انسان به شكل موجودي كامل متولد نمي شود.
انسان يك تلاش است.
او نه يك «بودن » بلكه يك «شدن » است.
يك جستجو ست.
اين زيبايي انسان است.
شكوه انسان و هديه خداوند به انسان
اساساً عشق مُسری است:
آنان که فاقد آن هستند آن را از آنهایی که دچار آن هستند وا می گیرند.
آنان که عشق را از سایرین وا گرفته اند نمی توانند در مقابل این دریافت از ابراز عکس العمل خودداری کنند و
این خود طبیعت عشق است.
عشق حقیقی غیر قابل شکست و مقاومت ناپذیر است.
عشق، وسعت و انتشار خویش را تا بحدی خواهد رساند که لاجرم هرکه را در بر می گیرد منقلب و دگرگون می سازد.
سرچشمه:
صفحه فیس بوک
مینا محسنی
انسان يك تلاش است.
او نه يك «بودن » بلكه يك «شدن » است.
يك جستجو ست.
اين زيبايي انسان است.
شكوه انسان و هديه خداوند به انسان
اساساً عشق مُسری است:
آنان که فاقد آن هستند آن را از آنهایی که دچار آن هستند وا می گیرند.
آنان که عشق را از سایرین وا گرفته اند نمی توانند در مقابل این دریافت از ابراز عکس العمل خودداری کنند و
این خود طبیعت عشق است.
عشق حقیقی غیر قابل شکست و مقاومت ناپذیر است.
عشق، وسعت و انتشار خویش را تا بحدی خواهد رساند که لاجرم هرکه را در بر می گیرد منقلب و دگرگون می سازد.
سرچشمه:
صفحه فیس بوک
مینا محسنی
• مینا جان انسان، اشرف موجودات است و به هنگام تولد کامل است و نه ناقص، در مراحل آغازین رشد است.
• البته انسان ناقص الخلقه هم استثنائا می تواند زاده شود، ولی این فقط یک استثناء است و نه قاعده.
• «شدن» خاص انسان نیست.
• همه چیز از جماد تا جانور در حال شدن (تغییر) است.
• شدن نه امری الهی است و نه هدیه خداوندان بزرگ و کوچک به این و آن.
• شدن به دلیل تضادمندی هر چیز از بزرگ تا کوچک است.
• هر اتم حتی از دو ضد مثبت و منفی (پروتون و الکترون) تشکیل یافته.
• «جنگ» اضداد همبا (به قول مولوی)، نیروی محرکه چیزها، پدیده ها و سیستم ها ست.
• موتور تغییر آنها ست.
• عشق را باید از البسه دست و پاگیر و انتزاعی عرفان بیرون آورد و از نو تعریف کرد.
• نه بر پایه تصورات سوبژکتیف خود، بلکه بر اساس تجارب زنده زندگی خود.
• محتوای شناخت چیزها در خود آن چیزها ست و نه در کله شناسنده.
• همانطور که سیبیت سیب در خود سیب است، در ساختار مولکولی و چند و چون مواد متشکله سیب است، به همان سان نیز عشقیت عشق در خود عشق است و نه در عالم خیال این و آن.
تعاریف چیزها بهتر است که
استاندارد و اوبژکتیف باشند
و نه دلبخواه و سوبژکتیف
استاندارد و اوبژکتیف باشند
و نه دلبخواه و سوبژکتیف
• به نظر منهم انسان کامل متولد نمی شود.
• قدرت کامل شدن را دارد.
• باید مراحل تکامل را پذیرفت.
• تنها جمله ای که موافقم همان جمله ای است که راجع به عرفان و لباس بیان شده است.
• کمال چیزها بسته به سیستم مختصات مربوطه تعیین می شود.
• هر چیز ـ بطور بالقوه ـ توان تحول کیفی دارد.
• کودک مرحله نخستین کیفی رشد خود را به پایان می رساند و بعد بی کم و کسر زاده می شود.
• کودک فی نفسه کامل است، کاملی که کاملتر خوهد شد، اما نه در رحم مادر، بلکه در جهانی دیگر، در سیستم مختصاتی دیگر.
• کمال همیشه روندین (پروسه ای) است، مرحله به مرحله است و در هر مرحله رشد کامل نسبی است.
• اینکه کامل کاملتر می شود حاکی از این است که انسان رو به کمال است.
• هر دو نگاه درست است و هرکدام از یک سمت به موضوع می نگرند.
• اتفاقا هر دو نگاه نمی توانند درست باشند
• چیزها، پدیده ها و سیستم ها، همیشه در سیستم مختصات معینی تعریف می شوند و نه در خارج از آن.
• اتم در جهان اتمار کامل است.
• چیزی کم و کسر ندارد.
• ولی می تواند در پیوند با اتم های دیگر تحول کیفی پیدا کند و به مولکول توسعه یابد.
• مولکول هم در جهان مولکولار (یعنی در سیستم مختصات متکاملتر و عالی تر) کامل و بی نقص است و الی اخر.
پایان• قدرت کامل شدن را دارد.
• باید مراحل تکامل را پذیرفت.
• تنها جمله ای که موافقم همان جمله ای است که راجع به عرفان و لباس بیان شده است.
میم
• کمال چیزها بسته به سیستم مختصات مربوطه تعیین می شود.
• هر چیز ـ بطور بالقوه ـ توان تحول کیفی دارد.
• کودک مرحله نخستین کیفی رشد خود را به پایان می رساند و بعد بی کم و کسر زاده می شود.
• کودک فی نفسه کامل است، کاملی که کاملتر خوهد شد، اما نه در رحم مادر، بلکه در جهانی دیگر، در سیستم مختصاتی دیگر.
• کمال همیشه روندین (پروسه ای) است، مرحله به مرحله است و در هر مرحله رشد کامل نسبی است.
مهدی شعبانی پور
• اینکه کامل کاملتر می شود حاکی از این است که انسان رو به کمال است.
• هر دو نگاه درست است و هرکدام از یک سمت به موضوع می نگرند.
میم
• اتفاقا هر دو نگاه نمی توانند درست باشند
• چیزها، پدیده ها و سیستم ها، همیشه در سیستم مختصات معینی تعریف می شوند و نه در خارج از آن.
• اتم در جهان اتمار کامل است.
• چیزی کم و کسر ندارد.
• ولی می تواند در پیوند با اتم های دیگر تحول کیفی پیدا کند و به مولکول توسعه یابد.
• مولکول هم در جهان مولکولار (یعنی در سیستم مختصات متکاملتر و عالی تر) کامل و بی نقص است و الی اخر.
شما مطلب را دقیقتر بخوانید
تا ببینید که فرق بینش ها از کجا تا به کجا ست!
تا ببینید که فرق بینش ها از کجا تا به کجا ست!
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر