسفی، حقوقی، قضائی، مذهبی،
اخلاقی، هنری و غیره می رسیم.
5
·
ما برای پاسخ به مسئله
مطروحه از سوی دوست مان، شعور را حتی الامکان زیر ذره بین تحلیل قرار می دهیم.
·
شعور انعکاس معنوی وجود
است.
·
روح انعکاس بغرنج ماده در آئینه
ضمیر بشری است.
·
روح انعکاس ماده در ماده
بسیار بسیار متعالی به نام مغز است.
6
·
روح و یا شعور نیز یگانه
نیست.
·
روح و یا شعور نیز بسان هر
چیز دیگر دیالک تیکی است.
·
از این رو می توان از دیالک
تیک روح سخن گفت، از دیالک تیک شعور سخن گفت.
·
شعور دیالک تیکی از شعور
آگاه (آگاهی) و شعور غریزی (غریزه) است.
·
به همین دلیل بوده که ما از
دیالک تیک غریزه و عقل سخن گفته ایم.
7
·
حالا به مسائل مطروحه از سوی
دوست مان می پردازیم که بهانه خوبی برای هماندیشی اند:
·
نظر از پیش آماده ای وجود
ندارد.
·
در روند هماندیشی و ببرکت
هماندیشی است که نظرات خام ما پخته خواهند شد.
·
ولی برای توسعه و تکامل و تکوین
هماندیشی از حقیقت نسبی مورد نظر خود دفاع خواهیم کرد تا هماندیش ما هم بیاندیشد و
ما را متقابلا به تفکر و تجدید نظر و تصحیح و تدقیق نظر وادارد.
·
از این رو از تضارب فکری
هراسی نیست، اگرچه در مراحل آغازین و شاید همیشه تلخ و ناخوشایند خواهد بود.
روزبه
آیا غریزه همچون خرد در حال تکامل است؟
·
پس از این مقدمه سعی کنیم به
همین سؤال پاسخ دهیم تا هماندیشی ادامه یابد و به پرسش و پاسخ عقیم و بی حاصل بدل
نشود.
ادامه دارد
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر