تبلیغات تنها آدم ها را می فریبد.
تبلیغات هیچ ریشه ای در طبیعت ندارد.
تبلیغات هیچ ریشه ای در طبیعت ندارد.
ریشه تبلیغات در نظام سرمایه داری
نهفته است.
در جامعه
سرمایه داری همواره تبلیغات با رشدی فزاینده نقشی تعیین کننده را به عهده داشته
است.
ناگفته پیداست که این نقش در نظام های قبل و ما قبل سرمایه داری
تحت هیچ عنوانی نمی توانسته است تا بدین حد بوده باشد.
آیا یکی از دلائل قابل تامل برای دوام سرمایه داری و شکست سوسیالیسم، در همین تبلیغات گسترده نهفته نیست؟
آیا یکی از دلائل قابل تامل برای دوام سرمایه داری و شکست سوسیالیسم، در همین تبلیغات گسترده نهفته نیست؟
سرچشمه:
صفحه فیسبوک گروه موسوم به
شعر و شعور و شعار
روزبه
تبلیغات تنها آدمها را می فریبد.
تبلیغات هیچ ریشه ای در طبیعت ندارد.
·
با سپاس از روزبه عزیز به خاطر تأمل و تحریر
تآملات ارزشمند خویش.
·
چند نکته در تحلیل ایشان قابل تأمل بوده که ذکرش شاید ضرری نداشته
باشد.
·
این نظر دوست مان دقیق نیست.
·
تبلیغات در طبیعت شیوع وسیع
دارد.
·
نباتات، حشرات و جانوران
برای تکثیر نوع خود و برای دفاع از نوع خود استراتژی های فوق العاده بغرنج و غول
آسائی در طول توسعه و تکامل میلیون ها ساله خود پدید آورده اند.
مثال
·
نباتات برای «تبلیغات» خود،
شیرین ترین و زیباترین و معطرترین میوه ها را تولید و عرضه هر خاص و عام می کنند و
نه تنها نباتات دیگر، حشرات و جانوران را
به سوی جذب می کنند و برای انتقال گرده خویش مورد بهره برداری مبتنی بر داد و ستد
قرار می دهند، بلکه حتی انسانها را فریفته پریشان خویش می سازند و به تکثیر عظیم نوع
خود نایل می آیند.
مثال
·
نباتات چه بسا «تبلیغات» خود را ترفندمندتر از انسان ها تشکیل می دهند و
عملی می سازند:
·
گزنه ـ به عنوان مثال ـ به محض نزدیک شدن جانوری و یا انسانی، او را
به رگبار مسلسل اسید مهلک و سوزاننده موسوم اسید مورچه (HCOOH) می بندد و چه
بسا حتی کور می کند.
·
اما همان گزنه قسی القلب،
همه خنجرهای خود را برای حشراتی از قبیل پشه و غیره غلاف می کند و نه تنها بستر
گرم و نرمی برای شان فراهم می آورد، بلکه سفره رنگینی با اطعمه و اشربه متنوع برای
شان می گسترد تا گرده های خود را به گزنه های دیگر منتقل کند و به تکثیر نوع خود
نایل آید.
روزبه
ریشه تبلیغات در نظام سرمایه داری
نهفته است.
·
این نظر روزبه عزیز نیز اگرچه کاملا درست است،
ولی دقیق نیست.
·
تبلیغات ـ بی اعتنا به فرم آن ـ در همه فرماسیون
های اجتماعی ـ اقتصادی وجود داشته و وجود خواهد داشت.
·
در نظام سرمایه داری واپسین و معاصر برای تبلیغات
و هر چیز دیگر از قبیل ورزش و فیلم و تئاتر و تفنن و غیره فونکسیون های متنوعی
اختصاص داده شده است که باید بررسی، تحلیل و افشا شوند.
·
ایدئولوژی طبقه حاکمه با تبلیغات، چندین هدف را
همزمان می زند:
1
·
تبلیغات بهترین و مؤثرترین و کیفیت مندترین ابزار
برای مانی پولاسیون افکار عمومی است.
·
مراجعه کنید به مانی پولاسیون (تخریب افکار عمومی)
در تارنمای دایرة المعارف روشنگری
http://hadgarie.blogspot.de/2011/09/blog-post_25.html
2
·
تبلیغات بهترین وسیله برای معرفی کالای معینی است.
3
·
تبلیغات اما همزمان شیوه تفکر و استدلال ضدعلمی و ضد
منطقی امپریالیستی را ضمن تبلیغ کالای معینی بی سر و صدا به خورد خلایق می دهد.
·
یعنی خواننده و بیننده و شنونده را بلحاظ فکری و
فرهنگی خلع سلاح و تخریب می کند.
·
مثلا به تبلیغ چکمه ای، چاشنی شیرین و عوامفریبی
از حضرت نیچه می زند.
·
آن سان که خواننده، شنونده و بیننده بی آنکه خود متوجه
شود، ایدئولوژی ضد انسانی و ضد اجتماعی و فاشیستی امپریالیسم را از ان خود می کند.
4
·
تبلیغات اما برای معرفی محصول کار مولدین ضرورت
صرفنظرناپذیر داشته، دارد و خواهد داشت، بی اعتنا به فرماسیون اجتماعی ـ اقتصادی
حاکم.
·
هیاهوی سحرگاهی لبوفروش نیز نوعی تبلیغات بوده و است.
·
تبلیغات برای گردش سرمایه صرفنظرناپذیر است.
روزبه
در جامعه سرمایه داری همواره
تبلیغات با رشدی فزاینده نقشی تعیین کننده را به عهده داشته است.
ناگفته پیداست که این نقش در نظام های قبل و ما قبل سرمایه داری
تحت هیچ عنوانی نمی توانسته است تا بدین حد بوده باشد.
