۱۳۹۱ مهر ۲, یکشنبه

هماندیشی با فی ابطحی (1)



 سرچشمه:
صفحه فیسبوک  
 فی ابطحی

زرد است که لبریز حقایق شده است
تلخ است که با درد موافق شده است

شاعر نشدی، وگرنه می فهمیدی
پاییز بهاری است که عاشق شده است.


میم
·        خیلی زیبا ست.
·        پس بدین طریق، نشانه عشق، زردی رنگ است.
·        اگر عشق، عشق باشد و نه نیاز غریزی محض، شاید به زردی رنگ منجر نشود. 

·        ما آزموده ایم، در این حیطه بخت خویش. 

·        عمر شاعر دراز باد!

شاعر
·        حتی وقتی‌ عشق هم عشق باشد، غم دوری معشوق زردی رنگ رخساره به همراه دارد.

میم
·        اگر هدف از عشق وصل باشد، حق با شاعر است.
·        عشق ولی حتما نباید نسبت به فردی باشد. 

·        هدف از عشق هم حتما نباید وصل باشد.
·        عشق را باید ـ به مثابه مقوله ای عام ـ معنی کرد.

شاعر
·        حق با شما ست.
·        عشق انواع گوناگون دارد، ولی‌ اینجا مقصود عشق به فرد است، اما نه برای وصل. 

میم
·        پس در این صورت، بود و نبود معشوق و رنگ زرد معنائی پیدا نمی کند. 

·        مقوله عشق را باید بنا بر تجارب حاصله از نو معنی کرد. 

·        من شخصا کسی را می شناسم که عاشق کسی و یا کسانی است که دیگر در قید حیات نیستند و یا اگر هم باشند، وصلی و یا منفعت مادی ئی هدف او نیست.

 شاعر
·        آیا شخص مورد نظر شما از دوری معشوق رنج نمی‌ برد؟ 

میم
·        چرا.
·        ولی از اینکه پلی از عشق میان او و همنوعانش برپا ست، علیرغم تحمل رنج دوری،  انرژی و نیرو می گیرد.
·        نه تنها رنگش زرد نمی شود، بلکه به اندازه همه آنها که دوست شان می دارد، کار می کند، تا جای خالی شان بلکه پر شود.

پایان

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر