۱۳۹۱ شهریور ۲۰, دوشنبه

چاله ها و چالش ها (230)

(بخش سوم چالش)
مداحان استراتژی ناتو
رضا خسروی

سرچشمه:
مجله هفته
http://www.hafteh.de


رضا خسروی

• درود بر رفیق مهران
• خیلی ممنون از حسن ظن شما.
• ضمنا، به یمن محبت مدیران محترم مجله هفته، شما می توانید با شمار دیگری از مطالب حقیر و در همین مجله آشنا شده، با نقد انقلابی و گزنده ، تمام انحرافات مرا، در هر زمینه و با هر لفظی که خود صلاح می دانید، در معرض دید همگان قرار بدهید.
• کافی است که نام رضا خسروی را کلیک کنید.
• گر ما زسر بریده می ترسیدم
• در محفل عاشقان نمی رقصیدم
• ( نقل از یکی از ترانه های بند تنبانی وطنی )
• پیروز و مغرور و سرفراز باشید.

عزتی

• اصلا الن گرش را بگذاریم به کنار
• من از آقای خسروی چند سوال کوچک دارم که امیدوارم همان طوری که به طرفدارشان مهران اظهار لطف کردند، به این پرسش ها نیز پاسخ بدهند:

1

• شما رژیم سوریه را چه نوع حکومتی می دانید؟
• گفته اید ملی، ولی ماهیت این دولت ملی چیست؟

2

• آیا هنگام جنگ امپریالیستی، باید مردم هر کشوری در کنار دولت «ملی» شان قرار گیرد، حتی اگر این دولت فاشیست باشد؟

3

• آیا در زمان جنگ نخست خلیج فارس که دولت حافظ اسد به ارتش عربستان و ناتو پیوست و علیه عراق وارد جنگ شد، باز هم دولت ملی بود و در مقابل امپریالیست «مقاومت» می کرد؟

4

• آیا در صورت حمله اسرائیل به ایران، باید در کنار پاسداران قرار گرفت و یا سیاست دیگری اتخاذ کرد؟

5

• حالا که شما را با لنین مقایسه کرده اند، بگوئید که نظر شما در باره این گفته که «جنگ ادامه سیاست به شکلی دیگر» است چیست؟

6

• به عنوان ضدامپریالیست های خاورمیانه، نقش ایرانیان کمونیست مثل شما در قبال جنگ داخلی در سوریه چه باید باشد؟
• آیا باید به سربازان بشار اسد پیوست؟

7

• با حکومتی که به خاطر «توطئه خارجی» مردم کشورش را بمباران می کند، چه باید کرد؟

مهران

• خوب به نظر میاید عزتی، علاقمند، کنجکاو بالاخره قبول کرد مقاله گرش جائی برای دفاع ندارد و تصمیم گرفت “جنگ” را داخلی کند!
• خانم و یا آقای عزتی گرامی من به سؤالات شما از آقای خسروی کاری ندارمو
• اما با خواندن لیست سؤالات شما عزیز گرامی برای من سؤالی پیش آمد امیدوارم شما من را قابل بدانید و بی شیله پیله و پیچاندن مطلب به ان جواب دهید، چرا که خوانندگان این سایت داوری خواهند کرد.
• سوال فرموده اید:
• آیا در صورت حمله اسرائیل به ایران، باید در کنار پاسداران قرار گرفت و یا سیاست دیگری اتخاذ کرد؟

• عجبا مگر وقتی اسرائیل به غزه و لبنان حمله کرد فقط به حماس و حزب الله حمله کرد؟
• اگر اسرائیل بر تأسیسات اتمی ایران بمب بریزد و یا به ایران حمله نظامی کند، فقط به پاسداران و احمدی نژاد و خامنه ای و موسوی حمله کرده است؟
• جان هزاران ایرانی و منابع ملی و تأسیسات ایران مال پاسداران است؟
• وقتی به عراق با دروغ سازی حمله شد، فقط صدام و حزب بعث آسیب دیدند؟
• من می خواهم این سناریو را توضیح دهید:
• وقتی که آمریکا به عراق حمله و آن کشور را اشغال می کرد باید کمونیست ها به مردم عراق می گفتند، بابا صدام هم همانقدر بد است که آمریکا
• پس بروید خانه های تان بمباران شوید و بمیرید
• این جنگ شما نیست
• به شما چه به مملکت تان نابود می شود
• استقلال تان بر باد می رود
• خیابان ها، خانه ها و پل ها و جاده های تان نابود می شود؟
• بیمارستان های تان بمباران می شود و هواپیماهای تان و …

• انقلاب کنید برعلیه صدام و آمریکا
• چشم تان کور، دنده تان نرم!
می خواستید سلاح های کشتار دسته جمعی قایم نکنید و یا دنبال بمب اتمی نباشید.