·
حق با روزبه عزیز است، که تبلیغات نقش مهم
صرفنظرناپذیر داشته و دارد و خواهد داشت.
·
تبلیغات اما هرگز نقش تعیین کننده نداشته و
نخواهد داشت.
·
نقش تعیین کننده همیشه و همه جا ـ به تشخیص مطلقا
درست لنین و به توصیه اکید ایشان ـ از آن نیروهای مولده بوده و خواهد بود.
روزبه
آیا یکی از دلائل قابل تامل برای دوام سرمایه داری و شکست سوسیالیسم، در همین تبلیغات
گسترده نهفته نیست؟
·
اصولا و اساسا دوام و فروپاشی سیستم ها ـ در
تحلیل نهائی ـ باید در توسعه و یا تسدید توسعه نیروهای مولده جست و جو شود.
·
نیروهای مولده را اما ـ مثل چیزها، پدیده ها و
سیستم های دیگر ـ همیشه باید در داربست دیالک تیکی اش در نظر گرفت، در دیالک تیک
نیروهای مولده و مناسبات تولیدی در نظر گرفت و نه بطرز متافیزیکی (ضد دیالک تیکی) به
تنهائی.
روزبه
ممنون از تذکرات بجای شما
·
تذکری در بین نیست.
·
هماندیشی است و لاغیر.
·
ما یکصدم دانش شما را در این زمینه ها نداریم و
از تحلیل های تان کلی می آموزیم.
·
فرق ما با دیگران در روداری ما ست. همین و بس.
·
زنده باشید.
روزبه
تبلیغات
به منظوری که در جامعه انسانی مد نظر است به هیچ عنوان قابل مقایسه با تبلیغات در
طبیعت نیست و نمی تواند باشد.
·
گنجشک نر برای جلب توافق گنجشک ماده جهت جفتگیری
و تکثیر نوع، آشیانه می سازد.
·
گنجشک ماده بر فراز درختی به تماشا می نشیند،
بسان مشتری ئی و دست به سیاه و سپید نمی زند.
·
گنجشک نر آشیانه اش را با نوارهای رنگی، با گل ها
و غیره گردآورده از دور دست ها حتی، می آراید، وقتی آشیانه کامل شد، محصول کارش را
نشان گنجشک ماده می دهد. (معرفی کالا، محصول کار)
·
گنجشک ماده بسان مشتری وسواس مندی از هر نظر
محصول کار او را مورد آزمون و آزمایش قرار می دهد:
·
استحکامش را، امنیتش را، استه تیکش را.
·
چه بسا خوشش نمی آید و آشیانه زیبا را از هم می
درد و به جای اول خود برمی پرد.
·
گنجشک نر روند تولید «کالا» را از سر می گیرد و کیفیت آن را از هر نظر
توسعه بیشتر می دهد.
·
اگر این تبلیغات به مثابه معرفی کالا (محصول کار) نیست، پس چیست؟
·
می توان هر موجود طبیعی دیگری را مورد مطالعه
قرار داد و همین روند و روال را مشاهده کرد.
·
نیای طبیعی ما از نبات و حشره و جانور را نباید
دست کم گرفت.
·
بشر هر چه دارد، از طبیعت دارد و یا کپی کرده است.
·
خیلی ممنون
روزبه
طبق این نقطه نظر شما، اگر کسی معماری را خاص انسان
بداند دچار خطا شده است.
چرا که به ریشه لانه سازی در طبیعت که قدمتی بسیار
طولانی دارد، بی توجهی نشان داده است.
اما از نقطه نظر من حکم
درستی را بر زبان رانده است.
مارکس نیز به این نکته توجه خاص نشان داده است به گونه
ای که "معماری" انسان را در برابر "کار ماهرانه" زنبور ها
قرار می دهد و بدین سان به کار بشری کیفیت خاصی می بخشد.
کیفیتی اجتماعی که در فرازی بالاتر ایستاده و در ماهیت
با کیفیت نازل و طبیعی قبل از خویش تفاوت ماهوی دارد.
همین مسئله را براحتی می توان به مفهوم اجتماعی تبلیغات
در جامعه انسانی و اعمال طبیعی جفت یابی، مبارزه طبیعی برای بقا و .... تعمیم داد.
میان ماه من تا ماه گردون
تفاوت از زمین تا
آسمان است.
·
خیلی ممنون.
·
بحث اما نه بر سر
معماری و یا آشیانه سازی، بلکه معرفی آشیانه به مثابه محصول و فراورده تولیدی
پرنده است.
·
این با تبلیغات
به مثابه شیوه معرفی کالای جدید به مشتریان فرق ماهوی
ندارد.
·
مثال های زیادی
در طبیعت وجود دارد.
·
نباتات حتی دست
به عوامفریبی مستمر می زنند:
·
گیاهان و درختان
برای چی میوه تولید می کنند؟
·
هدف اصلی آنها
انتقال هسته میوه به نقاط دوردست و تکثیر نوع خویش است.
·
میوه رنگین و
معطر برای جلب مشتری است، نوعی تبلیغات است برای «فروش» هسته که حامل بالقوه گیاه
و درخت است.
·
موفق هم بوده
اند.
·
امروزه میلیون ها
هکتار زمین برای تکثیر انواع مختلف گندم و گل و غیره کشت می شود.
نوع گندم حفظ
شده،
در حالیکه نسل خیلی از جانوران و اقوام و ملیت ها بر افتاده است.
پایان
متشکر از آگاهیومعلوماتی که درعین سادگی بسیار پر بار ست وبرمعلومات خوانند را کهکه پیگیر مساْله های فکری ست بسمت واقعگرايی هدایت میکند
پاسخحذف