• یا اینکه لوموند دیپلوماتیک را لوله می کنید، یکی می زنید تو سر سربازان آمریکائی، یکی تو سر پاسداران؟

• وقتی اسرائیل به لبنان حمله کرد، شما گفتید:
• نه لبنان و حزب الله و نه اسرائیل؟

• این جنگ متجاوز و جنگ افروز نداشت؟
• آیا مسیحیان لبنانی و غیره نباید در کنار حزب الله می جنگیدند
• کارشان اشتباه بود؟
• آیا عراقی ها نباید در برابر تجاوز امریکا می جنگیدند؟

• من به گمانم کمی زرنگ تشریف دارید و دیگران را کم سواد فرض می کنید.
• می خواهید به روش همیشگی بخشی از اپوزیسیون فریاد و فغان وا مصیبت ها را سر دهید که اینها همدستان رژیم و پاسدار ها هستند و می خواهند جلوی حمله اسرائیل کنار فرزندان امام زمان بایستند.
• من بحث را فعلا به اتمام می برم تا ببینم شما در مورد غزه و لبنان و عراق چه می گوئید.
• اصلا چیزی بنام سیاست های امپریالیستی آمریکا و اسرائیل را قبول دارید یا معتقید رژیم ایران یا صدام و یا حماس و حزب الله هم چندان بی تقصیر نیستند، اگر اسرائیل بمباران شان می کند.

حسن

ترفندی رهگشا برای علاقه مندان کنجکاو سؤال مند و عزت مند

• از دو حالت قصه خالی نیست:
• یا کسی جهان بینی طبقه کارگر را، یعنی فلسفه مارکسیستی ـ لنینیستی را از آن خود کرده، درک و هضم کرده و می تواند به مثابه شناخت افزاری برای تحلیل مسائل بزرگ و کوچک به خدمت گیرد و یا به عللی از آن بی بهره است.
• در این صورت اگر صداقتی داشته باشد، می تواند «جام جهان بین»ی به جای جهان بینی علمی پیدا کند.
• این جام جهان بین با اندکی هشیاری در دسترس همگان است:
• رسانه های همگانی امپریالیستی امروزه جام جهان بین خوبی است:
• اگر در رسانه های همگانی کشورهای متروپول، در خطوط کلی و تعیین کننده از رژیمی دفاع به عمل آید، می توان از آن رژیم قطع علاقه کرد و اگر به تخریب اعتبار آن رژیم کوشش شود و چه بسا حتی بدیلی (آلترناتیوی) برای آن سر هم بندی شود، می توان به آثاری از ترقی در آن رژیم وقوف پیدا کرد.

• حالا به جای زحمت طرح سؤال از این و آن، پای منابر امپریالیستی بنشینید و به حقانیت خط مشی خسروی ها پی ببرید.


خسروی
1
درود بر آقا یا خانم « کنجکاو»


• اینکه با خواندن برخی مطالب، آدم شاخ در می آورد، گناه من نیست.
• ولی من، از دیدن چند میلیون کارگر بیکار، چند صد هزار فقیر و گرسنه و بیمار و آواره و دربدر… در فرانسه، کشوری با بیش از هزار میلیارد یورو درآمد ناخالص ملی، حالم بهم می خورد.
• من منکر اینکه ماهنامه « لوموند دیپلماتیک »! در قیاس با «فیگارو… »! حاوی نوعی ترقی خواهی است، نشدم.
• معذالک، شاید «اغراق آمیز »! خیلی با فرهنگ تر از آنم که سنگ آقای گرش و شرکاء را به سینه بزنم و خیلی پیشرفته تر از آنم که در مکتب این یا آن فیلسوف رسمی و حرفه ای تلمذ کنم

2
درود بر آقا یا خانم « علاقه مند »

پاسخ به سؤال اول شما


• بنظر من، ماهنامه « لوموند دیپلماتیک »! بد یا خوب، یکی از نشریات رسمی و معتبر دنیا ست و می توان به مطالب، گزارشات و تفسیرهای آن استناد کرد.
• مثل فیگارو، لیبراسیون و… در فرانسه.

پاسخ به سؤال دوم شما


• من نه با آقای گرش و نه با سایر نگارندگان این نشریه پدر کشتگی نداشته و ندارم.
• از شما چه پنهان، که اصلا اینکاره نیستم.

پاسخ به سؤال سوم شما


• من فقط با یکی، احتمالا با آخرین مطلب آقای گرش در لوموند دیپلماتیک برخورد کرده ام.
• کاش می گفتید که کدام ادعای نامبرده در این مطلب را وارونه جلوه داده و یا تحریف کرده ام؟

پاسخ به سؤال چهارم شما


• من این « بحران سوریه » را با ماجراهای نوبتی در یوگسلاوی و عراق و افغانستان و لیبی بی ارتباط نمی دانم.
• سیاست واحدی را در پشت این «بحران ها »! می بینم.

پاسخ به سؤال ششم شما


• در موافقت با موازین شناخته شده بین المللی، با منشور سازمان ملل متحد، من با دخالت این یا آن دولت، عضو سازمان ملل، در امور داخلی سایر کشورها، ایضا عضو سازمان ملل، بهر دلیل و بهانه ای، بشدت مخالفم.
• در این زمینه ها، اگر ایرادی به مقاله حقیر وارد است، می توانید مورد انتقاد قرادهید، با هر لفظی که خود صلاح می دانید

3
درود بر آقا یا خانم « عزتی»

1
• حکومت سوریه یک حکومت خودکامه است.
• ماهیت دولت سوریه بورژوآئی است.
• من از دولت « ملی »! استقلال دولتی بورژوآزی در این یا آن جغرافیای معلوم سیاسی را ادراک می کنم.

2

• تجربه نشان داده که برآمد فاشیسم و نازیسم و پتن ایسم، مقدمات اقتصادی خاصی دارد، به درجه معینی از تکامل نیروهای مولده، تمرکز سرمایه و… بازمی گردد.
• بحث مفصلی می طلبد.
• بنظر من، سوریه، مثل ایران « اسلامی »! گرچه مستبدند، عربده می کشند، حقوق فردی و جمعی را زیر پا می گذارند، مردم را می چاپند، اعتراضات توده ای، جنبش های کارگری را سرکوب می کنند، با پرولتاریای صنعتی و کمونیسم سر ستیز دارند… هنوز باین مرحله از تکامل نرسیده اند। و نمی توان آنها را فاشیستی قلمداد کرد.

3

• حق با شماست، رژیم بعثی دمشق با امپریالیسم آمریکا و شرکاء برای درهم کوبیدن عراق در سال ۱۹۹۱ میلادی همدستی کرد.
• من هم به این حماقت های سیاسی اشاره داشته ام.
• ضمنا، در کتابی بنام « فلسطین »! در همان سال ۱۹۹۱ میلادی، همین مساله را به تفصیل مورد بحث قرار داده ام.

• در صورت حمله اسرائیل و یا هر کشور دیگری به ایران، من به سهم خودم، از مردم، زن و مرد، پیر و جوان، حتی از نوجوانان، خاصه از طبقه کارگر ایران می خواهم که از کشورشان، به هر طریقی، با هر وسیله ای، دفاع کنند.
• با سنگ و چوب و پاره آجر، با چنگ و دندان، سیخ و میخ و… با قوای مهاجم بجنگند.
• با اشغالگران وحشی، وحشانه بجنگند.
• اینکه احزاب و سازمان ها، ملی و انقلابی و کمونیست، چه سیاستی را در پیش خواهند گرفت، نمی دانم.

4

• با حسن ظن بعضی رفقا نسبت به این حقیر، رضا خسروی لنین نمی شود.
• اینکه «جنگ ادامه سیاست با وسایل دیگر است» از لنین نیست.
• لنین با تأیید این فرمول سنجیده، به مساله استعمال قهر برای حل و فصل مسائل اقتصادی و اجتماعی اشاره داشت.

2

• جنگ داخلی، در سوریه و یا در هر جهنم دیگری، اصلا به معنای مبارزه برسر قدرت سیاسی است.
• من با انقلاب سوسیالیستی، یعنی جنگ داخلی برای تسویه حساب با مالک و ارباب و سرمایه دار، تسویه حساب با بورژوآزی برای مدیریت جامعه، برای مصادره دموکراسی و استقرار دیکتاتوری پرولتاریا کاملا موافقم.
• اما در سوریه امروز، داده های مادی و تاریخی، شرایط عینی و ذهنی برای یک چنین تحولی آماده نشده.


جنگ داخلی در یک چنین شرایطی
اصلا به سود مردم، به سود طبقه کارگر، به سود پرولتاریا و کمونیسم نیست
!
پایان

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر